فضل بن ربیع، حاجب مخصوص
هارون الرشید، می گوید:
مسرور، مأمور مخصوص هارون، در نیمه های شب، بدون اجازه وارد خانه من شد و گفت:« هارون تو را احضار کرده است.»
ترسیدم. وقتی نزد هارون رفتم دیدم در بستر خود نشسته است. مرا که دید گفت:«ترسیدهای؟»
گفتم:«آری.»
گفت:« سریع به زندان برو و
موسی بن جعفر را آزاد کن و مبلغ سی هزار درهم به همراه پنج خلعت گرانبها و سه مرکب راهوار به او عطا کن و پیام مرا برسان که اختیار با شماست؛ میخواهید نزد ما باشید، میخواهید به هر شهری که مورد نظرتان است، بروید.»
من که سابقه دشمنی سرسختانه او را با موسی بن جعفر میدانستم با تعجب گفتم:« آیا به راستی دستور آزادی او را میدهید؟ »
هارون گفت:«آری.»
من از ترس پشیمانی بعدی او و مشکل شدن کار خودم سه بار این سوال را تکرار کردم.
هارون گفت:«وای بر تو! آیا می خواهی پیمانشکنی کنم!؟»
گفتم:«کدام پیمان؟!»
گفت:«هم اکنون خواب وحشتناکی دیدم: مأمور هولناک الهی روی سینه ام نشسته بود و گلوی مرا به سختی میفشرد و فریاد می زد:« چرا موسی بن جعفر را ظالمانه به زندان افکندهای!؟ » من با او پیمان بستم که رهایم سازد تا من امام را رها کنم و او را اکرام نمایم.
او از من پیمان الهی گرفت و رهایم کرد. اینک آنچه را گفتم زود انجام بده.»
وقتی به زندان آمدم، امام به نماز مشغول بود. صبر کردم تا نمازش تمام شد و پیام هارون را رساندم.
امام با قاطعیت فرمود:« من احتیاجی به خلعت و مرکب و پولی که آلوده به حقوق امّت است ندارم.»
امام را قسم دادم که اموال را برنگرداند و این ظالم طاغی را عصبانی نسازد.
آنگاه به امام گفتم:« به خاطر این مژده آزادی که برایتان آوردم، بگویید رمز این عمل هارون چه بود.»
امام فرمود:« شب چهارشنبه بود که
رسول خدا را در خواب دیدم. پیامبر سه بار فرمود: ای موسی! تو مظلومانه به زندان افتاده ای. سپس آیه 111 سوره انبیا را قرائت فرمود:«
و ان ادری لعله فتنه لکم و متاع الی حین.»
(این امتحان الهی و فرصتی محدود برای دشمنان است.)
آنگاه فرمود: فردا و پنجشنبه و جمعه را روزه بگیر و روز آخر، وقت افطار، 12 رکعت نماز بخوان، در هر رکعت یک حمد و 12 بار سوره توحید، و پس از آنکه رکعت چهارم تمام شد، در سجده بگو: "
یا سابق الغوث یا سامع کل صوت یا محیی العظام و هی رمیم بعد الموت اسالک سمک العظیم الاعظم ان تصلی علی محمد عبدک و رسولک و علی اهل بقیه الطبین الطاهرین و ان تعجل لی الفرج مما انا فیه.»
امام صادق فرمود:« آنچه دیدی نتیجه اجرای دستور پیامبر بود.»
منابع:
بحار الانوار، ج 48، ص 213، ح 14، بنقل از عیون.
مراجعه شود به:
دعاهای مستجاب امام موسی کاظم علیه السلام