تعریف مجربات
مجربات یا تجربیات یکی از
مواد قیاس است.
منظور از مجربات،
قضایایی است که عقل از طریق
حس و در اثر تکرار مشاهده حسی، به آن ها حکم می کند.
تکرار مشاهده حسی یک امر، موجب می شود که انسان، حکم کند که آن امر، امری یقینی و ضروری است.
مانند این قضایا که:
"هر آتشی گرم است"
"هرگاه جسمی را به هوا پرتاب کنیم، در صورتی که نتواند از
جاذبه زمین بگریزد، به سمت زمین بازخواهد گشت.
"جسم در اثر حرارت منبسط می شود"
برای روشن تر شدن بیشتر مطلب، به آخرین مثال دقت کنید:
ما انواع گوناگون جسم؛ مانند
آهن،
سنگ،
چوب،
مس و... را بارها تجربه کرده و مشاهده نموده ایم که در همه موارد تجربه، جسم مذکور در اثر حرارت منبسط می شود.
به همین دلیل، این جزم و یقین در ما به وجود می آید که حکم کنیم:
"هر جسمی در اثر حرارت منبسط می شود."
بدین ترتیب، مشخص می شود که ما همیشه در قضایای مجربات،
قیاسی را به طور ناخود آگاه در ذهن خود ترتیب می دهیم و
کبرای آن قیاس خفی یا پنهان، این قضیه
کلی است:
معلول آن است و امر اتفاقی و تصادفی نیست.))
به عبارت دیگر، توالی یکنواخت وقایع و پیاپی شدن امور به طور منظم، ما را به وجود
رابطه علیت میان آن ها رهنمون می سازد.
غالب مسائل علوم تجربی و طبیعی و به سخن دیگر، تمام قوانینی که در علوم تجربی از راه مشاهده و آزمایش و تجربه به دست آمده است، از نوع قضایای مجربات است.
مانند:
"مس هادی
الکتریسیته است"
"علت
سرماخوردگی،
ویروس است"
"
عدسی محدب،
نور را جمع می کند" و ...
سه نکته
1- باید توجه داشت که در پیدایش قضایای مجربات یا تجربی، هم حس دخالت دارد و هم عقل. یعنی تجربه تنها به واسطه تکرار مشاهدات، ایجاد علم یقینی نمی کند؛ بلکه به وسیله قیاسی عقلی که همراه با آن است(و در بالا ذکر شد)، منجر به یقین می شود.
2- قانون کلیی که از تجربه به دست می آید و مبنای یک قضیه مجرب قرار می گیرد، در چارچوب و حدود همان شرایط تجربه است و از آن فراتر نمی توان رفت.
مثلا از این که چند نفر در فصل سرما، دچار سرماخوردگی شوند، نمی توان نتیجه گرفت که علت سرماخوردگی سرما است(چنانچه این طور نیست)؛ بلکه فقط می توان نتیجه گرفت که یکی از علل این بیماری، سرما است. به سخن دیگر، محدوده قضیه را باید با دقت تعیین کرد و نباید از آن فراتر رفت و مثلا حکم کلیی صادر کرد که واقعا کلی نیست.
3- مجربات یکی از اقسام
یقینیات است و از
مبادی یقینی و ضروری قیاس ها به شمار می رود.
منابع
- منطق مظفر، جلد2، صفحه 129
- کلیات منطق صوری، صفحه 363 و 362