اخلاص در هدف
معیار ارزیابی و سنجش همة اعمال و رفتار آدمی، انگیزه و هدف اوست. اخلاص در انگیزه و هدف به مثابه روح در پیکر اعمال است که به اعمال شادابی و جهت میبخشد.انگیزة الهی سرچشمة حیات بخشی بود که درخت پر بار و با برکت وجود امام را زنده نگاه داشت. مقام معظم رهبری آیتا… خامنهای در مورد شخصت امام میفرماید:
«بزرگترین ستایش برای رهبر عزیز ما همین است که او را «عبدا…» یعنی بندة خدا و تسلیم ارادة پروردگار … یاد کنیم»
اخلاص امام به مرتبة والایی رسیده بوده او دربارة ابراز علاقة شاگردان خود و فعالیت آنها مرجعیت ایشان میفرمود: «من راضی نیستم کسانی که به من علاقهمند هستند، علاقهشان از قلب تجاوز نماید و آنرا ابراز نمایند هرکسی به من علاقه دارد بگذارد در همان محدودة قلب بماند. کسی برای ریاست من، حتی یک وجب هم قدم برندارد»
یکی از شاگردان امام میگوید:
«هر کاری ایشان می کردند، انگیزهای جز طلب رضای خدای متعال یا اطاعت او نداشتند این نوع از انگیزه که از عالیترین انگیزههای یک مؤمن است. در مسیر زندگی و حیات طبیعی، خودش آنقدر در ایشان صفا و نورانیت بوجود آورده بود که فکرشان، دیدشان و تشخیصشان، الهی شده بود»
اخلاص در گفتار
گفتار امام سرشار از معارف و اخلاص نسبت به حق بوده و در جویندگان حقیقت تاثیر به سزایی داشت. یکی از شاگردان امام میگوید:
«کلمات ایشان آن قدر دلنشین بود که گمان ندارم کسی از مستمعین موعظة ایشان، لحظهای از لحظات مواعظ ایشان را فراموش کرده باشد. در بعضی افراد مواعظ ایشان آنقدر جای گیر می شد و در روحشان قرار میگرفت، مثل اینکه همیشه نصب العین آنهاست اثرش در روح مستمعین آنقدر زیاد بود که چهرههای آقایان طلاب پس از استماع مواعظه ایشان متغیر میگشت»
اخلاص در عمل
امام وجود مبارک خود را به یاد خدا آراسته بود. قلبش مالامال از محبت خدا بود. در زمینة تحصیل علم و دانش از همان ابتدا نشان داد که برای انجام تکلیف و وظیفه الهی درس می خواند و هدف او مقام و منصب مرجعیت نیست. حضرت امام عمل به تکلیف را وظیفه خود میدانست و به شدت از اقدام اطرافیان برای مطرح نمودن خود جلوگیری می کرد و بارها میفرمود: «به خدا سوگند که من برای مرجعیت و رهبری یک قدم برنداشتهام، ولی اگر به سراغم آمد براساس مسئولیت آنرا رد نمیکنم»
در امور اجتماعی همیشه سعی داشت کار را برای خدا انجام بدهد و از ریا، خودنمایی و شهرت طلبی داشت. آیتا… صانعی میگوید:
«صاحب یکی از کارخانجات تهران برای مسجدی که خودش ساخته بود، از امام تقاضای مبلغی پول کرد، امام با اکراه پذیرفت، ولی پس از تعیین یک روحانی در هنگام اعزام به او فرمود: «وظیفة شما علاوه بر تبلیغ و ارشاد این است که دو موضوع را از یاد نبرید: 1- در این مسجد نامی از من برده نشود. 2- برخورد شما با بانی مسجد طوری باشد که فکر نکند به مال و ثروت او چشم دوختهایم»