نهضتها ، مانند همه پدیده های دیگر ممکن است دچار آفت زدگی شوند.وظیفه رهبری نهضت است که پیشگیری کند و اگر احیانا آفت نفوذ کرد ، باوسائلی که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد ، آفت زدائی نماید. اگر رهبری یک نهضت ، به آفتها توجه نداشته باشد یا در آفت زدائی سهلانگاری نماید ، قطعا آن نهضت ، عقیم ، یا تبدیل به ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید . ما از نظر انواع آفتها آنچه به نظرمان رسیدهاست یادآوری میکنیم ، بدون آنکه مدعی باشیم همه آنها را استقصا کرده ایم
.
نفوذ اندیشه های بیگانه
اندیشه های بیگانه از دو طریق نفوذ میکنند . یکی از طریق دشمنان هنگامی که یک نهضت اجتماعی اوج میگیرد و جاذبه پیدا میکند و مکتبهای دیگر راتحت الشعاع قرار میدهد ، پیروان مکتبهای دیگر برای رخنه کردن در آنمکتب و پوسانیدن آن از درون ، اندیشه های بیگانه را که با وح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب میکنند و آن مکتب را به اینترتیب از اثر و خاصیت میاندازند و یا کم اثر میکنند .نمونهاش را در قرون اولیه اسلام دیدهایم .
پس از گستردگی و جهانگیریاسلام ، مخالفان اسلام مبارزه با اسلام را از طریق تحریف آغاز کردند . میکنیم . هم گروهی را میبینیم که واقعا وابسته به مکتبهای دیگر بالخصوص مکتبهای ماتریالیستی هستند و چون میدانند که با شعارهای و مارکهای ماتریالیستی کمتر میتوان جوان ایرانی را شکار کرد ، اندیشههای بیگانه رابا مارک اسلامی عرضه میدارند . بدیهی است اسلامی که با محتوای ماتریالیستی در مغز یک جوان فرو رود و تنها پوسته اسلامی داشته باشد بهسرعت دور انداخته میشود . و هم میبینیم - و این خطرناکتر است - که
افرادی مسلمان ، اما ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتبهای بیگانه ، به نام اسلام ، اخلاق مینویسند و تبلیغ میکنند اما اخلاق بیگانه ، فلسفه تاریخ مینویسند همانطور ، فلسفه دین و نبوت مینویسند همانطور ، اقتصاد مینویسند همانطور ، سیاست مینویسند همانطور ، جهان بینی مینویسند همانطور ، تفسیر قرآن مینویسند همانطور و و و
من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی ، به رهبران عظیم الشأن نهضت اسلامی که برای همهشان احترام فراوان قائلم ، هشدار میدهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت میکنم که نفوذ و نشر اندیشههای بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعم از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد ، خطری است که کیان اسلام را تهدید میکند .
راه مبارزه این خطر تحریم و منع نیست . مگر میشود تشنگانی را که برای جرعهای آب لهله میزنند از نوشیدن آب موجود به عذر اینکه آلوده است منع کرد ؟
این ما هستیم که مسئولیم . ما به قدر کافی در زمینههای مختلف اسلامی کتاب به زبان روز عرضه نکردهایم . اگر ما به قدر کافی آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم ، به سراغ آبهای آلوده نمیرفتند .
گر نه تهی باشدی بیشتر این جویها
خواجه چرا میدود تشنه در این کویها
راه مبارزه ، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینه ها با زبان روزاست . حوزههای علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعییافتهاند . باید به مسئولیت عظیم علمی و فکری خود آگاه گردند . بایدکارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند . باید بدانند که اشتغال منحصربه فقه و اصول رسمی جوابگوی مشکلات نسل معاصر نیست .
تجدد گرائی افراطی
پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به اعتدال در هر کاری خالی از دشواری نیست . گوئی همیشه راه اعتدال یک خط باریک است که اندک بی توجهی موجب خروج از آن است . اینکه در آثار دینی وارد شده که " صراط " از" مو " باریکتر است اشاره به همین نکته است که رعایت اعتدال در هرکاری سخت و دشوار است .
