اسپهبد رستم بن سرخاب آل باوند
«282-260 ق / 895-873م»
بعد از قاربن شهریار، نوهاش رستم بن
سرخاب خود را ملک الجبال خواند و او نیز همچون اسپهبد قارن در آغاز نسبت به سید حسن اظهار دوستی کرد، اما در باطن با مخالفان سید ارتباط داشت. وی به سبب تلفات و خسارت هایی که در زمان جدش قارن، به کوهستان شروین رسیده بود نمیتوانست به دیلمیانی که به دورش جمع شده بودند، جیره و مواجب بپردازد، از این رو، آنان را به راهزنی در اطراف تشویق کرد و بدین گونه در اطراف قلمرو
زیدیه، ناامنی هایی را باعث شد که تحمل آن امکان پذیر نبود. چندی بعد اسپهبد رستم، ولایت قومس را هم تسخیر کرد و با احمد بن عبدالله خجستانی که در آن ایام از جانب
صفاریان امارت نیشابور را داشت از در دوستی درآمد و چون او کشته شد «شوال 268 ق / می 882 م» با سید عقیقی که بر داعی یاغی بود، طرح دوستی و هم پیمانی ریخت. به دنبال توقیف و قتل عقیقی، او نیز در کوهستان های اطراف متواری بود تا سرانجام از داعی امان خواست که او نیز به وی اجازه داد به ولایت خود باز گردد، عنوان سابق خود را حفظ کند، خراج و صدقات ولایت را بپردازد و سپاهی برای خود نگه ندارد.
بعد از وفات سید حسن «رجب 270 ق / ژانویه 884 م»، برادرش محمد بن زید معروف به داعی کبیر در ولایات هامونی استقرار پیدا کرده و چند سال بعد املاک اسپهبد رستم را ضبط و مصادره کرد. رستم بار دیگر متواری شد و به جبال شروین گریخت.
اسپهبد رستم به رافع بن هرثمه که در این زمان در
نیشابور امارت داشت پناه برد که به کمک سپاه او، شکست سختی بر سپاهیان داعی وارد آورد. اما چندی بعد که رافع خود بر خلیفه یاغی و همدست و همداستان با داعی زیدیه شد، چون از کینه داعی نسبت به رستم اطلاع پیدا کرد، برای رضایت خاطر او، اسپهبد رستم را به میهمانی دعوت و در آن جا وی را بازداشت کرد، سپس با جلب توافق
سید داعی برای به دست آوردن اموالش او را سخت شکنجه کرد تا این که اسپهبد در زیر شکنجه جان باخت «رمضان 282 ق / نوامبر 895 م» و اموال و ذخایر او بین رافع و محمد بن زید تقسیم شد.