تاریخچه ایریدولوژی
تا قبل از 1853 احتمال کاربرد
مردمک چشم برای تشخیص موقعیت بدن توسط پزشکان قدیمی از جمله پسر سینا رواج داشته ولی بصورت مطالعه سیستمیک از زمانی آغاز شد که
دکتر پان پنرلی به مشاهده چشمان یک جغد پرداخت. توجه این شخص به ایریدولوژی بدین ترتیب شروع شد که یک جغد در باغ منزلشان به دام افتاد و پای حیوان آسیب دید ظرف چند روز تغییراتی از مردمک چشم جغد مشاهده گردید که این از بهبودی نشانه های مشاهده شده برطرف گردید. این محقق مردمک را بصورت یک دایرهای که هر قسمت از آن نشانگر قسمت خاصی از بدن میتواند باشد فرض گرفت و پاها در قسمت پایینی مردمک نمایان میگردید. و امروزه این قسمت مربوط به پا فقط یکی از 90 ناحیهای است که در مردمک چشم مشخص گردید.
ون پنرلی در ابتدای کار بود و هنوز مثلاً ناحیه مربوط به ششها که در مردمک کجا قرار دارند معلوم نشده بود. برای مغز مشخص نگردیده بود. بعدها در آلمان پیشرفت کرد و در سال 1880 تحت عنوان «کشفیات در طبیعت و هر درمانی» گرفت. سپس در سال 1893 کتاب «روش تشخیص» را نوشت. بررسی و مطالعه تغییرات بدنی و آثاری که این تغییرات در مغز ضبط میشود و چشمها شعبههایی از مغز هستند و آنچه که
تالاموس و
هیپوتالاموس از اعضاء بدن میگیرند به
عنبیه میرسانند چشم در قسمت عنبیه تولید میکند از زمان قدیم متداول بوده و نمونه گستردهای از آن را در
طب شیخ الرئیس میبینیم که علیرغم نبودن امکانات آزمایشگاهی
ابوعلی سینا قادر به تشخیص و درمان بیماریها بود که هنوز برای بسیاری شگفت انگیز است. هر فعالیتی در هر قسمت از بدن کار میگیرد.
سیر تحولی و پیشرفت ایریدولوژی
- در سال 1695 جوهان ال اقاکتنری درباره ایریدولوژی نوشت و بعد در سال 1786 کریستیان همه تلش تحت عنوان چشم علائم آن و پس از اردن پنرلی لهستانی بین (1911 ـ 1826) پیشرفتهای وسیعی داشت که در واقع بنیان گذار ایریدولوژی محسوب میگردد. وی کتابی درباره این روش تشخیص و درمان نوشت تحت عنوان «کشفیاتی از طبیعت و هنردرمانی».
- ایریدولوژی در آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی رواج یافت و اشخاصی نظیر پاستوردینامیک مطالعه و تحقیق کردند و در ابتدای قرن بیستم در آمریکا مورد بررسی قرار گرفت.
- هنری ادوارد تن اولین پزشکی بود که ایریدولوژی را در آمریکا مطرح نمود و پس از او دکتر لیندلاهر به تحقیق پرداخت و کتابی تحت عنوان «درمان طبیعت» نوشت؟ و پس از آن شش جلد کتاب در این مورد نوشت به نام «تشخیص از طریق مردمک چشم» (1919).
- از سال 1922 دکتر برناردخیس با دکتر لیندلاهر در شیکاگو به تحقیق پرداخت و سپس با مک لین در سانفرانسیسکو به مدت چهار سال کار کرد و همچنین با ایریدولوژی حروف دکتر کونیز نویسنده تشخیص بیماری از طریق مشاهده چشم کارکرد در تحقیقات خود با کونیز پانصد مردمک چشم «رنگی» برای بیان نشانهها درست کرد که همه بر اساس مشاهداتش از بیمارانش بود.
ارتباط عنبیه با اعضاء مختلف بدن
بنا بر نظر ایریدولوژیست آلمانی
رئودورکریج اولین ماخذ علمی در مورد تجزیه و تحلیل عنبیه بر میگردد به پزشکی به نام
فیلیپ میس در سال 1670 میلادی، میسن کتابی بنام نوشت که در آن قسمتهای مختلف عنبیه را تشریح میکند و از ارتباط اعضاء مختلف بدن و چگونگی حالات آنها در عنبیه صحبت میکند.
