منو
 کاربر Online
479 کاربر online

ایرانیان در چه زمانی شیعه شدند؟

تازه کردن چاپ
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > کلیات > شخصیت ها
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > کلیات > فرقه ها
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > کلیات > عقاید
(cached)

صفویه؛ آغاز رسمی مذهب شیعه در ایران


اکثریت مردم ایران از زمان صفویه به بعد شیعه شدند. ایران از هر نقطه‌‌ای دیگر برای کاشت بذر تشیع مناسبتر بود و تشیع به اندازه‌ای که در ایران تدریجاً نفوذ کرد در جای دیگر نفوذ نکرد و با گذشت زمان آمادگی ایرانیان برای تشیع بیشتر شد و به همین دلیل ریشه‌ای که در روح ایرانیان بود، صفویه موفق شدند که با در دست گرفتن حکومت آنها را شیعه کنند.

علت تشیع ایرانیان و علت مسلمان شدنشان این بود که ایرانی روح خود را با اسلام سازگار دید. ایرانیان مردمی با هوش و دارای سابقه فرهنگ و تمدن بودند و از آنجایی که روح و معنی اسلام را نزد خاندان رسالت یافتند، و پاسخگوی پرسشها و نیازهای واقعی روح آنها فقط ائمه بودند توجه آنان نسبت به خاندان رسالت بیش از دیگر ملتها بود و آن چیزی که ایرانی را بیشتر به طرف اسلام می‌کشید، عدل و مساوات اسلامی بود.

خاندان پیامبر پناهگاه عدل اسلامی مخصوصاً از نظر مسلمانان غیر عرب بودند که بدون هیچ تعصبی مساوات اسلامی را اجرا می‌کردند در صورتی که برخی خلفا بین عرب و غیر عرب تبعیض قائل می‌شدند. روزی گروهی از موالی نزد حضرت علیعلیه‌السلام آمدند و از اعراب به خاطر تبعیض میان عرب و غیر عرب در تقسیم بیت‌المال و ازدواج شکایت کردند.

حضرت علیعلیه‌السلام با اعراب دراین زمینه صحبت کردند اما مفید واقع نشد حضرتعلیه‌السلام در حالی که از آنان خشمگین شده بودند. به موالی توصیه کردند که بازرگانی پیشه کنید و خداوند به شما برکت خواهد داد. از طرفی معاویه در نامه‌ای به زیاد بن ابیه والی عراق نوشت که مراقب ایرانیان باش و آنان را هم پایه عرب قرار مده. عرب حق دارد از آنها زن بگیرد، ولی آنان حق ندارند از عرب زن بگیرند. عرب از آنان ارث می‌برد، ولی آنها از عرب ارث نمی‌برند.

حتی‌الامکان حقوق آنها کمتر داده شود. کارهای پست به آنها واگذار شود. با بودن عرب غیر عرب امامت جماعت نکند. در صف اول جماعت حاضر نشوند و مرزبانی و قضاوت را به آنان وامگذار.

در سفینه‌البحار آمده است که: مغیره در مقایسه میان علیعلیه‌السلام و عمر می‌گفت، علی تمایل و مهربانیش نسبت به موالی بیشتر بود و عمر بر عکس از آنها خوشش نمی¬آمد. وقتی میان یک زن عرب و یک زن ایرانی اختلاف واقع شد، برای رفع اختلاف به نزد علیعلیه‌السلام رفتند حضرت میان آن دو تفاوتی قائل نشدند.

زن عرب اعتراض کرد و حضرت علی دو مشت خود را خاک پر کردند و گفتند: هر چه تامل می‌کنم میان این دو مشت خاک فرقی نیست. این تمثیلی به جمله رسول اکرم است که گویند: کلهم لآدم و آدم من تراب لافضل لعربی علی العجمی الا باالتقوی. که همه از آدم و آدم از خاک رست و عرب بر عجم فضیلت ندارد جز در تقوی وقتی همه نسبت به آدم خاکی می‌برند دیگر تقدم نژادی ملل اسلامی غالباً پیرو فتوای علمایی بودند که از نظر ملیت با آنها مخالف بوده‌اند.

مثلاً مردم مصر بالغ فتوای لیث بن سعد ایرانی بودند ولی مردم ایران در قدیم بیشتر تابع شافعی عربی نژاد بودند.

مردم ایران در دوره‌های بعدی شیعه شدند و امامت ائمه اطهار را که قریشی و هاشمی بودند را پذیرفتند در فتوای علمای مذاهب گاهی چیزهایی دیده می شود که غلبه و تسلط اسلام را بر تعصبات ملی می‌رساند مانند مسئله‌ای در فقه در باب نکاح دربارة کفویت یا همه نژادها از نظر نژاد کفو یکدیگرند؟ فتوای ابوحنیفه ایرانی که تعصب عربی دارد این است که عرب و عجم کفو هم نیستند و عجم نمی‌تواند زن عرب بگیرد ولی سایر فقها مانند انس بن مالک و سفیان ثوری که خود عرب هستند می‌گویند که نژادها از این نظر تفاوتی ندارند.

علامه حلی فقیه شیعی که عرب نیز هست می‌گوید که سخن ابوحنیفه نادرست است در اسلام علوی و کنیز حبشی برابر است. دلیل این افراد در رد فتوای ابوحنیفه این است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم صباعه دختر عموی خود را به عقد مقداد بن اسود کندی که سیاه بود در آوردند.

وقتی به آن حضرت اعتراض شد فرمودند تتضع المناکح: برای این که کفویت در یک سطح قرار گیرد. علت فتوای ابوحنیفه همچنان که خود اهل تسنن هم گفته‌اند کم اطلاعی از سیرت و سنت نبوی است. ولی چیزی که معلوم است این است که در آن اعصار چیزی در میان علمای مسلمین به عنوان تعصبات ملی وجود نداشته است. داستانی در کتب فقه نقل شده است که از طرفی بیانگر تعصبات عرب بر غیر عرب است و هم نمونه‌ای از پیروزی اسلام بر تعصبات:

روزی سلمان از ختر عمر خواستگاری کرد. عمر با آن که از تعصبات خالی نبود، چون اسلام این چیزها را الغا کرده بودند پذیرفت. پسر عمر از روی همین تعصبات عربی ناراحت شد و از عمر و عاص چاره‌ای خواست عمر و عاص گفت چارة این کار با من. یک روز عمر و عاص با سلمان روبه رو شد و به او گفت تبریک عرض می‌کنم شنیده‌ام می‌خواهی به دامادی خلیفه مفتخر شوی. سلمان گفت: اگر این کار برای من افتخار شمرده می‌شود پس نمی‌کنم و انصراف خود را اعلام کرد.

منبع:خدمات متقابل اسلام و ایران

تعداد بازدید ها: 34622


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..