پس از مراجعت پیامبر از
حجهالوداع از فرط خستگی چند روزی مریض و بستری شدند. اسود وقتی از بیماری پیامبر مطلع شد پنداشت که حضرت از ناخوشی رهایی نمییابند.
از این رو در
یمن ادعای
نبوت کرد و عده کثیری از اعراب یمن را پیرامون خود جمع نمود.
ارتداد اسود عنسی نخستین ارتدادی است که در اسلام پدید آمد.
منبع:کامل ابن اثیر ج 2 ص 228
عنسی با قبائلی از عرب پیرامون خود به سوی صنعا (پایتخت یمن) حمله کردند. حاکم
صنعا ، شهربن باذان که از طرف پیامبر مأمور حکومت بود خود را برای مقابله با اسود آماده کرد. اسود با 700 تن به جنگ آمده بود و شهربن باذان در این جنگ کشته شد.
این فرد نخستین ایرانی است که در راه اسلام به شهادت رسید. اسود پس از کشتن وی با همسر او ازدواج کرد و بر همه یمن تسلط پیدا کرد و همه قبائل یمن را مطیع خود ساخت به جز تنی چند از اعراب که به طرف مدینه مراجعت کردند.
پس از کشته شدن شهربن باذان ریاست ایرانیان را «فیروز ودادویه» به عهده گرفت. اینان در طریقه اسلام و پیامبر ثابت ماندند.
وقتی خبر به پیامبر و مسلمانان مدینه رسید دریافتند که جز ایرانیان و جماعتی از عرب یمن
مرتد شده و پیرامون اسود جمع شدهاند.
پیامبر به جشیش دیلمی که از ایرانیان مسلمان یمن بود نامه نوشتند که با اسود بجنگند فرمان پیامبر برای دادویه، جشیش و فیروز صادر شده بود تا با مرتدین بجنگند آنها شروع به مکاتبه و دعوت مردم کردند تا آنها خود را برای جنگ با اسود آماده سازند اسود از جریان مطلع شد و ایرانیان را تهدید کرد تا از این کار منصرف شوند.
ایرانیان اظهار کردند که با اسود سر جنگ ندارند ولی اسود همواره از ایرانیان بیم داشت. در این میان نامههایی از جانب مردم «عامربنشهر» و «ذی زود» به ایرانیان رسید که نوید مساعدت داده بودند و آنها را برای جنگ تشویق کرده بودند.
از این رو این 3 تن در میان مردم پشتیبان پیدا کردند. از طرفی هم پیامبر برای جماعتی دیگر نامه نوشته بودند تا از این 2 نفر پشتیبانی به عمل آید.
منبع:خدمات متقابل اسلام وایران؛ مرتضی مطهری