ون پنرلی مشاهده کرده بود که علائم خاصی در عنبیه نشان دهنده بیماریهای عضوی در بدن هست. همچنین متوجه شده بود که پس از کلیات جراحی نقطههای سیاهرنگی که در اطراف آنها خطوط سفیدی هست در عنبیه پدید میآید و مصرف دارو هم تغییراتی این رنگی تولید میکند. هر علامتی که در عنبیه دیده میشود نشانگر متاثر شدن عضوی از بدن است. پنرلی نقشهای از عنبیه تهیه نمود که هر قسمت آن مربوط به یک عضو خاص از بدن میشه و این چارت در مورد همه بیمارانی که دیده بود صحت داشت و یکی بوده رنگ ها علائمی که در عنبیه بوجود می آید نشان دهنده نقشه برداری یا تهیه چارت قسمت بسیار مهم در ایریدولوژی است و روی عنبیه اثر میگذارد و ضربه ای که علامتی که روی عنبیه میگذارد فرق گذاشت وضعیت بافتهای هر عضوی است و نشانه بیماری خود عنبیه نیست.
عنبیه ممکن است دارای علامت خاصی باشد حال یا بصورت ژنتیکی پدید آمده باشد و یا بعداً تولید شده باشد. باید بین آنچه که ناراحتی عضوی از آن هست که همراه با تحریک بافت میباشد، زیرا تشخیص هر قسمت از بدن از روی عنیبه بسیار مشکل است و این امر هزاران سال مورد توجه محققین بوده نقشههای اولیه غلطهایی داشته ولی به هر جها پایههای اولیه این علم بودند. ضمن قرون متمادی چارت تکامل یافت. مطالعه و تحقیق در ایریدولوژی یک پدیده جسمانی است و افراد بسیار زیادی از ممالک دنیا بدان مشترک محقق بخصوصی که در این علم به شیمیایی پیشرفت کرده باشد وجود ندارد. چارت علمی و عملی بسیار کاملی که امروزه از عنبیه در اختیار داریم ضمن قرنها مطالعه و تحقیق بدست آمده است.
چشمها همه چیز را دارند
در طبیعت انواع مختلف چشم از
حشرات ،
خزندگان و
ماهی و پرنده میبینم. چشمها وسائل حفظ حیات هستند. آنها غذا،
محیط زیست ، گریز از خطر را در همه جانداران امکان پذیر میسازند. مکانیزمهای ثانوی دیگری در موجودات زنده هست ولی چشمها مهمترین محسوب میگردند.
توسعه چارت: منظور از چارت در ایریدولوژی بسیار روشن است همانگونه که برای پایین آدرسی به نقشه رجوع میکنیم برای
پستانداران به هر قسمت از بدن مثلاض کلیه به چشم رجوع میکنیم. چارت در ایریدولوژی اساساً نقشهای است که نقاط مختلف
مردمک چشم را نشان میدهد که در آن تمامی
آناتومی انسان مشخص گردیده است. در چارت زیر از یک تا دوازده قسمت مشاهده میشود که هر ساعت خود به ده قسمت کوچک دیگر دیگر تقسیم شده است همراه با زنهای مشخص.
چشمها شبیه یکدیگر نیستند
شبیه بودن چشمها با یکدیگر دال بر نبودن شباهت ساختمانی نیست. همچنین عدم شباهت آنها نشانه تشخیص ندادن از طریق مردمک نیست. در ضمن دلیل نمیشود که به علت این عدم شباهت جنبههای مشابهای در بین اعضاء یک خانواده نباشد. طی مطالعات در مورد دو قلوها و سه قلوها جنبههای مشابه و عمومی مشاهده گردیده در عین حال تفاوتهایی دیده شده است. در مطالعه چشمهای سه نسل از خانوادهها ـ پدر بزرگ ـ پدر ـ کودکان ـ تفاوتها و تشابهاتی دیده شده حتی دیده شده که مثلاً یک ضعف عضوی از نسلی به نسلی منتقل شده است.
مباحث مرتبط با عنوان
مطلب از: دکتر گل عنبر