تغيير خواص پيوند فلزي در گروهها و دورههاي جدول تناوبي
الف. در گروهها
همانطور كه ميدانيد

در گروه فلزهاي قليايي، سخت است و به اشكال با چاقو بريده ميشود. سديم اندكي نرمتر و با چاقو بريده ميشود. پتاسيم مانند پنير نرم است و روبيديم بسيار نرم و در تابستان مايع است. بنابراين ظاهراً قوت پيوند فلزي در يك گروه از فلزها از بالا به پايين و با افزايش شعاع اتمي، كاهش مييابد. اين قاعده بيش و كم درست است. مگر آنكه عوامل ديگر كه بعداً به آنها اشاره خواهد شد، اثر بگذارند.
ب. در دورهها
بهترين مثال، 3 فلز اوليه دورههاي سوم و چهارم است.
 |  |  | فلز دوره سوم
|
67.9 | 31.5 | 23.1 | گرماي مولي تبخير
|
660 | 650 | 97.8 | دماي ذوب
|
| |  | فلز دوره چهارم
|
73 | 36.6 | 18.9 | گرماي مولي تبخير
|
1539 | 845 | 63.7 | دماي ذوب |
گرماي مولي تبخير سه فلز اوليه را نشان ميدهد. بقيه فلزهاي عناصر واسطه را كه شرايط ديگري نيز، بر آنها حاكم است، ارائه ندادهايم.
اين جدول ميرساند كه پيوند فلزي از چپ به راست قويتر ميشود زيرا انرژي حرارتي لازم براي جدا كردن اتمهاي مايع جوشان آنها بيش از اندازه افزايش مييابد.
طرح ساختماني بلورهاي فلزي و رابطه آن با برخي خواص فلزها
از آموختنيهاي قبلي خود دريافتيد كه خواص مكانيكي جامدات به ساختمان آنها بستگي دارد. سختي الماس و نرمي گرافيت، شكنندگي بلورهاي نمكطعام، چكشخواري و قابليت مفتول شدن در فلزات، مثالهاي گوناگوني براي وابستگي خواص به ساختمان بود.
تفاوت در ساختمان الكتروني اتمها دو عامل سرنوشتساز در تعيين كيفيت ساختمان جامدهاي بلوري فراهم مينمايد كه عبارتند از "شعاع ذرات" و "ميزان نيروهاي الكتريكي" مؤثر در آنها.
در اين مبحث طرح ساختماني فلزها را كه متأثر به اين عوامل هستند و داراي كيفيت با نسبتهاي مختلفي از ميزان انباشتگي اتمها در كنار يكديگر است، از نظر ميگذرانيم.
مقدار كافي توپ پينگپنگ يا پرتقال را در يك لايه كنار يكديگر قرار دهيد. در هر مورد خواهيد ديد كه در حداكثر فشردگي، دايرههايي از 6 توپ بدست ميآيد كه دور يك توپ حلقه زدهاند. حال براي رسيدن به حداكثر فشردگي يا انباشتگي، ميتوان لايههايي از اين توپها را طوري كنار هم و روي هم انباشت كه حداقل فضاي خالي و اشغال نشده باقي بماند. (اين كار را به كمك توپهاي پينگپنگ و چسب اوهو ميتوان انجام داد). براي ايجاد چنين ساختمان فشرده و متراكمي تنها به دو طريق ميتوان توپها را كنار هم انباشته كرد. به طوري كه در هر يك از اين دو حالت 74 درصد فضا به وسيله توپها اشغال ميشود و 26 درصد، فضاي خالي باقي بماند.
نتيجه قرار دادن توپها در كنار هم براساس اين دو روش متراكم، رسيدن به دو طرح ساختماني معروف به "انباشتگي متراكم هگزاگونال" و "انباشتگي متراكم مكعبي" است. اضافه بر اين، ميتوان توپها را طوري كنار يكديگر قرار داد كه ميزان انباشتگي كمتر و به حد 68 درصد برسد. اين طرح انباشتگي را "مكعب مركزدار" ميگويند.
اين طرحهاي ساختماني گوناگون نيز اثر زيادي روي نقطه ذوب فلزات خواهد داشت.
پیوند های خارجی
http://Olympiad.roshd.ir/chemistry/content/pdf/0218.pdf