در شب عاشورا به
محمد بن بشیر خبر دادند که پسرت در مرز
ری اسیر شده است.
گفت:« آن را به حساب خداوند میگذارم. به جان خودم قسم دوست نداشتم فرزندم اسیر شود و من پس از او زنده بمانم.»
امام حسین علیه السلام سخن او را شنید و فرمود:« خداوند تو را بیامرزد. من
بیعت خود را از تو برداشتم. برای رهایی فرزندت هر گونه خواستی، اقدام کن.»
محمد بن بشیر گفت:« درندگان بیابان مرا زنده زنده بخورند اگر از تو دور شوم.»
امام فرمود:« پس این جامه هایی را که از بُرد یمانی است به دست این فرزندت بده تا در نجات برادر خود از آنها استفاده کند.»
آن گاه پنج جامه که هزار دینار ارزش داشت به او عطا فرمود.
منابع:
- لهوف سید بن طاووس، ص 119.
مراجعه شود به: