فلسفه فارابی
فلسفه فارابی آمیزه ای است از
حکمت ارسطویی و
نو افلاطونی که رنگ
اسلامی و به خصوص
شیعی اثناعشری به خود گرفته است. او در
منطق و
طبیعیات، ارسطویی است و در
اخلاق و
سیاست،
افلاطونی و در
مابعد الطبیعه به مکتب
فلوطینی گرایش دارد.
وحدت فلسفه
فارابی از کسانی است که می خواهند آراء مختلف را با هم وفق دهند. او در این راه بر همه گذشتگان خود نیز سبقت گرفت.
او در این راه تا آن جا پیش رفت که گفت: فلسفه، یکی بیشتر نیست و حقیقت فلسفی ـ هر چند
مکاتب فلسفی متعدد باشند ـ متعدد نیست.
فارابی به وحدت فلسفه سخت معتقد بود و برای اثبات آن براهین و ادله بسیاری ذکر کرد و رسائل متعدد نوشت که از آن جمله، کتاب “ الجمع بین رایی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو” به دست ما رسیده است.
وی معتقد بود که اگر حقیقت فلسفی واحد است، بایدبتوان در میان افکار
فلاسفه بزرگ به ویژه افلاطون و ارسطو توافقی پدید آورد.
اساسا وقتی غایت و هدف این دو حکیم بزرگ، بحث درباره حقیقتی یکتا بوده است، چگونه ممکن است در آراء و افکار، با هم اختلاف داشته باشند؟
فارابی میان این دو فیلسوف
یونانی پاره ای اختلافات یافته بود، اما معتقد بود که این اختلافات، اختلافاتی سطحی است و در مورد مسائل اساسی نیست. مخصوصا آنکه آن ها مبدع و پدیدآورنده فلسفه بوده و همه حکمای بعدی کم و بیش، به این دو متکی هستند.
مسائلی که به عنوان اختلاف مبانی افلاطون و ارسطو مطرح بود و فارابی درصدد هماهنگ ساختن بین آنها برآمد، عبارت بودند از:
روش زندگی افلاطون و ارسطو،
روش فلسفی افلاطون و ارسطو،
نظریه مثل،
نظریه معرفت یا تذکر،
حدوث و قدم،
نظریه عادت.
البته تردیدی نیست که فارابی در این امر رنج بسیاری متحمل شده است؛ اما نکته مهم در این رابطه این است که یکی از منابع او برای انجام این مقصود، کتاب“ اثولوجیا ” یا “ربوبیت” بود که یکی از بخش های کتاب “ تاسوعات” فلوطین می باشد.
وی فکر می کرد که این کتاب متعلق به ارسطو است و چون در آن به یک سلسله آراء افلاطونی برخورد کرده بود، همین امر او را بر این کار، تشویق می کرد. (در حالی که مطالب این کتاب، ارتباطی با ارسطو نداشت.)
بنابراین، اگر چه فارابی در کار خود به توفیق کامل دست نیافت، ولی راه را برای دیگر
فلاسفه اسلامی گشود. بدین ترتیب که میان ارسطو و عقاید اسلامی یک نوع هماهنگی ایجاد کرد و
فلسفه ارسطو را جزو سرچشمه ها و اصول
فلسفه اسلامی قرارداد.
به طور کلی می توان به مهم ترین مسائل مطرح شده در فلسفه فارابی چنین اشاره نمود: