نگاه اجمالی
تمام کودکان مراحل گوناگون رشد حرکتی را بطور طبیعی طی نمیکنند. گروه وسیعی از کودکان در پیمودن این مراحل و بدست آوردن مهارتها در زمان معمول ، عقب میمانند.
عقب ماندگی قابل توجه در رشد حرکتی ، زود نمودار میشود و لازم است به محض بروز نشانههای عقب ماندگی نسبت به مرتفع ساختن آن به موقع اقدام شود. زیرا مهارتها بر اساس هماهنگیهای عضلانی و حرکتی بوجود میآیند و عقب ماندگی در رشد هماهنگی حرکتی و عضلانی باعث تاخیر در رشد مهارتها میشود. تعویق در رشد حرکتی به علل مختلف از جمله عدم سلامتی ، نبودن فرصت کنترل اعضا ، تاکید روی حرکات خاص ،
ترس و … بوجود میآید.
مسائل ناشی از تعویق رشد حرکتی
تعویق رشد حرکتی باعث عدم استقلال و بی نیازی کودک از دیگران در موقع مناسب و نقص در
رشد اجتماعی کودک میشود. کودک خردسالی که نمیتواند بر قسمتهای مختلف بدنش به موقع تسلط پیدا کند، در دو یا سه سالگی از بازی و همنشینی با کودکان همسال خود عقب میماند. این کودکان به علت حرکات متزلزل و نامنظم خود در بازیهای کودکان دیگر پذیرفته نمیشوند و رفته رفته به علت این تعویق
احساس حقارت میکنند و درنتیجه در فعالیت کودکان دیگر شرکت نمیجویند و با گذشت زمان به فردی غیر اجتماعی و کنارهگیر تبدیل میشوند.
علل تعویق رشد حرکتی
عدم سلامتی
بین سلامتی جسمی و
رشد حرکتی رابطه نزدیک وجود دارد. بدین معنی که در یک سن معین کودکانی که از لحاظ جسمی بدنی سالم دارند بر کودکانی که به علت
بیماری ، تغذیه نادرست و … ضعیف و عقب مانده هستند، از نظر رشد حرکتی برتری دارند.
اندازه بدن
اندازه و ساختمان بدن کودک در رشد حرکتی او بویژه در مهارتهایی نظیر نشستن ، ایستادن ، راه رفتن و … تاثیر بسزایی دارد. در این مورد رشد پاها نسبت به رشد بدن باید افزایش یابد و از ازدیاد وزن نسبت به رشد قد کاسته شود، تا کودک بتواند در بدن خود تعادل برقرار کند. پس از آنکه
استخوان بندی و عضلات لازم برای نشستن و ایستادن و راه رفتن رشد یافتند، رشد حرکتی تحت تاثیر عواملی مانند چابکی ، حساسیت در برابر رابطه نیازهای درونی و شرایط بیرونی قرار میگیرد. بدین ترتیب کودکان بسیار چاق و بسیار لاغر نسبت به کودکانی که ساختار جسمیشان در حد متوسط قرار دارد، چابکی و حساسیت کمتری را از خود نشان میدهند.
هوش
میان
هوش و رشد حرکتی کودک ، بویژه در سالهای اول زندگی رابطه نزدیک وجود دارد. کودکانی که در کسب انواع مهارتها کند هستند، معمولا درسالهای بعد نیز از نظر رشد هوشی عقب میمانند و برعکس. همچنین میان کودکان باهوش و عقب مانده از نظر زمان راه رفتن و کسب سایر مهارتها تفاوت زیادی وجود دارد. با این حال رابطه مستقیم میان هوش و رشد حرکتی پس از پانزده ماهگی روبه کاهش میگذارد، اما تا شش سالگی هنوز وجود دارد. این بدان معنی است که تا شش سالگی باز هم در رشدحرکتی کودکان باهوش و عقب مانده تفاوت وجود خواهد داشت و این موضوع در کودکان بزرگتر و نوجوانان دیده نمیشود.
نبود محیط مناسب برای رشد حرکتی
کودکی که در محیط پر از وسایل نامناسب یا در فضایی قرار دارد که با هر قدم به زمین میافتد، در کنترل بر عضلاتش با دشواریهای زیادی برخورد میکند. محیط افراد بالغ (بزرگسالان) تقریبا از تمام جهات برای کودک خردسال نامناسب است و فرصت لازم را برای فعالیت و تسلط یافتن بر عضلات در اختیار او قرار نمیدهد.
عدم انگیزه کافی برای کنترل عضلات
کودکانی که توسط والدین ناز پرورده میشوند یا تمام تقاضاهای او را برآورده میسازند، باعث میشوند که کودک تنپرور شود. این موجب عقب ماندگی کودک در کنترل عضلات میگردد. چنین کودکانی کوشش و جدیتی را که در این زمینه لازم است، انجام نمیدهند. این وضع در مهارتهایی نظیر راه رفتن ، غذا خوردن و لباس پوشیدن بیشتر بوجود میآید. در مقایسهای که میان کودکان خانوادههای ثروتمند و خانوادههای متوسط بعمل آمد، معلوم شد که کودکان خانوادههای متوسط به علت بیشتر بودن
انگیزه برای انجام دادن کارهای خود در شستن دست و صورت ، شانه کردن موها و… از کودکان خانوادههای ثروتمند جلوتر هستند.
تاکید روی حرکات خاص
اگر پیش از رشد یافتن عضلات بزرگ از کودک بخواهند که حرکات دقیق و اختصاصی را بیاموزد، یادگیری مهارتها و حرکات دقیق به تعویق میافتد. بنابراین باید به کودک فرصت کافی برای رشد عضلات بزرگ داد و سپس انجام دادن فعالیتهایی مانند نوشتن ، ترسیم اشکال را از او انتظار داشت.
ترس
عیبجویی ، تمسخر و … موجب وحشت و تنفر کودکان میشود و در نتیجه آنان را بیمیل میکند. بر عکس
تشویق و تعریف و … سبب
آرامش کودک میشود و آنها را وادار میکند که بیشتر به فعالیتهای لازم برای رشد حرکتی بپردازند.
مباحث مرتبط با عنوان