عبیدالله نامهای برای
عمر سعد نوشت و به
شمر داد تا آن را به
کربلا ببرد. شمر(1) و عبدالله بن ابی المحل که برادرزادهی
ام البنین بود، به عبیدالله گفتند:« ای امیر! خواهرزادگان ما همراه با حسین هستند، اگر صلاح میبینی اماننامهای برای آنها بنویس.»
عبیدالله پیشنهاد آنها را پذیرفت و به کاتب خود فرمان داد اماننامهای برای آنها بنویسد.
عبدالله بن ابی المحل آن را توسط غلامش، کزمان، به کربلا فرستاد و او پس از ورود به کربلا متن امان نامه را برای فرزندان ام البنین قرائت کرد.
آنها در پاسخ گفتند:« سلام ما را به او برسان و بگو ما حاجتی به اماننامه تو نداریم. امان خدا بهتر از امان عبیدالله پسر سمیه است.»
شمر نیز به خیمههای امام حسین نزدیک شد و
حضرت عباس و
عبدالله و
جعفر و
عثمان بن علی را که مادرشان ام البنین بود، صدا زد و به آنها گفت:« برای شما از عبیدالله امان گرفتهام.»
آنها همه با هم گفتند:« خدا تو و امان تو را لعنت کند. ما امان داشته باشیم و پسر
دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!»
(1)ام البنین و شمر هر دو از قبیله بنیکلاب بودند.
منابع:
- کامل ابن اثیر، ج 4، ص 56.
- انساب الاشراف، ج 3، ص 184.
مراجعه شود به: