زهد و وارستگی دارای مفهومی گسترده است و مراتب و اقسام گوناگون دارد، نکته دیگر آن که زهد امری است باطنی و درونی، که آثار آن در مقام عمل و نحوه برخورد با امور مادی و معنوی بروز میکند به عبارت دیگر می توان گفت که زهد حقیقتی است نفسانی و زاهد حقیقی کسی است. که امکانات لازم برای رسیدن به دنیا را داشته باشد یا نداشته باشد، دسترسی و دستیابی به دنیا و مظاهر آن پیدا شده باشد یا دستش کوتاه باشد، در تمام صور هیچگونه دلبستگی به دنیا در خود احساس نکند.
امام خمینی انسان متکاملی بودند که روح الهی خویش را به حقیقت وارستگی آراسته بودند و هیچگاه دنبال دنیا نرفته، بلکه از آن گریزان و رویگردان بودند همه در سخنان و پیامهایشان مکرر شنیدهایم و خواندهایم که از احساس حقارت کوچکی و شرمساری خود در برابر بندگان خود خدا مانند
شهداء بسیجیان، جانبازان دم میزد.
زندگی زاهدانه امام درنجف و عدم استفاده از وسایل خنک کننده در آن هوای گرم و فوق طاعت و عدم مسافرت به مناطق خوش آب و هوای، دقت در مصارف روزمره، فرش و لوازم منزل و … و … همه و همه حکایت از زیستی زاهدانه میکند، حتی در جریانهای
انقلاب نیز تا آن جا که به او ارتباط داشت از تجملات و تشریفات از ایشان بود، فرمود: «مگر میخواهند
کوروش را وارد ایران کنند، یک طلبه از
ایران خارج شده و همان طلبه به ایران باز میگردد، من میخواهم همراه امتم باشم .»