بدیهی است که مشکلات جامعه بشری نو میشود و مشکلات نو راه حل نو
میخواهد . " الحوادث الواقعه " چیزی جز پدیدههای نوظهور نیست که حلآنها بر عهده حاملان معارف اسلامی است . سر ضرورت وجود مجتهد در هر دوره، و ضرورت تقلید و رجوع به مجتهد زنده همین است . و الا در یک سلسلهمسائل استاندارد شده ، میان تقلید از زنده و مرده فرقی نیست . اگرمجتهدی به مسائل و مشکلات روز توجه نکند او را باید در صف مردگان بهشمار آورد . افراط و تفریط در همین جا پیدا میشود . اجاره و مضاربه و مزارعه یادگار عهد فئودالیسم است و فلان حکم دیگریادگار عهد دیگر . اسلام دین عقل و اجتهاد است . اجتهاد چنین و چنان حکممیکند .
باید توجه داشته باشیم که حتی معیارهائی که دانشمندان روشنفکر و مترقیاهل تسنن نظیر عبده و اقبال برای حل مشکلات جدید ارائه کرده اند از قبیلتمایز قائل شدن میان عبادات و معاملات وتعبیرهای خاصی که آنها از اجماع، اجتهاد ، شورا و غیره کردهاند و همچنین جهان بینی اسلامی که آنها عرضهکردهاند به هیچوجه برای ما که پرورده فرهنگ اسلامی پیشرفته شیعی هستیمقابل قبول نیست و میتواند الگو قرار گیرد . فقه شیعه ، حدیث شیعه ،کلام شیعه ، فلسفه شیعه ، تفسیر شیعه ، فلسفه اجتماعی شیعه از آنچه در جهان تسنن رشد کرده بسی رشد یافته تر و جوابگوتر است .
هر چند جهان تسنن به علل جغرافیائی و غیر جغرافیائی پیش از جهان تشیعبا تمدن جدید و مشکلات و مسائلی که این تمدن به وجود آورده آشنا شده و در جستجوی کشف راه حل آن برآمده است و شیعه دیرتر نظریات خود را عرضه داشته است ، ولی مقایسه میان آنچه در سنواتاخیر از جهان شیعه عرضه شده و آنچه از جهان تسنن عرضه شده است میرساندکه نظریات شیعی از برکت پیروی از مکتب اهل بیت علیهم السلام بسیعمیقتر و منطقیتر است . ما نیازی نداریم که امثال عبده و اقبال و فرید وجدی و سیدقطب و محمدقطب و محمد غزالی و امثال اینها را الگو قرار دهیم.
به هر حال تجدد گرائی افراطی - که هم در
شیعه وجود داشته و دارد و همدر سنی - و در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست، و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست ، به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن ، آفت بزرگی برای نهضت است و وظیفه رهبری نهضت است کهجلو آنرا بگیرد .
ناتمام گذاشتن نهضت
متأسفانه تاریخ نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر ، یک نقیصه را در رهبری روحانیت نشان میدهد و آن اینکه روحانیت نهضتهائی که رهبری کرده تامرحله پیروزی بر خصم ادامه داده و از آن پس ادامه نداده و پی کار خودرفته و نتیجه زحمات او را دیگران و احیانا دشمنان بردهاند . مانند اینکهکسی زمین غصب شدهاش را با قدرت و شدت مطالبه کند و با صرف نیرو و بذل مال و جان آن را از دست دشمن بگیرد ، اما همینکه گرفت برود به خانهخود بنشیند و یک دانه بذر هم در آن نپاشد ، دیگران بروند از آن به سودخود استفاده کنند .
انقلاب عراق با پایمردی روحانیت شیعه به ثمر رسید ، اما روحانیت از ثمره آن بهره برداری نکرد و نتیجهاش را امروزمیبینیم .
مشروطیت ایران را روحانیت به ثمر رسانید ، اما آن را ادامه نداد و بهرهبرداری نکرد و لهذا طولی نکشید که یک دیکتاتوری خشن روی کار آمد ، و ازمشروطیت جز نام باقی نماند ، بلکه تدریجا در مردم سوء ظن پدید آمد کهاساسا رژیم استبداد از رژیم مشروطه بهتر بوده است و مشروطیت گناه است. حتی در جنبش تنباکو اظهار تأسف میشود که روحانیت با لغو امتیاز رژی کار خود را تمام شده تلقی کرد در صورتی که میتوانست پس از آن آمادگی مردم ، یک نظام واقعا اسلامی به وجود آورد .
نهضت اسلامی ایران در حال حاضر در مرحله نفی و انکار است . مردم ایرانیکدست علیه استبداد و استعمار قیام کردهاند . مرحله نفی و انکار ، بهدنبال خود مرحله سازندگی و اثبات دارد به دنبال " لا اله " باید " الاالله " بیاید . در هر نهضت مرحله سازندگی و اثبات از مرحله نفی وانکار دشوارتر است . اکنون این نگرانی در مردم هوشمند پدید آمده است کهآیا باز هم روحانیت کار خود را نیمه تمام خواهد گذاشت ؟
رخنه فرصت طلبان
رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون یک نهضت از آفتهای بزرگ هرنهضت است . وظیفه بزرگ رهبران اصلی اینست که راه نفوذ و رخنه اینگونهافراد را سد نمایند .هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی میکند سنگینیش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار است ، اما همینکه به بار نشست و یا لااقل نشانههای بار دادن آشکار گشت و شکوفههای درخت هویدا شد ، سر و کلهافراد فرصت طلب پیدا میشود . روز بروز که از دشواریها کاسته میشود و موعد چیدن ثمر نزدیکترمیگردد ، فرصت طلبان محکمتر و پر شورتر پای علم نهضت سینه میزنند تاآنجا که تدریجا انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان بدر میکنند .
این جریان تا آنجا کلیت پیدا کرده که میگویند : " انقلاب فرزند خوراست " گوئی خاصیت انقلاب اینست که همینکه به نتیجه رسید فرزندان خودرا یک یک نابود سازد . ولی انقلاب فرزند خور نیست ، غفلت از نفوذ ورخنه فرصت طلبان است که فاجعه به بار میآورد .جای دوری نمیرویم . انقلاب مشروطیت ایران را چه کسانی به ثمر رساندند؟ و پس از به ثمر رسانیدن چه چهرههائی پستها و مقامات را اشغال کردند ؟و نتیجه نهائی چه شد ؟سردار ملیها و سالار ملیها و سایر قهرمانان آزادیخواه ، همه به گوشهایپرتاب شدند و به فراموشی سپرده شدند و عاقبت با گرسنگی و در گمنامیمردند ، اما فلان الدولهها که تا دیروز زیر پرچم استبداد با انقلابیون میجنگیدند و طناب به گردن مشروطه چیان میانداختند ، به مقام صدارت عظمی رسیدند ، و نتیجه نهائی ، استبدادی شد به صورت مشروطیت .فرصت طلبی تأثیر شوم خود را در تاریخ صدر اسلام نشان داد در دوره
عثمان، فرصت طلبان جای شخصیتهای مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند ،طریدها وزیر شدند و کعب الاحبارها مشاور ، و اما ابوذرها و عمارها بهتبعیدگاه فرستاده شدند و یا در زیر لگد مچاله شدند .چرا قرآن کریم میان انفاق و جهاد قبل از فتح مکه و انفاق و جهاد بعد از فتح مکه ، و در حقیقت میان مؤمن منفق مجاهد قبل از فتح ومؤمن منفق مجاهد بعد از فتح فرق میگذارد :
« لا یستوی منکم من انفق من قبلالفتح و قاتل ، اولئک اعظم درجة من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا و کلاوعد الله الحسنی والله بما تعملون خبیر »( 1 )
آنانکه پیش از فتح انفاقو جهاد کردند ( با دیگران ) همانند نیستند . آنان از نظر درجه بزرگترنداز کسانی که بعد از فتح انفاق و جهاد کردند . و خداوند به همه وعده نیکی داده و خداوند به آنچه میکنید آگاه است .سر مطلب واضح است . پیش از فتح مکه هر چه بود دشواری و تحمل مشقتبود ، ایمانها خالص تر و انفاقها و جهادها بیشائبه تر و از روحیه فرصت طلبی دورتر بود ، بر خلاف انفاق و جهاد بعد از فتح که در آن حد ازبیشائبگی نبود .
