مقدمه
ایران بخشى از سرزمینهاى نیمهخشک و خشک آسیا با بارش سالانه به نسبت کم است. به همینرو، آبهاى داخلى (دریاچهها) آن کم، و اغلب در فروافتادگیهاى زمینساختى جوان، قرار دارند. با وجود این، پارهاى از دریاچههاى ایران، مانند دریاچههاى تار و گَهَر در بلندیها قرار دارند.
دریاها و دریاچههاى ایران، به جز مطالعات پراکنده، چندان مورد توجه نبودهاند. به همین دلیل، اطلاعات زمینشناسى چندانى از آنها در دسترس نیست، در حالى که سازوکار تشکیل و تأثیر آنها بر زمینشناسى و اقتصاد ایران درخور توجه است و باید مورد توجه ویژه قرار گیرند، به گونهاى که «زمینشناسى دریایى» یکى از شاخههاى فعال علوم زمین ایران باشد.
دریاچههاى دائمى ایران بیشتر به مناطق پر باران شمال غربی و جنوب غربی ایران محدود است در مناطق خشک و صحرایى، دریاچهها از نوع فصلى و پایانهاى بوده و آب شور دارند.
دریاچة بختگان – طَشک :
دریاچههاى بختگان و طشک دو فرونشست میانکوهى هستند که ارتفاع آنها از سطح دریاى آزاد حدود 1558 متر است. دریاچه بختگان که در باختر نیریز قرار داردو به صورت یک فروافتادگى کشیده به طول تقریبى 70 تا 100 کیلومتر است که روند شمال غرب – جنوبشرق دارد و سطح زیر پوشش آن حدود 2000 کیلومترمربع است. سواحل این دریاچه با رسوبات سفیدرنگ تبخیرى پوشیده شدهاند ولى در سواحل نزدیک به سنگهاى افیولیتى، رنگ تیرهتر است. دریاچه طَشک با وسعت تقریبى 800 کیلومترمربع در شمال باخترى دریاچه بختگان و 160 کیلومترى خاور شیراز قرار دارد. تنها راه ارتباطى این دو دریاچه، از طریق دلتاى رودکُر است که بخشى از آن به دریاچه بختگان و بخش دیگر به دریاچه طشک میریزد. تعدادى جزیره و شبه جزیره کوچک و بزرگ از جنس
رادیولاریت ، سنگهاى پلاژیک و آهکهاى سروک در این دو دریاچه وجود دارند که مهمترین آنها جزایر نرگس و گنبان (در دریاچه طشک) و جزیرة مناک در دریاچه بختگان است که مساحت آنها، تابع شرایط بارندگى سالانه است. بلندترین نقطه جزیره گنبان 1734 متر از سطح دریا است که از سطح دریاچه حدود 185 متر بلندتر است. دریاچه طشک ژرفایى کمتر از بختگان دارد و در فصول خشک، ارتباط آن با بختگان قطع میشود.
تأمین کننده اصلى آب این دو دریاچه، «رودکُر» است که از کوههاى برآفتاب و موسیخانى، در 50 کیلومترى جنوب باخترى دهبید سرچشمه میگیرد و در شمال باخترى مرودشت، پس از یکى شدن با رود شادکان (شادکام)، و عبور از دشت مرودشت به دریاچهها میریزد. از طریق چشمه سارها که از سنگآهکها و
دولومیتهاى پیرامون دریاچه سرچشمه میگیرند نیز مقدار قابل توجهى آب وارد دریاچهها میشود.
ترکیب شیمیایى آب دو دریاچه از نوع کلریدسدیم، کلریدمنیزیم، سولفات سدیم (4SO 2Na 2MgCl، (NaCl میباشد.
از نظر زمینساختى و خاستگاه باید گفت که این دو دریاچه نواحى گود فرونشست نیریز – مرودشت هستند که در تشکیل آنها، گروهى از گسلهاى راندگى، با روند شمال غربی – جنوبشرقی نقش دارند و بر اساس دانستههاى موجود، پارهاى از آنها، مانند راندگى بختگان، در
دوره کواترنر فعال بودهاند. ژرفاى بسیار کم دریاچهها و نبود پادگانههاى دریاچهاى کهن، درک زمان تشکیل دریاچه را ناممکن ساخته، ولى کرینسلى (1970) به زمان پلیستوسن پسین (همزمان با دوره یخچالى وُرم) باور دارد. چنین زمانى با جنبشهاى کوهزایى چرخة پایانى آلپ که با فراخاست همراه بوده همخوانى دارد.
