سروق میگوید:
روز عرفه نزد
امام حسین علیه السلام رفتم. دیدم امام با جمعی از اصحاب مشغول خواندن قرآن است. همگی روزه بودند و منتظر بودند با طعامی که در کنارشان بود افطار کنند. پیش رفتم و چند مسأله پرسیدم و پس از شنیدن پاسخ، به حضور
امام حسن مجتبی علیه السلام رسیدم.
دیدم در آنجا سفرههای غذا گسترده است و افرادی که به محضر آن امام می رسند، غذا میخورند و نیز با خود میبرند.
هنگامی که تفاوت بین آن دو بزرگوار را مشاهده کردم، حالم دگرگون شد. امام مجتبی علیه السلام پرسید:« چرا غذا نمی خوری؟»
گفتم:« سرورم، من روزه هستم و شبهه ای برایم ایجاد شده است.»
فرمود:« آنچه در نظر داری، بگو.»
گفتم:« از این که بین شما و برادرتان اختلاف پدید آید، به خدا پناه می برم. به حضور حسین علیه السلام رسیدم و دیدم روزه است و منتظر افطار. اکنون که به محضر شما شرفیاب شدهام، شما را با این حال میبینم!»
امام چون سخنان مرا شنید، مرا به سینه چسباند و فرمود:« مگر نمی دانی که خدای تعالی ما را دو مقتدای امت قرار داده است: من مقتدای افطارکنندگانم و برادرم مقتدای روزه داران، تا شما راحت و آزاد باشید.» .
یعنی هریک از این دو امام با اینکه در اصول کلی دارای وحدت نظر و عمل بودند، ولی در امور جزئی و شخصی و همچنین عبادات مستحبی شیوه متفاوت داشت، و هر یک از شیعیان نیز می تواند بنا بر میل خود در این گونه امور از هریک از آنان پیروی کند.
منابع:
- منتهی الامال، ج 1، ص 538.