همچنین قرآن در باره مجاهدین اولین میفرماید : بیست نفر شما برابر بادویست نفر از کافران است . ولی همینکه عناصر دیگر که هنوز روح اسلامیکاملا در آنها دمیده نشده بود و دقیقا مؤمن به اهداف انقلاب اسلامی نبودندوارد شدند - و در آن هنگام میشد اسلام را یک فرصت تلقی کرد - میگوید صدنفر شما با دویست نفر دشمن برابری میکند .
نهضت را اصلاح طلب آغاز میکند نه فرصت طلب ، و همچنین آنرا اصلاحطلب مؤمن به اهداف نهضت میتواند ادامه دهد نه فرصت طلب که در پی منافع خویش است .
به هر حال مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت طلبان علی رغم تظاهرات فریبندهشان یکی از شرائط اصلی ادامه یک نهضت در مسیر اصلی است .
ابهام طرحهای آینده
فرض کنیم ساختمان فرسوده و بیقوارهای را که در آن با ناراحتی بسرمیبریم میخواهیم خراب کنیم و به جای آن ، ساختمانی نو و زیبا که فاقدنواقص قبلی باشد و آسایش ما را کاملا تأمین کند بسازیم . اینجا دواحساس داریم . یک احساس منفی در باره ساختمان موجود که میخواهیم هر چهزودتر خود را از شر آن راحت سازیم و دیگر احساس مثبت در باره ساختمانجدیدی که میخواهیم بسازیم و هرچه زودتر یک زندگی خانوادگی ایدهآل در آنبه وجود آوریم . از نظر احساس منفی تکلیف ما روشن است .
نیاز زیادینیست که ضرورت تخریب آن برای ما توضیح داده شود ، زیرا عملاناراحتیهارا لمس میکنیم . اما از نظر احساس مثبت اگر طرحی و نقشه ای مشخص جلو ما بگذارند ، یا ماکتی تهیه کنند و جلو ما بگذارند که ساختمان آینده اینست با این مزایا و محاسن و ما در مجموع نقصی نتوانیم پیدا کنیم قطعاتسلیم میشویم و قبول میکنیم . ولی اگر طرحی ارائه نشود ، و از طرفمتخصصان مورد اعتماد به طور اجمال گفته شود بعد از خراب کردن ، ساختمانیبسیار عالی به جای آن خواهیم ساخت ، بدیهی است که شوق ما تحریک میشوداما نوعی دلهره هم در ته دل خواهیم داشت .حالا اگر دو گروه مهندس پیشنهاد ساختمان جدید بدهند . یک گروه نقشه ایمعین از هم اکنون ارائه میدهد که مثلا در ورودی کجاست ، آشپزخانه به چه شکل و در کجاست ، سالن پذیرائی چهابعادی دارد و در کجاست ، حمام و دستشوئی کجا ، اما گروه دیگر در عیناینکه به ارزش و شخصیتشان اعتماد داریم هیچگاه نقشه و طرح خود را ارائهنمیدهند ، همین قدر وعده میدهند بهترین ساختمانها خواهیم ساخت . اینجااست که ابهام و روشن نبودن طرح این گروه ممکن است ما را به سوی آن گروهدیگر بکشاند .
روحانیت آن گروه مهندس اجتماعی مورد اعتماد جامعه است که به عللخاصی در ارائه طرح آینده کوتاهی کرده و لااقل به طور کامل و به امضاءرسیده ارائه نداده است . اما در مقابل ، گروههای دیگر هستند که طرحها ونقشههاشان مشخص است ، معلوم است جامعه ایدهآل آنها از نظر حکومت ، ازنظر قانون ، از نظر آزادی ، از نظر ثروت ، از نظر مالکیت ، از نظر اصولقضائی ، از نظر اصول اخلاقی و . . . چگونه جامعهای است .
