همان طور که می دانید، هر
لفظ و کلمه معناداری، برای یک معنا یا مفهوم یا یک
تصور به وجود آمده است؛ چنانچه به محض ادای این لفظ، معنا و مقصود آن به ذهن متبادر می شود.
مثلا برای مفهوم و تصور
گیاهی که دارای
تنه بلند و
شاخه ها و
برگهای فراوان است، در زبان
فارسی کلمه و لفظ
درخت قرار داده شده است و ما فارسی زبان، هر گاه کلمه درخت را بشنویم یا در جایی ببینیم، آن مفهوم و تصور به ذهنمان می آید. برای همین مفهوم در زبان
انگلیسی، کلمه tree (تری) وضع شده است و به همین ترتیب در زبانهای دیگر.
پس هر کلمه و لفظی که معنا داشته باشد،
دال و راهنمایی کننده به مفهوم و تصور معینی است که برای آن تصور وضع گردیده است و آن مفهوم و معنی نیز،
مدلول این لفظ (راهنمایی شده توسط این لفظ) می باشد.
اما گاهی منظور ما از لفظی که به کار می بریم،
عین معنایی که آن لفظ برای آن وضع شده است نیست؛ بلکه مثلا بر جزئی از آن معنای اصلی(که لفظ برای آن وضع شده ) و یا مثلا بر معنایی غیر از آن معنای اصلی دلالت دارد.
بنابراین
دلالت لفظ بر معنی بر اساس حصر عقلی بر سه قسم است:
دلالت مطابقت(یا مطابقه)
در این نوع از دلالت لفظ بر معنی:
لفظ بر تمام معنای موضوع له؛ یعنی بر تمام معنایی که لفظ اولا و اساسا برای آن وضع شده است، دلالت می نماید و با آن معنا، مطابق و یکی است. (یعنی مدلول لفظ با معنای موضوع له(آنچه لفظ برای آن وضع شده)، یکی است.)
مانند این که لفظ کتاب را به کار می بریم و مقصودمان، تمام و عین معنای کتاب است که همه ورق ها و خطوط و نوشته های داخل و نیز جلد آن را شامل می شود.
و یا مثلا کلمه میز را به کار ببریم و مرادمان همه اجزاء میز باشد.
در حقیقت، در آغاز توجه می کنیم که لفظ و کلمه کتاب به طور کلی برای چه مفهومی وضع شده است؛ سپس مقصود خود را از به کار بردن این لفظ با آن معنای اصلی می سنجیم. اگر مقصود و منظور با آن معنای اصلی کاملا مطابق هم بودند، دلالت لفظی که به کار برده ایم، بر معنای خود، دلالت مطابقی است.
این نوع از دلالت را دلالت را دلالت مطابقی یا تطابقی یا مطابقه می نامند؛ زیرا لفظی که به کار رفته است با معنایی که این لفظ اساسا برای آن وضع شده است، کاملا بر هم منطبق بوده و یکی هستند.
این نحوه دلالت ، دلالت اصلی و اساسی الفاظ را تشکیل می دهند و هدف از وضع الفاظ برای معانی، (که
دلالت وضعی لفظی نام دارد)، در اصل برای این نحوه دلالت است.
دلالت تضمّن
بدین شکل است که:
لفظ فقط بر جزئى یا قسمتی از معنای موضوع له(معنایی که لفظ اولا و اساسا برای آن وضع شده) دلالت می کند.مثلا کسی کلمه کتاب را به کار می برد و منظورش، تنها جلد کتاب باشد و یا مثلا هنگام
کسوف جزئی بگوییم: "
خورشید گرفت." که مقصود، قسمتی از قرص خورشید است، نه تمام آن.
و یا به عنوان مثال، دیوار خانه کسی خراب شده باشد و او بگوید: "خانه ام خراب شد." چنانچه می دانیم، لفظ خانه اساسا برای تمام خانه وضع شده و مراد اصلی از این لفظ، فقط حیاط یا فقط اتاق های آن نیست، بلکه کلمه خانه بر تمام حیاط و اطاق ها و در و پنجره و ... دلالت دارد.
اما در این مثال، شخص، لفظ خانه را در معنایی به کار برده که فقط جزئی از معنای اصلی کلمه خانه را دربر دارد. (چرا که مقصود وی فقط دیوار خانه است.)
به همین دلیل به این گونه دلالت، دلالت تضمن می گویند؛ زیرا که در این نوع دلالت، لفظ فقط بر جزئی و قسمتی از موضوع له(آنچه لفظ برای آن وضع شده)، یعنی بر چیزی که
ضمن(جزئی از) موضوع له موجود است، دلالت دارد.
چنانچه دیوار خانه در ضمن خانه و جلد کتاب ضمن(جزیی از) کتاب می باشد.
دلالت التزام
یعنی:
دلالت لفظ بر معنی و امری که خارج از معنی موضوع له( یعنی معنایی که لفظ برای آن قرار داده شده) می باشد؛ ولی این معنا و امر، در ذهن با آن معنای اصلی(موضوع له) ملازم و همراه است. به سخن دیگر، لفظ بر معنایی دلالت می کند که بیرون از معنای موضوع له، اما غالبا همراه با آن است و همچون یک رفیق و ملازم همراه آن است. منظور از همراه بودن این معنا در ذهن با معنای اصلی لفظ، این است که:
هر گاه موضوع له(معنای اصلی لفظ) در ذهن حاصل شود، آن امر همراه با آن نیز، با آن حاصل می شود و به ذهن متبادر می گردد.
مانند دلالت لفظ سه بر معنای
فرد بودن؛ چنانچه وقتی ما این لفظ را بکار می بریم، غیر از مفهوم عدد سه(که موضوع له لفظ سه است و لفظ سه، اساسا فقط برای همین مفهوم وضع گردیده)، مفهوم دیگری نیز به ذهن می آید که همان مفهوم فردیت است.
و یا مثلا دلالت لفظ مصنوع بر معنای صانع؛ و نیز دلالت لفظ شیر بر معنای شجاع؛ و از همین قبیل است وقتی می گوییم: "فلانی صاحب قلم است، یا قلمش شیرین است و ... .
بنابراین، در می یابیم که
مجاز یکی از گونه های دلالت التزام می باشد؛ چنانچه در تعریف مجاز می گویند:
"استعمال لفظ در غیر از معنایی که برای آن وضع شده است."
و این تعریف، آشکار می سازد که دلالت لفظ بر معنای مجازی، همان دلالت التزام می باشد. برای دلالت التزامی،
شرط هایی هم وجود دارد.
سه نکته!
1- اولین نکته ای که باید در اقسام دلالت لفظ بر معنی بدان توجه داشت، این است که هر یک از این نوع دلالت ها، به
قرینه عبارت و به نوع کاربرد آن از سوی گوینده، و در حقیقت، به
مقصود گوینده بستگی دارد:
چنانچه در جایی مقصودمان از لفظ خانه، معنای کل خانه است(یعنی همان معنایی که لفظ خانه برای آن وضع گردیده)؛ چنانکه می گوییم: "خانه ای خریدم." (دلالت مطابقه)
و در جایی دیگر مقصودمان، جزئی از معنای اصلی خانه است؛ چنانچه می گوییم: "خانه ام خراب شده است." (در حالی که فقط سقف خانه خراب شده است.) (دلالت تضمن)
و گاهی منظورمان، چیزی غیر از معنای اصلی خانه است. چنان که می گوییم: "
ایران، خانه من است." (دلالت التزام)
2- بعضی شرط کرده اند که دلالت التزامی باید دلالتی کلی و دائمی باشد؛ یعنی باید به نحوی باشد که هر گاه، موضوع له در ذهن آید، حتما آن لازم(آن امر خارج از معنای اصلی، اما همراه با آن) نیز باید به ذهن متبادر شود.
اما درست آن است که بگوییم:
دلالت التزامی، دلالت لفظ بر چیزی است که خارج از معنی موضوع له است و
غالبا با آن ملازمه(همراهی) دارد.
3- همچنین باید توجه داشت که دلالت تضمن و التزام، همیشه مستلزم دلالت مطابقه هم هستند؛ یعنی هر جا دلالت تضمن و یا التزام باشد، مسلما دلالت مطابقه هم است. (زیرا دلالت بر جزء معنی(تضمن) یا بر خارج معنی(التزام)، فرع وجود دلالت بر خود معنی و عین معنی است.)
ولی هر جا دلالت مطابقه باشد، ضرورتا لازم نیست که التزام یا تضمن هم باشد.
مثلا دلالت لفظ الله بر
ذات الهی، دلالت مطابقه است، بدون تضمن یا التزام؛ چرا که ذات الهی
بسیط است و اجزائی ندارد و نیز، چیزی با آن همراهی ندارد.
خلاصه مطالب
خلاصه مطالب از آغاز بحث دلالت در مبحث
الفاظ را می توان بدین گونه نشان داد:
دلالت بر سه قسم است:
دلالت عقلی، طبعی و وضعی
دلالت وضعی بر دو قسم است:
دلالت لفظی و دلالت غیر لفظی
دلالت لفظی بر سه قسم است:
دلالت مطابقی، دلالت تضمنی و دلالت التزامی:
هر لفظی(مثلا
X) مفهومی دارد که اولا و اساسا برای آن به وجود آمده(مثلا
Y).
یعنی لفظ
X برای این به کار می رود که مفهوم
Y را برساند. (و به همین دلیل، رابطه تنگاتنگی با
Y دارد.)
حال،
X با توجه به مقصود و منظور ما از به کار بردن آن، به سه نحو با
Y رابطه دارد:
دلالت مطابقه:
معنایی که از
X مورد نظر ما است---- کاملا مطابق است با----
Y (دلالت مطابقه)
دلالت تضمن:
معنایی که از
X مورد نظر ما است----تنها جزئی است از----
Y (دلالت تضمن)
دلالت التزام:
معنایی که از
X مورد نظر ما است-----بر معنایی دلالت می کند که -----غیر از
Y است.(گرچه با آن در ذهن همراه و ملازم است.)(دلالت التزام)
در ادامه مبحث اقسام دلالت لفظ بر معنی، نگاه کنید به:
منابع
- کلیات منطق مظفر، جلد 1، صفحه 64 و 63
- کلیات منطق صوری، صفحه 76 و 75