فرمانروایان گیل و دیلم




فرمانروایان گیل و دیلم

« 329- 289 ه /940 -902 م»

انحطاط قدرت مستقل علویان و ضعف حکام طبرستان، نیروی جنگی مهار شده گیل و دیلم را آزاد کرد و به سرکردگان آنها مجالی داد تا در مسابقه کسب قدرت به زور آزمایی برخیزند و برای پیدایش قدرت تازه‏ای که جای خالی فرمانروایان زیدی را در آن نواحی پر کند، راه گشایی نمایند. در پایان کشمکشهایی که این سرکردگان را بارها با یکدیگر متحد و یا از هم جدا ساخت، یک جنگجوی گیل به نام مرد آویج بن زیار، قدرت را قبضه کرد. هر چند دولت او هدفهای آرمانی و جاه طلبانه‏ای را که او در احیاء یک تمدن گذشته داشت، تأمین نکرد، ولی اعقاب خاندان زیار و یک سلاله دیلمی که به نام آل بویه از داخل آن به وجود آمد، آن چه را از این هدفها در آن ایام تحقق پذیر بود و بیشتر شامل احیاء فرهنگ و آداب و رسوم از یاد رفته می‏شد، تا حدی به تحقق نزدیک کرد و بدین گونه تجربه ایجاد نخستین دولت مستقل ایرانی و شیعی را در خارج از محدوده طبرستان ممکن ساخت.

لیلی بن نعمان در مسابقه کسب قدرت به دنبال تجزیه قدرت

در بین سرکردگان دیلم که در مسابقه کسب قدرت به دنبال تجزیه و انحطاط قدرت زیدیه طبرستان در حوادث وارد شدند و در خارج از ولایت دیلم نام و آوازه‏ای پیدا کردند، باید لیلی بن نعمان را یاد کرد که به خاندانهای قدیم فرمانروایان دیلم منسوب بود. وی که از جانب اطروش حکمرانی گیلان را داشت به جانبداری از اطروش به آمل رفت و در رفع فتنه علیه او نقش مهمی را ایفا کرد. لیلی به دنبال فتح خراسان در جنگی نزدیک مرو کشته شد «309 ه / 921 م».

از دیگر سرداران گیل و دیلم، ماکان کاکی بود که همچون عموی خود لیلی، سرکرده‏ای شجاع وجود بود که دلاوری و جوانمردی تحسین انگیزی داشت. وی نیز در نبردی با سپهسالار آل سامان به سال 329 ه / 941 م به قتل رسید. از دیگر سرکردگان طوایف گیل و دیلم که غالباً خود را معارض ماکان نشان می‏داد، اسفار بن شیرویه از دیلمان لاریجان بود که ماکان او را به سبب تندخویی‏اش از خدمت خود اخراج کرده بود. وی نیز پس از چند سالی جولان دادن در نواحی طبرستان و دیلمان، عاقبت به هنگام عزیمت به قلمرو الموت در ولایت دیلم، به دست یاران مرداویج افتاد که به امر او به قتل رسید.

استمرار قدرت محلی اسپهبدان و پاذوسبانان در جبال طبرستان و رویان

باری، استمرار قدرت محلی اسپهبدان و پاذوسبانان در جبال طبرستان و رویان که با وجود ضعف و انحطاط تدریجی، همچنان در بعضی دوره‏ها دوام یافت، مانع از آن نشد که بخش هامونی طبرستان و جرجان به دنبال انحطاط و انقراض علویان، تا مدتها مورد تنازع دو سلسله جنگجوی گیل و دیلم - آل زیار و آل بویه - قرار گیرد به خصوص آل بویه که افول نهایی قدرت آنها سرانجام تا طلوع دولت سلجوقیان به طول انجامید.
با آن که هر دو سلسله در آغاز ورود به صحنه تاریخ، خود را مخالف خلیفه نشان دادند، اما در پایان علاوه بر خلیفه با امرای دست نشانده‏اش نیز کنار آمدند که بخش کوچکی از تاریخ ایران را با حضور خود رقم زدند. اولین سردار آل بویه با خلیفه درافتاد و نخستین سردار آل زیار رویای لغو خلافت و محو شعائر و عقاید وابسته بدان را می‏دهد.


مطالب مرتبط با موضوع:



تعداد بازدید ها: 11628