تجربه نشان دادهکه روشن نبودن طرح آینده ضایعات اساسی به بار میآورد .قطعا نهضت باید طرحهای روشن و خالی از ابهام و مورد قبول و تأییدرهبران ارائه دهد تا جلو ضایعات گرفته شود . ما خوشوقتیم و خدا راسپاسگزار که از نظر مواد خام فرهنگی فوقالعاده غنی هستیم ، نیازی از ایننظر به هیچ منبع دیگر نداریم . تنها کاری که باید بکنیم استخراج و تصفیه
و تبدیل این مواد خام به مواد قابل استفاده است و مستلزم بیدار دلی وکار و صرف وقت است .و باز خوشوقتیم که این بیداری در حوزههای علمیه ما آغاز شده و امیدوارم که روز افزون باشد و هر چه زودتر شاهد آنچه آرزو داریم باشیم .
اللهم حقق رجاء نا و لا تخیب آمالنا .
آفتی که یک نهضت خدائی را تهدید میکند، از نوع معنی است.
از نوع تغییر جهت دادن اندیشهها است ، از نوع انحراف یافتن مسیرنیتها است . نهضت خدائی باید برای خدا آغاز یابد و برای خدا ادامه یابدو هیچ خاطره و اندیشه غیر خدائی در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهیشاملش گردد ، و اگر نه ، باد غیرت خدائی به صد خار پریشاندلش مینماید. آنکه نهضت خدائی آغاز میکند باید جز به خدا نیندیشد ، توکلش بر ذاتمقدس او باشد و دائما حضور ذهنی داشته باشد که در حال بازگشتن به اواست . قرآن از زبان شعیب پیغمبر نقل میکند :
« ان ارید الا الاصلاح مااستطعت و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب » .
هنگامیکه گروهی از مجاهدین اسلام نبردی را پشت سر گذاشته و به مدینه برمیگشتند، رسول خدا به آنها فرمود : «
مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهمالجهادالاکبر »
آفرین بر گروهی که جهاد کوچکتر را انجام داده و جهاد بزرگترشان هنوز باقی است . گفتند : «
یا رسولالله و ما الجهاد الاکبر ؟ »جهاد بزرگتر چیست ؟ فرمود جهاد با هوای نفس .
پاک نگهداشتن اندیشه و نیت در مراحل نفی و انکار که همه سرگرمیها ودرگیری با دشمن بیرونی است آسانتر است . همینکه نهضت به ثمر رسد و
نوبت سازندگی و اثبات که ضمنا پای تقسیم غنائم هم در میان است برسد ، حفظ اخلاص بسی مشکلتر است .
قرآن کریم در سوره مائده - که آخرین سوره یا از آخرین سورههای قرآناست و بالاخره در دو سه ماه آخر عمر رسول اکرم نازل شده است ، و زمان ،زمانی است که مشرکین یکسره به زانو در آمدهاند و خطری از ناحیه آنهااسلام را تهدید نمیکند و در همین وقت در غدیر خم تکلیف امامت روشن ، وامامت و خلافت علی علیه السلام به امر خداوند اعلام میشود - یک اعلام خطراز ناحیه خدا به همه مسلمانان مینماید ، و آن اینکه تاکنون از دشمنمیترسیدید که ریشه شما را برکند . اکنون نگرانی از آن ناحیه منتفی است .اکنون نگرانی از ناحیه من است .
از این پس از کافران و دشمنان خارجینترسید ، از من بترسید که در کمین شما هستم .
« الیوم یئس الذین کفروامن دینکم فلا تخشوهم و اخشون » .یعنی چه ؟
یعنی جامعه اسلامی از این پس از درون خود تهدید میشود که راهانحراف از مسیر خدائی اخلاص پیش گیرد و خدا را فراموش کند . سنت لایتغیر خداست که هر ملتی که از درون و از جنبه اخلاقی تغییر کند و عوضشود ، خداوند متعال سرنوشت آنها را تغییر دهد :
« ان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم ». خداوند وضع و سرنوشت مردمی راعوض نمیکند ، مادامی که آنها خود را و آنچه به اندیشهها و رفتارهایخودشان مربوط است تغییر ندهند .
منبع:نهضتهای اسلامی (شهید مطهری)