قرآن کریم سوره حجرات آیه های 1 تا 5: « ای کسانی که
ایمان آوردهاید! چیزی را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید (در چیزی پیشی مگیرید) و
تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست. ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدای خود را از صدای پیامبر بالاتر نبرید و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نکنید)
آن گونه که بعضی از شما در برابر بعضیهای دیگر صدا بلند میکنند، مبادا که اعمال شما نابود گردد؛ در حالی که نمیدانید آنها که صدای خود را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کوتاه میکنند، کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده و برای آنان
آمرزش و پاداش عظیمی است. کسانی که تو را از پشت حجرههای خانهات بلند صدا میزنند، بیشترشان نمیفهمند که اگر صبر میکردند تا تو خود به سراغشان بروی، برای آنان بهتر بود؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است.»
توضیح: این آیات دربارهی گروهی از
قبیله بنی تمیم نازل شده است. جمعی از آنها که در بینشان
عطارد بن حاجب بن زرارة،
اقرع بن حابس،
زبرقان بن بدر،
عمرو بن اهتم و
قیس بن عاصم بودند، وارد
مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شدند و از پشت خانهی پیامبر فریاد زدند:« ای محمد!»
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با این که از رفتار آنان ناراحت شد، ولی نزد آنان آمد. آنها گفتند:« آمدهایم تا افتخارات قوم خود را به تو نشان دهیم. پس به شاعر و خطیبمان اجازه سخن بده!»
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به آنان اجازه داد. عطارد بن حاجب به عنوان خطیب شروع به سخنرانی کرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به
ثابت بن قیس بن شمّاس دستور داد:« برخیز و پاسخ آنان را بده.»
ثابت بن قیس نیز با سخنانی محکم و فصیح، برخی فضایل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بر شمرد.
سپس از گروه بنیتمیم، «زبرقان بن بدر» اشعاری سرود و در پاسخ او
حسان بن ثابت اشعاری در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خواند.
در این هنگام اقرع بن حابس از گروه بنیتمیم گفت:« به راستی این مرد (پیامبر اکرم) سخنرانش برتر از سخنران ما و شاعرش خوش ذوق تر از شاعر ماست.»
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به آنان هدایایی داد و آنان مسلمان شدند.
قرآن کریم سوره نور آیه های 62 و 63: « مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامی که با او مشغول کار مهمی باشند، بدون اجازهاش جایی نمیروند. کسانی که از تو اجازه میگیرند، بهراستی به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند. در این صورت هر گاه برای بعضی کارهای مهم خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که میخواهی و صلاح میدانی اجازه بده و برای آنان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است.
پیامبر را چنان که در میان خود، یکدیگر را صدا میزنید، صدا نزنید؛ خداوند کسانی از شما را که پشت سر دیگران پنهان میشوند و یکی پس از دیگری فرار میکنند میشناسد. پس آنان که فرمان او را مخالفت میکنند باید بترسند از اینکه فتنهای دامنشان را بگیرد و یا عذابی دردناک به آنها برسد.»
توضیح: عرب های تازهمسلمان، عادت داشتند در مراسم بزرگی مانند نماز جمعه، مراسم اعیاد، جنگها و یا مجالس عمومی دیگر که پیامبر اکرم در آن حضور داشت، همین که کاری پیدا میکردند یا از چیزی وحشت میکردند، آرام آرام و یکنفر یکنفر از آنجا خارج میشدند. خداوند در آیات فوق، آنان را از این کار نهی میکند.
هنگامی که رسول خدا با
زینب دختر جحش ازدواج کرد، اصحاب خود را برای صرف ولیمه ی عروسی به منزل دعوت کرد. مهمانها پس از پایان مهمانی دوست داشتند همان جا نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنشینند و حرف بزنند، ولی رسول خدا ناراحت بود.
از طرف دیگر عدهای از اصحاب گاهی بدون اجازه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم وارد منزل او میشدند.
به همین جهت این آیه نازل شد:
« ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خانهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داخل نشوید مگر به شما برای صرف غذا اجازه بدهد. در انتظار وقت غذا ننشینید قبل از موعد نیایید و هنگامی که غذا خوردید، پراکنده شوید و بعد از صرف غذا به بحث و صحبت ننشینید. این کار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را ناراحت مینماید، ولی او از شما شرم میکند و چیزی نمیگوید اما خداوند از بیان حق شرم ندارد. و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را به عاریت از آنان (
همسران پیامبر ) میخواهید، از پشت پرده بخواهید؛
این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است. شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید و بعد از او هرگز همسران او را به همسری خود در نیاورید که این کار نزد خداوند، گناهی بزرگ است.» (سوره احزاب، آیه 53 )
منابع:
- بحارالانوار، ج17، ص15 --- قرآن کریم
- بحارالانوار، ج17، ص27 --- تفسیر القمی
- همان ج17، ص16 --- تفسیر بیضاوی (انوارالتنزیل)
مراجعه شود به: