در عهد ساسانیان که مذهب زرتشتی مذهب رسمی کشور ایران بود ادیان دیگر به صورت اقلیت در ایران فراوان بودند. مرحوم سعید نفیسی در توضیح آشفتگی اوضاع ساسانیان مهمترین سبب را اختلافات مذهبی میداند و مدعی است که اجحافات موبدان زرتشتی عامل مهمی برای نارضایی و پیدایش انشعابات بوده است.
وی میگوید: در تشکیلات آن زمان موبدان اختیارات نامحدودی داشته به خصوص موبد موبدان که در دربار مهمترین مقام را داشتند و حق هرگونه تغییر و تفسیر در احکام مدنی را داشته است و هر چه ساسانیان ضعیفتر میشدند به قدرت ایشان افزایش مییافت. در میان مردم ایران در مقابل طریقة رسمی مزدیسنی زرتشتی دو طریقه دیگری نیز رواج یافت:
1- زروانیان
2- کیومرئیان
که این دو دسته اختلاف شدیدی با زرتشتیان داشتند که جنبة دشمنی به خود میگرفت و بیگانگان از آن بهرهمند میشدند علاوه بر اینها 5 فرقة دیگر نیز در ایران بودند که حتی علاوه بر زرتشتیان با خود نیز اختلاف داشتند.
در زمان هخامنشیان در نتیجة تصرف بابل توسط
کوروش از اسارت رهایی یافتند و به ایران آمده و در مغرب ایران به خصوص خوزستان و اکباتان ساکن شدند در دورة ساسانیان بر شمارشان افزوده شد و در داخل ایران پیش رفته و حتی از ناحیه از
اصفهان جمعیت کثیری از ایشان جمع شدند.
در دورة
اشکانی از همان آغاز عیسویت عدهای از مردم نواحی غرب ایران به این دین گرویدند و کلیساهای معتبری در نواحی شرق و غرب فرات دایر کردند اینان کم کم در داخل ایران نفوذ کرده و تا دورترین نواحی شمال شرق یعنی ماوراء النهر رفته و از انجا دین را به چین بردند.
3-مانوی:
که در سال 228 میلادی آشکار شد از آنجایی که طریقة آن بیپیرایه بود و کوشش عمدهای در تصفیه اخلاق و طهارت ظاهر و باطن میکردند و جنبة عرفانی و تجرید خاصی به دین خود میدادند و حسن زیبایی و جستجوی آسایش مادی و معنوی در آن بیشتر بود مردم ایران به سرعت فوق العادهای به آن گرویدند. پیروان این آیین عقیدة واسعی بدان داشتند و در برابر سختگیریهای ساسانیان در برخورد با این دین سخت مقاومت کردند.
در سال 497 میلادی در ایران اعلان شده از آنجایی که اطلاعات مربوطه به این دین از مخالفان آنان رسیده نمیتوان به این نکته اعتقاد کرد که آنان طرفدار اشتراک زن و مال و تقسیم دارایی یا به اصطلاح اسلامی اباحی بوده باشند اما این معلوم است که با وجود سختگیریهای فراوان خسرو نوشین که آنها را در جایی جمع کرده کشته آنها از میان نرفته و پنهانی زندگی کردهاند.
در شمال شرق ایران که همسایه
هند و
چین بود مراکز فراوانی ساخته به خصوص در
بامیان و
بلخ بتخانههای مجللی داشتهاند،و معبد نوبهار بلغ مهمترین معبد بودایی بوده و برمکیان که در زمان
هارون الرشید مقام بلندی داشتند از بازماندگان ( برمکه ) یعنی سرپرست بتخانه نو بهار بودهاند بودائیان و مانویان شمال شرق ایران در حلمه تازیان بیش از 200 سال با آنان جنگیدند.
منبع:خدمات متقابل اسلام و ایران؛مرتضی مطهری