تابش پرتوها بر موجودات زنده دارای دو اثر است: آثار تصادفی ، آثار غیر تصادفی آثاری هستند که برای آنها یک آستانه دوز (مقدار تابش) وجود دارد. از آثار غیر تصادفی ، آثار دیررس پرتوی تابشها را بر روی بافتها و اندامهای مختلف بدن را میتوان نام برد. |
اطلاعات اولیه
آثاری که برای آنها به نظر میرسد رابطه دوز - پاسخ دادن یک آستانه دوز است. هر شخص دریافت کننده ، اگر از این دوز آستانه تجاوز کند، احتمالا بزودی تاثیر گذاشته می شود. با در نظر گرفتن تغییر پذیری بیولوژیکی ، به عنوان آثار غیر تصادفی پرتوها ، تعریف میشود. یکی دیگر از مشخصههای این طبقه از آثار غیر تصادفی از این قرار است که معمولا یک مقیاسی شدت همراه با دوز وجود دارد و افزایش دادن دوز دریافتی توسط شخصی که هدف تابش است، انتظار میرود که شدت نتیجه را برای آن شخص افزایش دهد.<br><br>آثار غیر تصادفی تابش بر بافتها و اندامها ، پاسخهای بافتهایی هستند که چندین هفته تا چندین ماه پس از تابش گیری ، مشاهده آنها آغاز میشود. دوزهای لازم برای ظاهر شدن این پاسخهای تاخیری غالبا ممکن است پردامنه از دوزهای مربوط به اکثر پاسخهای حاد و زودرس باشند و به همین دلیل اغلب با تابش منطقهای در نوع آینه
پرتو درمانی برای بیماریهای بدخیم تجویز میکنند، مشاهده میشوند. بیماران اغلب با دوزهای تابشی تمام بدن در ترازهای دوزی که معمولا با شروع آثار در این پاسخ تاخیری بافتها توام است، دوام نمیآورند.
دستگاه معدی - رودهای
مری
مری ساختاری لولهای با عضله مخطط و بافت درونی آن به صورت فلسدار ، چند لایه و دارای
بافت پیوندی شل است. فعالیت مری انقباض است. آستر بافت درونی نسبتا سریع تجدید شده است و به تابش حساس میباشد و در نتیجه پس از دریافت دوزهای بالای پرتو ، از بین میرود. این پاسخ نسبتا فوری آستر را میتوان به عنوان پاسخ حاد یا زودرس در نظر گرفت.
معده
پاسخهای زودرس آستر معده به پرتوها ، تا حد زیادی بستگی به تغییراتی دارد که در نتیجه آثار کشش یاختهها روی سلولهایی که فعالانه تقسیم میشوند، رخ میدهد. معده پس از دوزهای متوسط پرتو گیری به سرعت به حالت عادی باز میگردد. هر چند که کاهش فعالیت ترشحی ممکن است، ماهها و سالها پس از پرتو تابی ، آشکار شود. آثار دیررس در معده بیشتر آثاری هستند که میتواند از نارسایی عروقی ناشی شوند. پیشرفتی از تصلب بافتهای بینابینی
سرخرگهای موئینه تا فیبرو آتروفی گسترده وجود دارد. نشانگان دیررس برای معده به صورت
فیبروآترفی مخاط معدی - کاهش تحرک معده - از دست رفتن توان اتساع و تنگی آشکار توصیف شده است.
روده کوچک و بزرگ
رودههای کوچک و بزرگ از نظر کالبد شناختی به هم شبیه هستند جز در مورد پرزها که روده بزرگ فاقد پرز است. تغییرات بافت عروقی و همبند در پاسخهای دیررس تمام اجزای روده ، غالب هستند. نخستین پیشگام مرئی آثار دیررس در روده عبارت از تغییر یاختههای درون پوش در
روده کوچک ، همراه با لختههای گسترده است. این تغییرات ضخیم شدن لیفی بافتهای زیر مخاطی ، نارسایی عروقی و فیبروآتروفی عمومی هستند. در اینجا هم ممکن است تنگی یا انسداد کامل رود با پیش آید.
راست روده یا رکتوم
راست روده عبارت است از امتداد تخصص یافته
روده بزرگ که کار آن ذخیره و دفع مدفوعهای تشکیل شده است. این اندام در پرتو درمانی از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا غالبا برای تومورهای قسمت تحتانی شکم ، مانند مثانه ، رحم ، پروستات در میدان تابش قرار میگیرد. آسیب شدید و دیررس راست روده نیز به صورت تغییرات لیفی شدگی گسترده است و به تنگی یا انسداد کامل میانجامد. به علاوه به علت ویژگیهای قسمت زیر مخاطی این عضو ، نازک شدن و سرانجام سوراخ شدن راست روده یکی از عواقب احتمالی پرتو تابی ، به شمار میآید.
