اقدامات حبیب ابن مظاهر پس از اطلاع از عدم بیعت امام حسین علیه السلام
سالی که
حسین بن علی از
مدینه می خواهد به
مکه حرکت کند. سال 60 هحری حبیب در
کوفه است. خبر بیعت نکردن حسین بن علی با
یزید را شنیده و از سفر حضرت آگاه شد. پس دعوتی رسمی از فرزند پیامبر به عمل آورد تا شاید حضرتش، راه خود را از مکه به کوفه کند. حبیب دوستان خود و گروهی از شیعیان کوفه را گرد خود جمع کرده، پس از گفتگوهای بسیار نامه ای به حسین ابن علی می نویسد. نامه در مکه به حسین بن علی رسید و حضرت این نامه با نامه های دیگر را توسط مسلم به کوفه فرستاد. مسلم در بدو ورود به کوفه، به خانه مختار رفت. آنجا در حضور بزرگان قبایل، نامه را خواند. عابس بین شبیب که از شیعیان استوار و مقاوم است برخاست و گفت: من به نمایندگی از مردم سخن نمی گویم زیرا از درونشان آگاه نیسیتم، اما از خودم می گویم که به خدا سوگند هرگاه بخوانیدم به یقین که پاسخ که پاسخ گویم. و بی هیچ شکی، همراه شما با دشمنانتان به جنگم و شمشیرم را بر بدخواهان شما فرود آورد تا آن زمان که خدا را ملاقات کنم و اینکار را جز برای خشنودی خدا نمی خواهم. حبیب که در کنار عابس نشسته بود بلند شد و با همان شور و هیجان گفت: ای عابس خدا ترا رحمت کند که آنچه در قلبت بود، گفتی: سوگند به خدای یکتا من نیز درست همان عقیده و تصمیم ترا دارم. پس از آن دیگران هم هر کدام سخنانی گفتند و سوگند ها خوردند و تا چند روز، حبیب و عابس و مسلم با تلاشی پی گیر برای امام حسین علیه السلام از مردم بیعت گرفتند تا به هجده هزار یا بیشتر رسید.
منابع: اعیان الشیعه، ج 4، ص 554.