اندازه و وضع و مسافت ظاهری اشیایی که تصویر آنها بر شبکیه میافتد به کمک قرینههای مختلف سنجیده میشود که بعضی از آنها فیزیولوژیک است و بعضی روانی است. گاه مثلاً در شکل اول چهار چوبی که ملاک قضاوت ماست ما را فریب میدهد در این شکل بنظر میآید اطاق شکل طبیعی داشته باشد اما مرد و کودک اندازه طبیعی ندارند. اگر اطاق اندازه عادی داشته باشد این دو آدمی غیر طبیعی هستند و بالعکس. اما حقیقت این است که شکل اطاق طبیعی نیست و به این علت است که کودک خیلی بزرگتر از مرد بنظر می رسد در آنچه خواهد آمد بعضی عوامل موثر در ادراک فضا را مورد تحقیق قرار خواهیم داد.
حکم ما درباره اندازه چیزها بسته به بزرگی تصویر آنها بر شبکیه و نسبت آنها با چیزهای دیگر و معلومات قبلی ما درباره آنهاست در حدود معینی، اندازه ظاهری چیزها ثابت بنظر میرسد از این حد که بگذریم اندازه با کوچک شدن تصویر بر شبکیه کوچک میشود اما نسبت چیزی با چیزهای دیگر نیز مهم است. مثلاً اگر تصویر قلابی را ببینید نمیدانید بزرگ است. یا کوچک مگر آنکه در پهلوی آن چیز دیگری که اندازه آن را بدانید نهاده باشند. از اینرو قرینه خارجی عامل مهمی در قضاوت ما درباره اندازه چیزهاست.
تصویری که بر شبکیه میافتد منحنی میشود زیرا شبکیه خود منحنی است. اما این انحنا شبیه به انحنای عکسی است. که آنرا خم کرده باشند یعنی عمق ندارد. پس اگر چیزهای مختلف که در مسافات مختلف از چشم قرار دارد تصویرشان بر شبکیه عمق ندارد و مسطح میافتد چگونه بعد سوم یعنی عمق را تشخیص میهیم؟ نکتهای که در آغاز باید متوجه آن بود این است که آدمی درونی در آن نیست که به تصویر شبکیه نگاه کند و از عمق نداشتن آن به این نتیجه برسد که جهان عمق ندارد.
دیگر اینکه تصویر شبکیه به صورت عکس به مغز منتقل نمیشود آنچه واقع میشود این است که الگوی نور در روی شبکیه جریانهای عصبی ایجاد میکند و این جریانها به قسمت بینایی کرتکس مغزی میرسند و در آنجا تعبیر میشوند دلیلی نداریم که فرض کنیم جریان عصبی به صورت منظمی با تصاویر شبکیه همبستگی دارد واکنش کرتکس مغزی نسبت این جریانهای عصبی است که ادراک ما را از جهان خارج موجب میشود و نه نسبت به تصویری که بر شبکیه افتاده است هر چند تصویری که بر شبکیه میافتد عمق ندارد با این حال نسبتی با جهان سه بعدی خارج دارد و در مقابل آن قرار دارد به همان ترتیب جریانی هم که در مغز صورت میگیرد نسبتی با تصویر شبکیه دارند و در مقابل آن قرار گرفتهاند.
در شکل اول نقاش میدان دید یک چشم را رسم کرده است. این رسم بعد ندارد اما نزدیک شدن تدریجی خطهای افقی به یکدیگر کف اطاقی را مینمایاند که در مقابل بیننده کشیده شده است نقاش عکس چیز بخوصوصی را رسم نکرده است اما ترتیبی که در رسم خود مراعات کرده است قرینه یا نماینده زمینی است که در مقابل ما گسترده شده است عکس اول c نیز همین اصول را نشان میدهد اندازه ظاهری قطعات سنگ و کلوخ جزئیات آنها و سایههایی که انداختهاند نماینده زمین سنگلاخی است که از آن عکسبرداری شده است. شکل c اول نیز مسطح و بی بعد است اما اگر خوب به آن خیره شوید میبینید نماینده جسمی است که بعد دارد در این مورد رسام شکل را چنان کشیده است که جسمهای مختلف را نشان دهد. تصویر مبهم است و به این علت یک لحظه یک جسم و لحظه دیگر جسم دیگری را در آن میبینیم الگوی جریانات عصبی نیز نماینده تصاویر شبکیه و از آن راه نماینده جهان خارج هستند.
قرینههایی که ادراک عمق و مسافت را در ما موجب میشوند مورد توجه خاص روانشناسان قرار گرفتهاند ممکن است در خود تصویری که بر شبکیه میافتد چند قرینه موجود باشد بعضی از این قرینهها خواه با یک چشم بنگریم و یا با دو چشم موجودند و بعضی وقتی به وجود میآیند که با دو چشم بنگریم. قرینههایی که به خاصیت تصویر شبکیه مربوطند. قرینههایی روانی و قرینههایی که به ساختمان و حرکات چشم مربوطند قرینههایی فیزیولوژیک خوانده میشود. مشکلی که در اینجا پیش میآید این است که آیا تعبیر قرینهها و معنی کردن آنها به یادگیری مربوط است یا فطریست این مسئله بدرستی حل نشده است و در این خصوص نظریههای مختلف و متضاد هست.
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد