معاویه برای امیر المؤمنین علی علیه السلام نامهای به این مضمون نوشت:
«ای ابوالحسن، من فضائل بسیاری دارم. پدرم در دوران
جاهلیت ریاست داشت، خودم در اسلام به پادشاهی رسیدم، رسول خدا داماد ماست و من دائی مؤمنان هستم (((ام حبیبه (رمله دختر ابوسفیان)|ام حبیبه))، خواهر معاویه و دختر ابوسفیان، از همسران رسول خدا بود و همچون سایر همسران رسول خدا، مادر مؤمنان به شمار می آید. برادران همسران رسول خدا نیز دائی مؤمنان حساب می شوند.) و کاتب قرآن نیز بودهام.»
امیر المؤمنین علیه السلام نامه معاویه را که خواند فرمود:
«پسر جگرخوار با فضایل خودش بر من فخر میفروشد؟! (هند، مادر معاویه و همسر ابوسفیان، در
جنگ احد ، جگر
حمزه ، عموی رسول الله، را که
وحشی ، غلام هند، از جنازهاش در آورده بود، به دندان گرفت که گاز بزند. از آن زمان به هند لقب جگرخوار دادند و معاویه، فرزند هند، به پسر زن جگرخوار مشهور است.)
اٌنگاه امام علی به یکی از خدمتکاران خود فرمود که «چنین بنویسید» و اشعاری به این مضمون سرود:
«محمد، پیامبر خدا، برادر من است و هر دو از یک ریشه هستیم؛
و حمزه سیدالشهداء عموی من است؛
و جعفر که با فرشتگان هم پرواز است، پسر مادر من است.
دختر محمد، مایه آرامش و همسر من است که گوشت او با خون و گوشتم آمیخته است.
و دو
سبط احمد (حسن و حسین علیهما السلام)، دو فرزندان من از فاطمه هستند.
کیست از شما که همچون من بهره ای این چنین داشته باشد؟
پیش از همه شما در اوان بلوغ اسلام آوردم، و رسول خدا در
غدیرخم ولایت مرا بر شما واجب فرمود.»
معاویه وقتی پاسخ نامه امام علی را خواند، به غلامش گفت:« پاره اش کن تا شامیان، آن را نخوانند و به علی بن ابی طالب علاقمند نشوند.»
منبع:
بحارالانوار، ج38، ص 238 ،حدیث 39 -------- روضه الواعظین