برنامه درسی پنهان (Hidden Curriculum)
دیدکلی
معمولا جامعه شناسان ، پژوهشگران آموزش و پرورش و روانشناسان ، این مفهوم را غالبا برای توصیف نظام غیر رسمی مدرسه بکار میبرند. برنامه درسی پنهان نه درجایی نوشته شده و نه هیچ معلمی آن را درس میدهد. بلکه محیط آموزشی مدرسه ، باتمام خصوصیاتش ، آن را آموزش میدهد. صرفنظر از اینکه معلمان مدرسه تا چه اندازه متبحر و شایستهاند، یا برنامه درسی تا چه حد پیشرفت کرده است، دانش آموزان ، اتفاقا ، در معرض چیزی قرار میگیرند که هیچ گاه سخنی از آن در میان نبوده است. آنها ، به مرور ، تحت تأثیر برنامه درسی پنهان مدرسه ، رویکرد خاصی نسبت به زندگی ، و نگرش خاصی نسبت به تحصیل و یادگیری پیدا میکنند.
تاریخچه
اصطلاح «برنامه درسی پنهان» را اولین بار جکسون (P.W.Jackson) در کتاب زندگی در کلاس درس بکار برد و بنسون اسنایدر (Benson snyder) در 1971 آن را رواج داد.
تعریف برنامه درسی پنهان
برنامه درسی پنهان به زعم اسنایدر ، اشاره میکند به فشارهایی که بطور ضمنی در مقابل الزامات صریح برنامه درسی آشکار ، در هر موسسه آموزشی یافته میشود و دانش آموزان باید آنها را تشخیص داده ، بدانها واکنش نشان دهند تا بتوانند در آن موسسه باقی بمانند. عناوین دیگری نظیر
برنامه درسی نانوشته یا پیرابرنامه درسی (Paracurriculum) نیز بر آن اطلاق میشود. برنامه درسی پنهان ، بخشی از کل نظام مدرسه است که میتوان آن را بافهم زمینهای که در آن پدید میآید، درک و شناسایی کرد.
دیدگاههای مختلف در مورد برنامه درسی پنهان
بولزوگین تیس (1976)
کارکرد اصلی آن را کنترل و نظارت اجتماعی میدانند. آنها معتقدند که دانش آموزان در مواجهه با برنامه درسی پنهان ، موقعیت خود را تشخیص داده به نحوی با آن سازگار میشوند. به عبارت دیگر ، مدرسه از طریق برنامه درسی پنهان ، به باز آفرینی (Reproduction)
طبقه اجتماعی دانش آموزان پرداخته آنها را ، بطور ضمنی ، برای پذیرش موقعیت اجتماعی آینده شان ، آماده می سازد. به نظر بولزروگین تیس ، برنامه درسی پنهان ، دستور کار سیاسی- اقتصادی دارد. مسئولیت آن ، جداسازی طبقاتی است. نخبگان را آزادی و فرصت پیشرفت ، ارزانی میدارد و غیرنخبگان را میآموزد که در آینده ، قسمت و سرنوشت خود را به عنوان کارگران منضبط و فرمانبردار پذیرا باشند. حتی ، اغلب دانش آموزان میآموزند که بپذیرند
نظام سیاسی - اقتصادی آنها ، صرفنظر از اینکه خود در آن چه موقعیتی دارند، بهترین است.
ایوان ایلیچ (1971)
ضمن کندوکاو در خصلتهای مدرسه ، برنامه درسی پنهان را مورد تأکید قرار میدهد. به نظر او در مدرسه ، بسیاری چیزها آموخته میشوند که با محتوای رسمی دروس ، هیچ ربطی ندارند. مدرسه ، با خصلت تأدیبی و نظم دهی ساختار و مقرراتش ، پذیرش بیتمییز و چشم بسته نظم اجتماعی موجود را تلقین میکند. این درس ، آگاهانه تعلیم داده نمیشود، رویهها و سازمان مدرسه متضمن آن است. برنامه درسی پنهان به کودکان میآموزد که نقش آنها در زندگی ، این است که موقعیت خود را تشخیص دهند و با آن بسازند.
گیدنز (1991)
معتقد است که پارهای از مضمونهای مطرح شده در رویکردهای نظری را میتوان از طریق مفهوم باز آفرینی فرهنگی ، به یکدیگر مربوط ساخت. باز آفرینی فرهنگی اشاره میکند به طرقی که مدارس ، همراه با سایر
نهادهای اجتماعی ، نابرابریهای اجتماعی و اقتصادای را از نسلی به نسلی تداوم میبخشند. این مفهوم توجه ما را بوسیلهای که مدرسه از طریق (برنامه درسی پنهان) ، یادگیری ارزشها ، نگرشها و عادات را تحت تأثیر قرار میدهد، معطوف میسازد. مدارس انواع ارزشها و نگرشهای فرهنگی کودکان را که در سالهای اولیه زندگی کسب کردهاند، تقویت میکند.
مباحث مرتبط با عنوان