پوست
بخشی از پوست به سرعت جایگزین و نوسازی میشود، در پوست یا
اپیدروم است که از یک لایه یاخته پایهای تشکیل میشود و در حکم مخزن پایه برای یاختههای در پوست که دائما پیر میشوند، عمل میکند. سرنوشت نهایی این یاختهها از این قرار است که شاخی شده ، پوسته پوسته شده میریزند.<br><br>قسمت باقیمانده پوست به عنوان اندام بشره است که لایه
بافتهای همبند سست به شمار میآید که دارای عروق خونی فراوانی است. پایههای مو و غدههای چربی به بشره نفوذ میکنند. آثار دیررس پرتودهی پوست ، بیگمان به علت تغییرات ساختار ریز عروقی لایه پوستی زیر بشره است. ضایعات دیررس تابش ناشی از تغییرات گسترده شبکه عروقی پوستی به نازک شدن و حتی بافت مردگی بشره پوست در دوزهای بالاتر منجر میشود.<br><br>در بعضی موارد تغییرات لیفی گسترده لایه بشره به تشکیل زخم در میدان تابش میانجامد. در بین تغییرات ،
التهاب چرخهای و
تصلب غشا و نارسایی عروقی شناسایی میشود که به تغییرات غیر قابل بر گشت نهایی منجر میشود.
کبد
کبد را از دیر باز اندامی مقاوم در برابر تابش دانستهاند. مشاهدات انجام شده روی بیماران نشان داده است که آثار دیررس پرتو دهی کبد میتواند مهم و تهدید کننده حیات باشد. واکنش از طریق وارد آمدن آسیب بر عروق ریز کبد ، بروز میکند. این که آیا این آسیب بر ساختار ریز عروقی عامل تسریع کننده به شمار میآید یا اینکه ، به نوبه خود ، پیامد وارد آمدن آسیب در سطح دیگری است. نمیتوان نشان داد، اما منطقی که گمان کنیم الگوی کلی تخریب یاختههای درون پوش ساختار ریز عروقی در اینجا نیز دخالت دارند.<br><br>
هپاتیت ناشی از تابش واقعیتی متمایز است که معمولا از قرار گرفتن غیر قابل اجتناب کبد در میدان تابش در حین بسیاری از پرتو درمانیها پیش میآید. تغییرات آسیب شناختی بافتی مشاهده شده در این مورد عبارتند از ، انسداد سیاه رگهای کوچک کبدی که به پرخونی کبدی میانجامد. پس از زمانهای خیلی زیاد پس از پرتو دهی ، تغییرات شدید لیفی شدن کبد میتواند با دوزهای چشمگر تابش از لحاظ بالینی مشاهده شود. نارسایی کبد و هپاتیت و آب آوردن شکم در مورد بیمارانی که کبدشان بر اثر
پرتو درمانی دوزهای بالا دریافت کرده ، گزارش شده است.
کلیهها
حساسیت
کلیه نسبت به دریافت تابش شناخته شده است در بیمارانی با تغییرات تباه کننده پیشرفته در کلیه ناشی از پرتو تابی ، به ایجاد بیماریی میانجامد که به آن
تصلب سرخرگی کلیه میگویند. این حالت بیماری تغییر لیفی و تصلبی پیشرفته سرخرگهای کوچک و مویرگهای تامین کننده خون برای
گلومرول کلیه است که به تغییرات تصلبی گلومرول و از دست دادن ظرفیت کارکرد آن در تصفیه
پلاسمای خون میانجامد که در حکم نخستین مرحله فرایند تشکیل او را ضروری است. تغییرات تصلبی به بروز اختلال در کار کلیه ، منجر به افزایش
فشار خون و کم خونی ناشی از نارسایی کلیه میشود.<br><br>حتی قبل از اینکه تغییرات تصلبی چشمگیری رخ دهد، بطوری که از
آسیب شناسی میکروسکوپیکی بر میآید، تغییرات بسیار زیادی هم در کارکرد گلومرولی و نیز جذب مجدد لولهها پدید میآید. پر ادراری گزارش شده از سوی دانشمندان ، نشانه اختلال چشمگیری در لولههاست که به اختلالات عروقی ربطی ندارد. این پر ادراری در همان زمانی رخ میدهد که سرعت صاف کردن لولهای سریعا کاهش یافته است. بنابراین علی رغم حجم کوچکتر
پالایش پلاسما که برای عمل آوری در لولهها بروز یافته است، مقدار ادرار خروجی نهایی روزانه افزایش مییابد.