دریاچههاى تار و هَویر :
دریاچههاى زمینساختى تار و هویر در 30 کیلومترى خاور شهرستان دماوند، از جمله دریاچههاى آب شیرین کوهستانى هستند که در ارتفاع بیش از 2900 متر از سطح دریا قرار دارند و راه ارتباطى آنها، جاده ماشین روى دماوند – دریاچة تار است. این دو دریاچه در فاصله حدود 500 مترى از یکدیگر قرار دارند. بیشترین درازاى دریاچه تار 3/1 کیلومتر و میانگین پهناى آن 400 متر و درازى دریاچه هویر حدود 900 متر و میانگین پهناى آن 150 متر است. دو دریاچه بر روى هم نزدیک به 7/0 کیلومترمربع وسعت دارند. سرشاخه آبهایى که به این دریاچهها میریزند، چشمهساران کوههاى قرهداغ، سیاهچال و شاهنشین در شمال و آبراهههاى فصلى از جنوب است که قسمتى ازآب آنها وارد دریاچهها میشود و قسمتى دیگر، آب رودهاى تار و هویر را تأمین میکنند.
در باره چگونگى تشکیل این دو دریاچه، زمینشناسان (اشتال، 1897، آلنباخ، 1972، شهرابى، 1373) دیدگاه یکسانی دارند. شواهد زمینشناسى پیرامون دو دریاچه سبب شده تا آنها بر این باور باشند که در شکلگیرى دو دریاچه، عملکرد توأم راندگى مُشا – فشم (آبیک، فیروزکوه، شاهرود) و کوه لغز پهلوى جنوبى دریاچه (زرینکوه) نقش اساسى داشتهاند. بدینسان که حرکات جوان این راندگى در زمان کواترنر، سبب رانش به نسبت بزرگى از زرینکوه (رشته کوههاى جنوب دریاچه) شده و با ایجاد پشتهاى به بلنداى بیش از 50 متر، سدى طبیعى در برابر روان آبهاى سطحى ایجاد و شرایط لازم براى انباشت آب فراهم آمده است. تیپ شیمیایى آب دریاچه تار، بر اساس مطالعات (لوفلروین، 1950) از نوع کلسیم، منیزیم، کربنات )3 –MgCO 3 (CaCOاست.
دریاچه حوضسلطان :
دریاچه حوضسلطان یا دریاچه شاهى، فروافتادگى نامتقارنى با 330 کیلومترمربع وسعت، در 35 کیلومترى شمال قم و در شمال غربی دریاچه نمک است. این دریاچه شامل دو چاله جدا از هم یکى به نام «حوضسلطان» و دیگرى به نام «حوضمره» است که با آبراهه باریکى به هم وصل میشوند. حوضه باخترى (حوضسلطان) داراى بلندى 806 متر از سطح دریا است که به طور معمول از روانآبهاى سطحى تغذیه میشود. حوضه شرقی (حوضمره)، افزون بر روانآبها، از رودهایى مانند رودشور و قرهچاى نیز بهره میگیرد. مطالعات مستوفى (1350) نشان میدهد که آب ابتدا وارد حوضمره شده و پس از پر شدن آن، از مسیل دو حوض گذشته وارد حوضسلطان میشود و هنگامى که آب در حوضسلطان چند متر بالاتر آمد، به طرف حوضمره بازمیگردد و سرریز این دو حوض، به دریاچه نمک تخلیه میشود. مشاهدات صحرایى کرینسلى (1970)، نشان میدهد که از مرکز دریاچه به خارج دو پهنه جداگانة قابل شناسایى است. یکى مرکز دریاچه که حدود 24 درصد از مساحت آن را زیر پوشش دارد و با پوسته نمکى پوشیده شده است. دوم، زون مرطوب که 76 درصد بقیه را تشکیل میدهد که به زون گیاهان ریشه بلند به پهناى 20 متر میرسد. پوسته نمکى با 5 سانتیمتر ضخامت، شامل نوارهاى هممرکز سفید و خاکسترى است و در زیر آن سیلتهاى رسى و خاکسترى رنگ مرطوب قرار دارد. این زون (پوسته نمکى) به طور فصلى با آب پوشیده میشود، ولى مناطق مرکزى آن ممکن است در تمام سال، آبدار باشد. مطالعات انجام شده در زون مرطوب نشان داده که میزان رس موجود در نمونهها، 35 تا 45 درصد است که 10 تا 90 درصد کانیها،
کائولینیت است. در پشتههاى شن و ماسهاى زون گیاهان با ریشه بلند، چند خط داغ آب وجود دارد که به سمت سراشیبى تا ارتفاع 826 متر ادامه دارد. اختلاف ارتفاع بین پستترین و بلندترین خط داغ آب 20 متر است. پیشروى وسیع
مخروطافکنهها در پهناى زون مرطوب و روى پوسته نمکى نشانگر آن است که روانآب سطحى بیش از گذشته است و تغییر آب و هوایى به سوى دوره مرطوبتر از گذشته، پیش میرود.
دریاچه زریوار (زرهوار) :
دریاچه زریوار در 8 کیلومترى باختر مریوان قرار دارد و از دریاچههاى آب شیرین کوهستانى است که در ارتفاع 818 متر از سطح دریا قرار دارد و حدود 200 متر پایینتر از شهر مریوان است. بیشترین درازاى زریوار 5 کیلومتر و میانگین پهناى آن 7/1 کیلومتر است.
این دریاچه با وسعت حدود 5/8 کیلومترمربع، در یک فرونشست محلى به نسبت باریک در
پهنه سنندج – سیرجان تشکیل شده که دو سوى خاورى و باخترى آن، به گسل طولى شمال غربی – جنوب شرقی محدود است. احتمال میرود که دو گسل یاد شده در تشکیل و تکوین این دریاچه نقش داشته باشند. وسعت حوضه آبریز این دریاچه، حدود 500 کیلومترمربع و بیشینه ژرفاى آن حدود 50 متر است. رود چمزریوار همراه با آبراهههاى دیگر و به ویژه چشمههاى دریاچهاى تأمین کننده اصلى آب این دریاچه هستند. مهم آنکه رود مریوان از این دریاچه سرچشمه میگیرد. سنسنجى نمونههاى این دریاچه به روش کربن 14 و مطالعات گردهشناسى، نشان داده که این دریاچه بیش از 20000 سال پیش از میلاد مسیح (پلیستوسن) و در شرایط آب و هواى سرد تشکیل شده است (بوتما، 1977).
دریاچ گَهَر :
در دامنه جنوبى اشترانکوه، دو دریاچه آب شیرین به نام گَهَر بالا و گَهَر پایین وجود دارد که از یکدیگر حدود 100 متر فاصله دارند. دریاچه پایینى بزرگتر از بالایى است و فاصله خطى دو دریاچه، حدود 1600 متر است . سطح دریاچه گَهَر در ارتفاع 2300 مترى است و از شهرهاى دورود، ازنا به ترتیب 850 و 430 متر بالاتر است. درازاى گَهَر حدود 2100 متر و میانگین پهناى آن 355 متر و مساحت آن حدود 75/0 کیلومترمربع است (نبوى، 1364).
اصلیترین گستره حوضة آبریز دریاچه، پهلوى جنوبى اشترانکوه یعنى «برآفتاب» با حدود 45 کیلومترمربع وسعت است. آب دریاچه محدود به آبهاى سطحى نیست و به نظر میرسد که بخشى از آب دریاچه، از چشمههاى کف تأمین میشود.
دریاچه گَهَر در درهاى به همین نام در پشت اشترانکوه شکل گرفته است در محل دریاچه توده بزرگى از خاک و سنگ وجود دارد که چون سدى طبیعى در جلوى آبراهههاى بالادره را گرفته و در نتیجه دریاچه به وجود آمده است. بنابراین، بنیاد دریاچه را همین توده فروریخته و جنبش گسلهاى گَهَر و دورود تشکیل میدهد. زمان تشکیل این دریاچه دانسته نیست و نیاز به مطالعه دارد.
دریاچه مهارلو :
دریاچه مهارلو در حدود 18 کیلومترى جنوب شرقی شیراز قرار دارد. ارتفاع این دریاچه، 1460 متر از سطح دریا و بیشینه ژرفاى آن 3 مترگودى است. به همین دلیل میزان تبخیر بالاست و بخشى از بستر آن را لایهاى از نمک میپوشاند و فقط در بخشهاى شمالى و مرکزى آن، آن هم با ژرفاى خیلى کم (حداکثر 50 سانتیمتر) و شورى زیاد،آب وجود دارد. تأمین کننده اصلى آب این دریاچه رودها و آبراهههایى هستند که از شمال باخترى و جنوب خاورى در آن تخلیه میشوند. مساحت آن در فصول مختلف متفاوت و تابع بارشهاى جوى است. جدا از تبخیر زیاد، نهشتههاى گچى سازند ساچون و دو گنبد نمکى واقع در خاور این دریاچه، در شورى بیاندازه آن تأثیر به سزایى دارند.
دریاچه مهارلو در یک فرونشست
ناودیس مانند با روند شمال غربی – جنوب شرقی ، شکل گرفته که گسل جوان و لرزهاى سروستان از آن میگذرد. به نظر میرسد که حرکات این گسل به ویژه از زمان پلیستوسن پسین به بعد، موجب تشکیل این فرونشست ناودیس گونه شده باشد. به باور کرینسلى (1970) به دلیل نبود سواحل کهن یا پادگانههاى بلند، امکان وجود دریاچهاى در زمان پیش از پلیستوسن کم است و اگر دریاچهاى هم وجود داشته، در نقاطى بوده که امروزه در حاشیه دریاچه فعلى قرار میگیرد.
آب این دریاچه از نوع کلریدسدیم – منیزیم، سولفات سدیم(4SO 2Na ، 2 MgCl، NaCl ) است و از نمک این دریاچه براى صنایع پتروشیمى استفاده میشود. در ضمن بالابودن پتاسیم و به ویژه منیزیم در شورابههاى دریاچه مهارلو، امکان استحصال اقتصادى نمکهاى منیزیم به عنوان فرآورده اصلى و پتاسیم به عنوان محصول فرعى را امکانپذیر نشان میدهد (وزارت صنایع و معادن، 1381).
دریاچه نمک :
از این دریاچه به نامهاى دیگرى همچون دریاچه نمک کاشان، دریاچه نمک قم، دریاچه قم، دریاچه آران و دریاچه مسیله، یاد میشود و نام دریاچه نمک بیشتر به کار میرود. انتخاب این نام به دلیل شورى بسیار زیاد دریاچه است به طورى که در فصل تابستان قطعات نمک بر روى آن شناور میشود.
این دریاچه، با درازاى 80 و پهناى 30 کیلومتر، یک فرونشست زمینساختى است که در ارتفاع حدود 795 متر از سطح دریاى آزاد تشکیل شده و فاصله آن تا قم حدود 62 کیلومتر است. وسعت و شکل این دریاچه، متناسب با آبهاى تغذیه کننده و میزان بارندگى، تغییرات زیاد دارد و وسعت آن همراه با کفههاى گلى پیرامون، حدود 1900 تا 2000 کیلومترمربع است. ولى با توجه به شکل و ریختشناسى پیرامون، به نظر میرسد در زمان پلیوسن، دریاچه نمک وسعت بیشترى داشته و به احتمال گودیهاى پیرامون اشتهارد، ساوه، ایوانکى قم و کاشان را احاطه میکرد. بیش از 250 متر از رسوبات سخت نشده زمان کواترنر در این دریاچه نهشته شده است که نشانگر زمان کواترنر پیشین تا زمان حال هستند .
دریاچه نمک در یک فرونشست کم ژرفاى زمینساختى تشکیل شده که پیرامون آن تعدادى گسلهاى اصلى و فرعى وجود دارد که بعضى از آنها مانند گسلهاى مرنجاب، راوند (بخشى از گسل کوشک نصرت – زفره)، سیاهکوه و دوازده امام، از گسلههاى جوان و فعال کواترنر به شمار میروند. این مجموعه گسلها که دو روند متفاوت دارند دریاچه را دربر گرفته تا در تشکیل دریاچه نقش داشته باشند.
دریاچه هامون :
دریاچه هامون با حدود 1800 کیلومترمربع وسعت، بزرگترین حوضة دریاچهاى شرق ایران است که از سه حوضچه اصلى یوزک، صابرى و هیرمند تشکیل شده که در فصول کم باران و در زمان بادهاى 120 روزه از هم جدا و در زمانهاى پرباران، دریاچه واحدى را تشکیل میدهند. هیرمند در ایران، و بخشى از صابرى در افغانستان است. رودها و آبراهههاى زیادى به این دریاچه و باتلاقهاى اطراف آن تخلیه میشود که از میان آنها، رود هیرمند بیشترین آبدهى را دارد. از نگاه ریختشناسى، دریاچهها از سه بخش تشکیل شدهاند:
- دریاچههاى دائمى، که بیشترین سطح را با ژرفاى بیشینه حدود 11 متر دارد.
- دریاچههاى فصلى، که بصورت نوار به نسبت باریکى پیرامون دریاچههاى دائمى قرار دارند.
- کفههاى گلى و باتلاقها، که بیشتر در حاشیه خاورى و جنوب خاورى دریاچهها توسعه دارند.
از دیدگاه زمینشناسى، دریاچه یا مجموعه دریاهاى هامون بخشى از بلوک ساختارى هیلمند (هلمند) افغانستان دانسته شده که در شرق گسل شمالى – جنوبى هریرود قرار دارد. اما دادههاى منطقهاى نشان میدهد که دشت زابل بخشى از فرونشست داریرود افغانستان است که نقاط پست آن مانند دریاچههاى هامون، پایانه و محل انباشت بخشى از روانآبهاى هندوکُش و آبراهههاى سرچشمه گرفته از خاک ایران است.
دیگر دریاچههاى ایران : تعدادى دریاچه به نسبت کوچک، در نقاط مختلف ایران وجود دارد که چندان شناخته شده نیستند و اطلاعات چندانى از آنها در دسترس نیست. دریاچههاى زیر از آن جملهاند.
دریاچه آب بوندار:
این دریاچه در حدود 60 کیلومترى غرب تا شمال غربى شهرستان دهدز قرار دارد و از جمله دریاچههاى آب شیرین کوهستانى ایران است که در یک فروافتادگى زمینساختى قرار گرفته و از سطح دریا حدود 850 متر بلندى دارد. بیشینه درازاى آن 2 کیلومتر و پهناى میانگین، 6/1 کیلومتر است. آب این دریاچه، به طور عمده از چشمههاى کارستى زیر دریاچه و به مقدار کم از نهرهاى کوچکى که در فصول پر باران آب دارند، تأمین میشود.
دریاچه مور زرد زیلایى:
این دریاچه در حدود 180 کیلومترى شمال غربی یاسوج و در ارتفاع 2180 مترى از سطح دریا قرار دارد. برممورزرد زیلایى و برمدلیبو نامهاى دیگر این دریاچه است. به نظر میرسد که این دریاچه از انواع کارستى باشد و آب آن از چشمههاى کارستى و روان آبهاى سطحى تأمین شود.
دریاچه سیرانگل:
این دریاچه در جنوب دریاچه ارومیه و در کناره باخترى جاده ارومیه – مهاباد قرار دارد. فاصلة آن از ارومیه 85 کیلومتر است و در 20 کیلومترى شمال خاورى نقده قرار دارد. آب این دریاچه از رودهاى فرعى و اغلب فصلى، تأمین میشود و به مقدار کمتر، چشمههاى زیردریاچهاى نیز در این امر مشارکت دارند.
بر خلاف دریاچه ارومیه که فوق اشباع از نمک است، این دریاچه از انواع شور میباشد.
دریاچ قوریگل:
این دریاچه در 18 کیلومترى شمال غربی بستانآباد تبریز قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریا 1890 متر است. آب این دریاچه بیشتر از رودها و آبراهههاى فصلى و سیلابى و به مقدار کمتر از طریق چشمههاى زیردریاچه تأمین میشود و شیرین است.
دریاچه بزنگان: این دریاچه در بلندیهاى کپهداغ و در 130 کیلومترى جاده مشهد – سرخس قرار دارد. مساحت این دریاچه آب شیرین، حدود 80 هکتار و بیشینه عمق آن 12 متر است.
دریاچه شورابیل اردبیل:
این دریاچه با مساحت تقریبى 64 کیلومترمربع در جنوب اردبیل قرار دارد و از دریاچههاى شور است. بسترآن پوشیده از گل و لاى و لجن سیاهرنگ است و نمک به ضخامت 5 تا 8 سانتیمتر روى آن را میپوشاند.
دریاچه یا برکه نئور اردبیل:
این دریاچه در 48 کیلومترى جنوب شرقی اردبیل به طرف خلخال و در فاصلة 18 کیلومترى خاور جاده، در منطقه کوهستانى قرار دارد. مساحت کل دریاچه در حدود 1/2 کیلومترمربع و ژرفاى متوسط آن حدود 3 متر است. در هنگام تابستان، به علت کم آبى، به دو دریاچه کوچک و بزرگ تقسیم میشود. آب آن شیرین است.
مقالات مرتبط با عنوان: