نگاه اجمالی
در سراسر تاریخ ، باورهای مربوط به
اختلالات روانی با
خرافات ، اشتباهات ، بدفهمیها و
ترس همراه بوده است. اگر چه پیشرفتهای علمی در فهم و تبیین رفتار نابهنجار ، بسیاری از این باورها را از بین برده است، با این وجود بعضی مفاهیم همچنان باقی مانده و متداول هستند. بویژه در ایران به علت عدم اطلاع رسانی کامل و نا آگاهی مردم نسبت به این
بیماریها ، این عقاید پابرجا هستند که شایسته توجه دقیق جهت اصلاح آنها میباشند. برخی از این مفاهیم شامل عجیب و غریب بودن
بیماران روانی ، وراثتی بودن اختلالات روانی ، ننگ بودن بیماری روانی و …. است.
عجیب و غریب بودن رفتار نابهنجار
مثالهایی از رفتارهای نابهنجار که در
تاریخ و
ادبیات ثبت شده یا در رسانههای گروهی و صفحات حوادث روزنامهها ، گزارش شده یا میشوند. غالبا مواردی افراطی و شدید مانند
حمله جنسی ،
خودکشی ،
قتل ،
جنایت و انحرافاتی هستند که بطور مشخص از استانداردهای رفتاری پذیرفته شده اجتماعی متمایز هستند. تاکید بر این انحرافات موجب شده که اختلالات روانی به عنوان رفتارهای عجیب و غریب و غالبا خطرناک توصیف و نگریسته شوند. اما در واقع فقط درصد کمی از بیماران روانی از آنچه در اطرافشان میگذرد، نا آگاهند یا رفتارشان عجیب و غریب است. این بدان معنی است که رفتار بسیار ی از کسانی که به
اختلالات روانی دچارند (چه در بیمارستان بستری باشند و چه خارج از بیمارستان باشند) در بسیاری از جنبهها با رفتار افراد بهنجار مشابه بوده و به عنوان رفتار نابهنجار قابل تشخیص نیستند. بعضی از این اختلالات غیر عجیب و غریب عبارتند از :
اضطراب ،
وسواس ،
اختلالات خواب ، و …
تمایز مشخص رفتار نابهنجار از رفتار بهنجار
ابن باور وجود دارد که
افراد بهنجار در یک سمت و افراد مبتلا به اختلالات روانی در سمت دیگر قرار دارند و آشکارا از هم متمایز هستند. ولی این باور و اعتقاد غلطی است و فقط عده کمی از افراد با رفتارهای افراطی از افراد بهنجار مشخص هستند. در واقع افراد مختلف در درجات متفاوتی از
بهنجاری و
نابهنجاری قرار دارند. همچنین یک فرد هم در زمانها و شرایط مختلف در وضعیت روانی متفاوتی نسبت به قبل قرار دارد.
وراثتی بودن اختلالات روانی
در تاریخچه خانوادگی بیشتر افراد ، کسانی یافت میشوند که به اختلال روانی دچار بودهاند. به همین دلیل افراد فامیل و وابستگان اغلب دچار ترس از امکان ابتلا به اختلال روانی هستند. حتی گاهی اوقات در اخذ تصمیم برای
ازدواج دچار تردید هستند. زیرا میترسند که فرزندان آنان قربانی
وراثت خانوادگی گردند. اگر چه این موضوع مشخص شده است که
عقب ماندگیهای ذهنی ناشی از
بی نظمیهای کروموزومی پدر و
مادر هستند. ولی در سایر اختلالات روانی نقش
وراثت را میتوان به عنوان یکی از
عوامل مستعد کننده در کنار سایر عوامل نظیر یادگیری و محیط در نظر گرفت. در واقع این موضوع ثابت شده است. بعضی از اختلالات روانی و مشکلات روحی که دریک
خانواده جریان دارد. از طریق یادگیری فرزندان از پدر و مادر منتقل میشود و نه وراثت. با این وجود
مشاورههای ژنتیک در این زمینه میتواند بسیار راهگشا و هدایت کننده باشد.
نابهنجار بودن نوابغ
برخی از نویسندگان اولیه این باور نادرست را تبلیغ کردهاند که کسانی که به عنوان
نابغه علمی و هنری مطرح هستند، اغلب افرادی با آمادگی خاص برای ابتلا به بیماری روانی (نابهنجاری) میباشند. آنها با ارائه فهرستی از شخصیتهای تاریخی که از بیماریهای روانی در رنج بودهاند، سعی در اثبات رابطه نبوغ و اختلال روانی داشتهاند. ولی در بررسی تجربی (علمی) چنین رابطهای ملاحظه نشده است. و فقط این نتیجه را میتوان گرفت که افراد نابغه و بسیار باهوش و موفق هم به اندازه سایر افراد جامعه امکان دارد به اختلالات روانی دچار شوند. نابغه بودن نمیتواند به عنوان جلوگیری کننده کاملی برای اختلالات روانی محسوب شود.
غیرقابل درمان بودن بیماران روانی (افراد نابهنجار)
این نیز یکی از باورهای غلط است که بیماریهای روانی درمان پذیر هستتند. این اعتقاد باعث میشود، کسانی که دارای
اختلالات هیجانی شدید یا خفیف بودهاند. به عنوان
افراد بیثبات و احتمالا خطرناک بر چسب بخورند و در نتیجه از شغل ،
ازدواج ،
جامعه و …. محروم و مطرود شوند. اگر چه این یک واقعیت است که افراد مبتلا به بعضی اختلالات روانی نظیر بعضی از
گروههای اسکیزوفرنی و
ضایعههای مغزی هرگز بطور کامل بهبود نمییابند. ولی اکثر بیماریهای روانی نسبت به درمان ، خوب پاسخ میدهند. در واقع 70 تا 80 درصد از بیماران در بیمارستان بهبود مییابند و اکثر آنان با محیط و جامعه خویش
سازگاری رضایت بخش دارند.
ننگ و شرم آور بودن بیماری روانی
بسیاری از افراد برای
مشورت با
دندانپزشک ،
چشم پزشک ،
متخصص قلب و… تردیدی به خود راه نمیدهند. اما برای مشاوره با روان شناس جهت حل مشکلات روحی - روانی خویش دچار
ترس هستند. افراد همچنین این مشکلات خود را شدیدا مخفی میکنند و اما از مشکلات جسمی خود به راحتی صحبت میکنند. در نظر این افراد داشتن مشکل یا بیماری روانی ننگ و مایه سر افکندگی است و درصورت لزوم باید وجود آن را انکار کرد. ولی از این موضوع غافلاند که هم بیماریهای جسمی و هم مشکلات روانی ، ناتوانیهایی هستند که به
ناسازگاری با محیط و خویش منجر میشوند. و باید به روش علمی درمان شوند.
ترس از ابتلا به بیماری روانی
افرادی وجود دارند که از امکان ابتلا به بیماری روانی یا داشتن
مشکلات روحی بسیار میترسند. البته هر فرد ممکن است که مشکلات روحی جدی و سختی را تجربه نماید، بویژه هنگامی که مشکلات زندگی حل نشدنی بنظر میرسد. اما در این گونه شرایط نیر میتوان با کمک روان شناختی ریال، افراد را از مشکلات بوجود آمده رهایی بخشید و این گونه ترسها بی مورد است.
مباحث مرتبط با عنوان