واقفیه گروهی از اصحاب
امام کاظم علیه السلام بودند که پس از شهادت او گمراه شدند و اعتقادشان این بود که امام کاظم همچنان زنده است و پس از او امامی نخواهد آمد. آنها مورد لعنت
امام رضا علیه السلام قرار گرفتند و امام رضا راجع به آنها فرمود:« آنها در دنیا گمراه و سرگردان هستند و کافر از دنیا میروند.»
یکی از اصحاب امام نقل کرده است که:
من در هنگام احتضار یکی از واقفیه حاضر بودم. او گفت من کافر باشم اگر امام کاظم علیه السلام مرده باشد.»
و این نشان میدهد فرمایش حضرت رضا کاملا صحیح است.
امام رضا علیه السلام
شیعیان خود را از همنشینی با واقفیّه منع میفرمود. روزی به محمد بن عاصم فرمود:« شنیدهام که با آنها رفت و آمد داری.»
محمد بن عاصم گفت:« بله. اما مخالف آنها هستم.»
امام فرمود:« با آنها همنشین نباش. خداوند در قرآن فرموده است که:« وقتی می شنوید که آیات خدا را کافر میشوند و آنها را مسخره میکنند، با آنها منشینید.» (سوره نساء آیه 140) پس طبق این آیه، نباید با اهل وقف بنشینی.»
علی بن رباط میگوید: روزی به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم:« مردی است که میگوید پدر شما حضرت موسی بن جعفر علیه السلام زنده است.»
امام فرمود: « سبحان الله! جای تعجب است که
رسول خدا از دنیا رحلت فرموده، ولی موسی بن جعفر زنده است! نه. به خدا قسم، پدرم از دنیا رفت و ارثش تقسیم شد و زنهایش شوهر کردند. (اگر زنده بود چنین نمیشد) به خدا او طعم مرگ را چشید، همانطور که
امیرالمؤمنین علی علیه السلام طعم شهادت را چشید.»
یکی از بزرگان واقفیه،
علی بن ابی حمزه بطائنی است. محمد بن سنان میگوید: هنگامی که نامش نزد حضرت رضا علیه السلام برده شد، امام او را لعنت کرد و فرمود:«علی بن ابی حمزه میخواهد در آسمان و زمین کسی خدا را نپرستد؛ ولی خداوند این کار را منع کرد و نور خود را تمام نمود؛ گرچه مشرکان نپسندند و گر چه این مشرک ملعون - یعنی ابن ابی حمزه - دوست نداشته باشد. »
عرض کردم: یعنی او مشرک است؟! فرمود:«بله. به خدا قسم، به رغم میلش، این چنین است و این همان است که خداوند در قرآن میفرماید: "اراده میکنند که نور خدا را با هوای دهانهایشان خاموش کنند."» (سوره توبه آیه 32) .
نیز
حسن بن علی وشاء میگوید: وقتی که در
مرو بودیم، حضرت رضا علیه السلام مرا صدا زد و فرمود:« ای حسن! علی بن ابی حمزه بطائنی همین امروز مُرد و الان او را در قبر گذاشتند. بعد دو مَلِک بر او وارد شدند و پرسیدند: پروردگارت کیست؟ گفت: الله. گفتند: پیامبرت کیست؟ گفت: محمد صلی الله علیه و آله و سلم. سپس از امامانش پرسیدند. یکی پس از دیگری گفت: علی بن ابیطالب علیه السلام،
حسن،
حسین،
علی بن الحسین، محمد بن علی،
جعفر بن محمد، موسی بن جعفر علیه السلام.
آن دو ملک پرسیدند: بعد از او؟ در این هنگام زبان علی بن ابی حمزه لکنت گرفت و ساکت شد. آن دو فرشته گفتند: موسی بن جعفر به تو چنین امر کرد؟ و سپس آن چنان با گرز آتش بر سرش کوفتند که قبرش پر از آتش شد و تا روز قیامت پر از آتش خواهد ماند.
از نزد حضرت رضا علیه السلام خارج شدم و آن روز و آن ساعت را ثبت کردم. چند روزی گذشت که نامهای از اهل
کوفه آمد و خبر داد که در همان روز و همان ساعت علی بن حمزه مُرده و به خاک سپرده شده بود.
منابع:
- بحار الانوار، ج 48، ص 257، ح 11.
- بحار الانوار، ج 49، ص 58.
- بحارالانوار، ج 48، ص 263، ح 20.
- بحارالانوار، ج 48، ص 254، ح 7.
- بحارالانوار، ج 49، ص 285، ح 6.