در 19 دیماه 1341 هـ .ش سالروز اصلاحات ارضی شاه به طور رسمی اعلام کرد که قصد دارد اصول شش گانهای را به رفراندوم بگذارد. این اصول به نام انقلاب سفید عنوان شدند:
- الغای رژیم ارباب و رعیتی
- ملی کردن جنگلها در سراسر کشور
- فروش سهام کارخانههای دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی
- سهیم کردن کارگران در منافع کارگاههای تولیدی و صنعتی
- اصلاح قانون انتخابات
- ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری
این اصول که شاه آنرا انقلاب سفید نام داده بود در حقیقت
رفرمهایی بود که
آمریکا به کشورهای توسعه نیافته اعلام کرده بود. اصول فوق با جملاتی زیبا و سنجیده معرفی شده بود که مخالفت با آنها مخالفت با منافع عمومی و مصالح ملی قلمداد میگردید.
امام خمینی بار دیگر مراجع
قم را به تشکیل جلسهای و اخذ تصمیم فراخواند. بدین ترتیب جلسهای برگزار شد و در نهایت قرار شد نمایندهای از سوی رژیم دعوت شود تا انگیزه شاه را از طرح این لوایح توضیح دهد. به همین منظور آقای بهبودی روانه قم شد و بیدرنگ با مقامات روحانی و علمای قم به گفتگو نشست و چندین بار بین تهران و قم رفت و آمد کرد و نظرات و پیشنهادهای علمای قم را به رژیم و پاسخهای شاه را به آنان رساند.
اما در پاسخ به
استفتای جمعی از متدیننان تهران که از تصویب ملی سئوال کرده بودند مینویسد:
«به نظر این جانب رفراندوم که به لحاظ رفع بعضی از مشکلات به اسم تصویب ملی خوانده شده، مخالف رأی جامعه، روحانیت اسلام و اکثریت قاطع ملت است. امام در ادامه ایرادات خود بر تصویب ملی یا رفراندوم نوشته بود: به پارهای از اشکالات اشاره مینمایم:
-در قوانین ایران رفراندوم پیش بینی نشده است.
-معلوم نیست چه مقامی صلاحیت دارد رفراندوم نماید و این امری است که باید قانون معین کند.
-لوایح ششگانه مبهماند و فاصله اعلان آنها تا زمان برگزاری رفراندوم اندک است و مردم مهلت اندیشیدن درباره آنها را ندارند.
-اکثریت جامعه ایران قوه تشخیص فهم این اصول را ندارند.
-رأی دادن باید در محیط آزاد باشد و این در ایران عملی نیست.
امام در آخر نیز تأکید فرمود که:
«به نظر میرسد این رفراندوم اجباری مقدمهای برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است»
علمای اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات
انجمنهای ایالتی و ولایتی برای اسلام، قرآن و مملکت احساس خطر کردهاند و به نظر میرسد که همان معانی را دشمنان اسلام میخواهند به دست جمعی از مردم سادهدل اغفال شده، اجرا کنند.
بینتیجه ماندن گفت و گوهای علما با بهبودی نماینده شاه سبب شد که آنها آیتا… آقا روحا… کمالوند از علمای بزرگ خرم آباد و دارای شم سیاسی رات به نزد شاه روانه کنند.شاه در پاسخ به پرسشهای کمالوند به جای اینکه توضیح روشنی به وی دهد میگوید:
«اگر آسمان به زمین بیاید و زمین به آسمان برود من باید این برنامه را اجرا کنم زیرا اگر نکنم از بین میروم»
در پایان نیز از علمای ایران گلایه میکند که چرا او را همانند علمای اهل سنت اولیالامر خطاب نمیکنند و برای او دعاگو نیستند. برای روحانیون روشن شد که اصول ادعایی شاه مورد حمایت کامل آمریکاست تا جائیکه ادامه سلطنتش به اجرای لوایح بستگی دارد.
امام خمینی در واکنش به اصرار شاه بر انجام رفراندوم در 2 بهمن 1341 هـ . ش طی اعلامیهای آنرا تحریم کرده و
رفراندوم را اجباری نامید.
بدین ترتیب بازار تهران تعطیل و تظاهرات انجام شد در قم نیز تظاهراتی برگزار شد که همه آنها مورد هجوم پلیس قرار گرفته و تعدادی مجروح و دستگیر شدند. شاه برای متقاعد کردن علمای قم با اطلاع قبلی در 4 بهمن به قم سفر کرد. اما امام با اعلامیهای خروج مردم از خانههایشان را تحریم کرده بود. بنابراین بازارها و مغازه یکپارچه تعطیل بودند و به جز افراد مزدوری که از قبل برای اینکار آمده بودند کسی در خیابانها و معابر دیده نمیشد.
شاه پس از سخنرانی تند و خشمگینانه علیه روحانیت بیهیچ دستاوردی به
تهران بازگشت و در 6 بهمن 1341 رفراندوم به اجرا گذاشته شد و بنابه اعلان رسانههای گروهی 000/600/5 نفر به آن رأی مثبت دادند. روزنامهها «پیروزی» را به شاه و مردم تبریک گفتند. حامیان خارجی و خصوصاً رئیس جمهور
آمریکا موفقیت وی را تبریک گفته و اعلام داشت:
«مسلم است که این پشتیبانی ملی اعتماد آن اعلیحضرت را به درستی راهی که برگزیدهاند، تقویت کرد.»
بدین ترتیب این لایحه تصویب گردید و روحانیان به پیشنهاد امام تصمیم گرفته به عنوان اعتراض ماه رمضان که از 8 بهمن آغاز میشد از رفتن به مساجد خودداری کرده و برای جلب نظر عمومی تمامی سخنرانی و مساجد را تعطیل نمایند.