در جهان اسلام حرکتی علمی و فرهنگی به وجود آمد که تمامی اقوام مسلمان در آن شرکت داشتند و این حرکت از دورترین نقاط مشرق زمین تا دورترین نقاط مغرب زمین به هم پیوسته بود. چند نوع فرضیه دربارة محرک این جنبش اسلامی وجود دارد:
1- یک روح ملی عربی در همه این ملتها پیدا شده بود و همه این ملتها تحت عنوان عربیت یک حرکت هماهنگ به وجود آورده بودند.
- این فرضیه قطعاَ نادرست است هر چند برخی از اعراب معاصر میخواهند تاریخ را بدین صورت تحریف کنند برخی از اروپاییان نیز تمدن اسلامی را تحت عنوان تمدن عربی یاد میکنند تا از یک طرف بر غرور اعراب بیفزاید که بیش از بیش بر ملیت عربی خود تکیه کند و خود را از جهان اسلام جدا سازند و از طرف دیگر سایر ملل مسلمان را از اعرابی که چنین دروغی را باور میکنند رنجیده خاطر سازند.
2- ملتهای اسلامی هر کدام تحت تاثیر ملیت و قومیت خاص خویش فعالیت میکردند.انگیزه هر ملتی احساساتی خاص ملی آنها بوده است.
- بطلان این نظر روشن است زیرا ملتهای اسلامی روی ملیتهای خود پلی زده بودند و همه اقوام مسلمان احساس اخوت با یکدیگر داشتند.
3- این ملتها روی خاصیت جهان وطنی علم از یک طرف و تعلیمات جهانی و انسانی و ما فوق ملی نژادی از طرف دیگر،در داخل مرزهای عقیدتی و فکری زندگی میکردند و محرکات و انگیزههای آنها از اسلام سرچشمه میگرفت.
- شواهد و قرائن تاریخی این نظر را تأیید می کند راه شناختن محرکات و انگیزههای یک شخص یا یک ملت در یک حرکت تاریخی بررسی نحوه کار اوست.
منبع:خدمات متقابل اسلام و ایران