ریه
ریه از اندامهای پیچیده و بسیار پر عروق است که به علت کارکرد خاصاش ، در یک محیط مخلوط هوا - مایع ، عمل میکند.
ریه بطور کلی ، بافتی است تجدید نشونده با استثناهایی که در یاختههای تخصص یافته ریه، یافت میشود. یکی از آثار دیررس پرتو گیری ریهها عبارت است از ورم ریه ناشی از تابش. پس از بهبود ورم ریه ناشی از تابش ، اگر این امر در دوز مصرف شده ممکن باشد، بسیار متفاوت در زمانی به مراتب دیرتر بروز میکند.<br><br>در صورتی که آغاز ورم ریه در مدت زمانی 3 - 6 ماه است و در موش بهبودی یا مرگ در ظرف حدود 6 ماه اتفاق میافتد، پس از حدود یک سال ، مرحله دومی از آسیب ظاهر میشود. بافت بحرانی درگیر در این آسیب دیررس ریه شناخته نشده است. این آسیب مرحله اخیر با سایر آثار دیررس در دیگر اندامها ، یعنی در عوارض تصلب بافتها ، التهاب ، شاخی شدن و از دست رفتن خاصیت ارتجاعی مشترک است.
دستگاه اعصاب مرکزی
مغز اندامی شگفت انگیز است که اطلاعات درباره واکنش دیررس و تاخیری مغز به پرتو دهی بسیار محدود است. درباره وجود آثار تاخیری حاصل از پرتودهی به مغز ، تردیدی وجود ندارد. بافت مردگی مغز ناشی از تابش به عنوان پیامدی به درمان بیماریهای بدخیم در مغز به نحو پردامنهای گزارش شده است. بعضی گمان میکنند که بافت مردگی حاصل تغییرات عروق ریز ، خیلی شبیه به آنچه در اندامهای دیگر پیش میآید، است. ظاهرا مدت کوتاهی پس از پرتو دهی ، یک اختلاف درصد مابین
خون و
مغز ظاهر میشود که به ضایعه ورم مغز میانجامد. این اثر بطور کلی قابل برگشت است، در صورتی که دوز تابش خیلی بالا نباشد.
چشم
آب مروارید زایی
از جمله اجزای کالبد شناختی چشم ، فقط
عدسی از لحاظ حساسیت به تابش مهم است. انواع
آب مروارید که به صورت تغییرات قابل آشکار سازی در قالب سرشت نیمه شفاف عدسی تعریف میشود، به عنوان حاصل تابش
پرتوهای یونساز در سال 1946 گزارش شد. این نخستین رویداد گزارش شده از بروز آب مروارید زایی ناشی از قرار گرفتن در معرض پرتوها بود. عدسی ساختاری دارد که در آن ذخیره خونی وجود ندارد که مواد مغزی و اکسیژن را برای فرآیندهای اکسایشی عادی سوخت و سازی تامین کند و مواد غذایی و اکسیژن بایستی از طریق انتشار وارد آن شوند. عدسی از جمعیت یاختههای دودمان زایی برخوردار است که به آهستگی تجدید میشوند، و به هر طرف عدسی مهاجرت میکنند تا الیاف عدسی را تشکیل دهند.<br><br>وقتی در معرض تابش قرار گیرد، محصولات تقسیم یاختهای آسیب دیده در حین مهاجرت تحت تاثیر تمایز غیر موثر واقع میشوند و نمیتوانند به تراز نیمه شفافی ضروری برای عمل عدسی به صورت یک وسیله اپتیکی دست یابند و نقایصی رادر انتقال نور باعث میشوند که در هنگام معاینه به صورت آب مروارید دیده میشود. آب مروارید یکی از تغییرات دیررس تابش است که به روشنی مربوط به تغییرات تباه کننده در آدوتلیم عروقی نیست، زیرا هیچ بافت عروقی در این اقدام وجود ندارد. تقریبا با اطمینان میتوان گفت که این باید از وارد آمدن آسیب به یاختههای اپیتلیال دودمان زایی عدسی چشم حاصل نشود که به تغییر ناقص در یاختههای نسل بعدی میانجامد.
مباحث مرتبط با عنوان