مراد این دانشمندان از دین،
دین وحیانى و الهى است نه هر چه که نامدین بر او نهاده مىشود. ومنظور آنها
دین بشرى و ادیانىکه ساخته انسان است و ریشه در نیازهاى آدمى دارد، نمی باشد.
و منظور آنها دینی نیست که بر پایه
بت پرستى یا اعتقاد به نیروهاى جادویى و مانند آن باشد. بلکه منظور آنها از دین ادیانى است که ریشه در
غیب دارند و پایه و اساس آنها بر
وحى و پیام الهى استوار است، و انسان نهسازنده دین بلکه دریافت کننده پیام الهى است که باید به آناعتقاد پیدا کرده و به محتواى وحى ملتزم شده و
سلوک فردى واجتماعى خود را بر آن اساس تنظیم کند.
- علامه طباطبایی با بیان اینکه دین تنها به نیایش و ستایش خدا نپرداخته، بلکه برای کلیه شئون فردی و اجتماعی انسان دستورهایی جامع و مقرراتی مخصوص وضع نموده است، می گوید:
دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است.
- ایشان در تفسیر المیزان بعد از غیر تقلیدی دانستن پیروی از دین مینویسد: دین مجموعه ای از معارف مربوط به مبدأ و معاد و قوانین اجتماعی ، از عبادات و معاملات که از طریق وحی و نبوت به بشر رسیده، نبوتی که صدقش با برهان ثابت شده و نیز مجموعه از اخبار که مخبر صادق ازآن خبر داده، مخبری که باز صادق بودنش به برهان ثابت شده است .
- در جا دیگر می نویسد:دین نظام عملى مبتنى بر اعتقاد است که مقصود از اعتقاد در این مورد تنها علم نظرى نیست; زیرا علم نظرى به تنهایى مستلزم عمل نیست، بلکه مقصود از اعتقاد، علم به وجوب پیروى بر طبق مقتضاى علم قطعى است .
- ذیل آیه27 سوره روم نیز می نویسد: «لیس الدین الا سنة الحیاة و السبیل التى یجب على الانسان ان یسلکها حتى یسعد فى حیاته فلا غایة للانسان یتبعها الالسعادة»،دین جز قانون زندگى و راهى که انسان باید براى رسیدن به سعادت بپیماید، نیست و هدف نهایى انسان همان رسیدن به سعادت است.
- ونیز بیان می کند که: دین روش مخصوصى است در زندگى که صلاح دنیا را به طورى که موافق کمال اخروى و حیات دایمى حقیقى باشد تامین مىنماید. پس در شریعت باید قانونهایى وجود داشته باشد که روش زندگانى را به اندازه احتیاج، روشن سازد.
- استاد مطهری رحمه الله علیه مینویسد: اصول مکتب انبیاء که دین نامیده میشود یکی بوده است و آن اسلام است و اسلام نام دین خداست، که یگانه است، همه پیامبران برای آن مبعوث شدهاند و به آن دعوت نموده اند.
- سید مجید ظهیری مینویسد : دین مجموعه تعالیمی است که از طریق غیر عادی کسب معرفت یعنی وحی بدست میآید.
- دکتر بیوک علیزاده در تعریف کاربردی از دین مینویسد: ادیان، علی العموم، برای پیروان خود سه کار انجام داده اند :
1- توصیفی از جهان هستی و جایگاه آدمی در آن بدست داده اند (
جهان بینی).
2- بر اساس توصیف یاد شده شیوه زندگی خاصی را توصیه نموده اند.
3- آن توصیف و شیوة زندگی مبتنی بر آن را در قالب اعمالی نمادین و سمبلیک که همان عبادیات هستند متبلور کرده اند.
در جای دیگر می نویسد: « ان الدین فى عرف القرآن هو السنةالاجتماعیة الدائرة فى المجتمع و ان السنن الاجتماعیه اما دین حق فطرى و هو الاسلام او دین محروف عن الدین الحق و سبیلالله عوجا »; دین در
عرف قرآن،
سنت اجتماعى حاکم بر جامعه مىباشد و سنتهاى اجتماعى یا
دین حق و فطرى است که همان اسلام مىباشد یا دین منحرف از راه خدا و
تحریف شده است.
- آیة الله جوادى آملى می نویسد:دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتى است که براى اداره امور جامعه انسانى و پرورش انسانها باشد.
ومی نویسد:
دین مجموعه عقاید و
قوانین و مقرراتى است که هم به اصول فکرى بشر نظردارد و هم در باره اصول گرایشى وى سخن مىگوید و هم اخلاق و شئونزندگى او را تحت پوشش قرار مىدهد و به دیگر سخن، دین مجموعه عقاید و اخلاق و قوانین و مقرراتى است که براى اداره جامعهانسانى و پرورش انسانها در اختیار انسان قرار دارد.
- با توجه به این تعریف روشن مىگردد ، دینى که مبتنى بر وحى استاز بخشهاى گوناگون تشکیل مىشود یک بخش آن عقاید است یعنى حقایقو واقعیاتى که باور و اعتقاد به آنها از مسلمانان خواسته شدهاست مانند خدا، وجود قیامت و معاد، نبوت و بهشت و دوزخ و امثالآنها.
بخش دیگر آن
اخلاقیات است یعنى تعالیمى که فضائل و رذایلاخلاقى را به انسان شناسانده و راه
تهذیب نفس از رذایل و تخلق به فضائل را به وى ارائه داده است.
بخش دیگر آن شریعت و مناسک و احکام و مقررات است که چگونگىتنظیم روابط اجتماعى حقوقى و مدنى و سلوک اجتماعى و کیفیتروابط اقتصادى و سیاسى و نظامى در این بخش قرار مىگیرد
- استاد محمدتقى مصباح یزدی در تعریف دین می آورد : کلمه دین به مجموعهاى از عقاید، اخلاقیات، احکام و قوانین فردى و اجتماعى اطلاق مىشود و ادیان آسمانى آیینهایى هستند که از طرف خداى متعال به پیغمبران وحى شدهاند
در جای دیگر یادآوری می کند: دین برابر است با اعتقاد به آفرینندهاى براى جهان و انسان و دستورات عملى متناسب با این عقاید.
- محمد جواد باهنرمی نویسد: دین عبارت از نظام اعتقادى، عملى و اخلاقى به هم پیوستهاى است که از جانب خدا بر پیامبران وحى شده است تا مردم را بر آن اساس، ارشاد و راهنمایى نمایند .
- دانشمند گرامی فضل الله کمپانی میگوید : دین به معنای وسیع آن عبارتست از شناختن خدا و دانستن وظایف آدمی در برابر او و انجام آنها و دانستن تکلیف شخص نسبت به وجود خود و همنوعان خود و همچنین نسبت به حیوانات و بلکه سایر موجودات و همه اینها از غریزه فطری انسان سرچشمه میگیرد.بنابراین دین شامل تکالیف ثلاثه میشود یعنی تکالیف الهی که شامل تکالیف نظری و عملی است که تکالیف نظری همان اصول اعتقادات است و تکالیف عملی همان عبادات میباشد، تکالیف اجتماعی که مبتنی بر تکالیف حقوقی و اخلاقی است. تکالیف فردی که شامل تکالیف جسمی و روحی است .
- مولانا جلال الدین رومی می فرماید :
چون ز خود رستی همه برهان شدی
|
|
چون که گفتی بنده ام سلطان شدی
|
چیست دین برخاستن از روی خاک
|
|
تا که آگه گردد از خود جان پاک
|
منابع
خلاصه تعالیم اسلام، ص 4
شیعه دراسلام ص 41
ترجمه تفسیر المیزان، ج 1، ص 64
المیزان، ج 2، ص 182 و ج15، ص 8
جانناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص79 و 81
شریعت در آینه معرفت، ص93 – 95
حیات تعقلى اسلام ، ص 81
ماهنامه اندیشه حوزه ، ص
درآمدی بر روش شناسی مسأله نسبت علم و دین ، ص 5
مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی ، ص209
معارف اسلامى، ص70
ماهنامه پاسدار اسلام شماره 223
ایدئولوژى تطبیقى، ص13
آموزش عقاید، ج 1، ص 28
ماهیت و منشاء دین، ص114