ابن طولون
ابن طولون در 258 ق / 871 م، از پذیرفتن مأمور مالی فرستاده شده از دربار خودداری ورزید و خود نظارت بر هزینهها را بر عهده گرفت. در حالی که به تفوق و تسلط خلیفه اذعان داشت، با استقلال مالی که به دست آورده بود،توانست سپاهی از بردگان مزدور همانند سپاهیان خلیفه برای خود فراهم آورد.
در همان زمان به ساختن مقر حکومت تازهای در نزدیکی فسطاط اقدام کرد که با بناهای سامرا رقابت کند و آن را از روی کلمه عربی قَطائع «تیولها» که به معنی زمین هایی است که به سران سپاه واگذار میشد، قَطائع نام نهاد. علاوه بر این، از 268 ق / 882 م، به بعد ابن طولون همچون فرمانداری مستقل عمل میکرد و در روی سکهها نام او و پسرش در کنار یا زیر نام خلیفه ضرب میشد.
در اختلافات موجود در دستگاه مرکزی نیز پا درمیانی میکرد و هوا خواه معتمد بود و در مقابل موفق که به هنگام نبرد زنج از او خواستار پول و نفرات بود و در عین حال کوشیده بو تا او را از حکومت مصر برکنار کند، مقاومت میکرد. ابن طولون که میدید موفّق پا از گلیم خود فراتر نهاده است، به بهانه ی آن که میخواهد وسایل دفاع نواحی مرزی را تقویت کند، به
سوریه که مدت چند سال حق بازرسی و نظارت بر آنجا داشت حمله برد.
او میخواست موفق را از مزایایی که داشت محروم کند و به همین جهت معتمد را در نقشه فراری که داشت تشویق کرد «269 ق / 883 م». شکست این نقشه ابن طولون را مأیوس نکرد.
او چندی بعد گروهی از علمای دینی را در
دمشق گرد هم آورد و از آنان خواست که رأی آنان به گونهای باشد که بر مبنای آن خلیفه زندانی آزادی عمل ندارد و به همین جهت موفق باید از حق جانشینی محروم شود. این نقشه نیز با شکست رو به رو شد و ابن طولون اندکی پس از آن از دنیا رفت؛ ولی پسرش، خُمارَوَیْه، پس از چندین درگیری با قوای نظامی خلیفه، توانست دستگاه خلافت را به اعتراف به فرمانداری خود بر مصر و سوریه برای مدت سی سال وادارد، مشروط بر آن که نام موفق در خطبه نماز جمعه ذکر شود. مبارزهای که ابن طولون آغاز کزده بود به این توافق انجامید، که علی رغم خواست دستگاه خلافت به آن تحمیل شده بود، و حوادث سال های بعد به خوبی این حقیقت را آشکار ساخت.