حضرت نرجس خاتون ادامه ی داستان زندگی خود را برای
بشیر بن سلیمان این گونه بازگو فرمود:« چهارده روز پس از آنکه پیامبر اسلام مرا به ازدواج امام حسن عسگری علیه السلام در آورد، بار دیگر در خواب دیدم که حضرت
زهرا ، بهترین بانوی جهان، همراه حضرت مریم و هزار حوری بهشتی، به دیدار من آمدند. حضرت مریم با اشاره به حضرت فاطمه علیهاسلام به من فرمود:«این بانو سرور زنان جهان و مادر شوهر تو است.»
به دامان فاطمه چنگ زدم و گریهکنان، از این که امام حسن عسگری علیه السلام از دیدار و ملاقات با من خودداری می کند، گِله و شکایت کردم. حضرت فاطمه فرمود:« تا وقتی بر دین مسیحیت هستی، فرزندم حسن عسگری به دیدار تو نخواهد آمد. خواهرم، مریم، نیز از دین و مذهب تو تبری می جوید. اگر خواهان خشنودی خدا و حضرت عیسی علیه السلام هستی و شوق دیدار امام حسن عسگری علیه السلام را در دل داری، بگو: اشهد ان لا اله الا الله و ان ابی محمداً رسول الله.»
هنگامی که این شهادتین را بر زبان جاری کردم، حضرت فاطمه مرا در آغوش گرفت، به سینه چسباند، دلداری ام داد و فرمود:« اکنون منتظر دیدار فرزندم باش. من او را به سوی تو خواهم فرستاد.»
در این هنگام از خواب بیدار شدم. تمام وجودم را شوق و انتظار دیدار امام حسن عسگری علیه السلام فرا گرفته بود.
منابع:
بحارالانوار، ج 51، ص 9 - 8 ، حدیث 12 ------------ غیبه الشیخ
مراجعه شود به:
خواستگاری و مراسم عقد در رؤیا