منو
 صفحه های تصادفی
رادیو سوند
دیرینه شناسی
تاریخچه ژنتیک
پروتئینهای حشره کش و چگونگی عمل آنها
تیس
ابو طاهر فیروز شاه دیلمی
تنظیم پرسشنامه تحقیقاتی و تعداد سئوالات
شهادت زید بن علی بن الحسین
کاربر:هادی فرجی
نفرین امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
 کاربر Online
492 کاربر online
تاریخچه ی: امام سجاد علیه السلام از کوفه تا شام

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:1
اطلاع دقیقی از وقایعی که در طول مسیر طولانی کوفه تا شام برای امام سجاد علیه السلام اتفاق افتاده است، در دست نیست ولی به بعضی از آنها اشاره می‌شود:

1-در یکی از توقفگاه‌ها که آب قافله تمام شد و راه را هم گم کرده بودند، امام سجاد علیه السلام از شدت بیماری و تشنگی نزدیک بود جان بدهد.
حضرت زینب سلام الله علیها او را زیر سایه شتری نشاند و همچنان که بادش می‌زد، می‌گفت:
ای برادرزاده، برای من دشوار است که تو را در این حال ببینم.

2-در شهر عقلان جوانی بازرگان به نام زریر خزاعی وقتی شهر را مزیّن دید و مردم را شادمان، شرح حال اسرا را پرسید و پس از اطلاع از هویت آنان، به سراغ کاروان رفت. با مشاهده امام سجاد علیه السلام به گریه افتاد.
حضرت سجاد علیه السلام از او خواست به سربازانی که سر مقدس حضرت امام حسین علیه السلام را بر نیزه حمل می‌کردند، بگوید جلوتر بروند تا مردم به آن نگاه کنند و چشم از زنان اهل بیت بردارند.
زریر 50 دینار به سربازان داد و خواسته امام را برآورده کرد، سپس برگشت و پرسید:
« اگر حاجت دیگری دارید بفرمایید تا انجام دهم.»
امام فرمود:
زنان لباس و پوشش می‌خواهند. زریر بلافاصله جامه‌های فراوانی برای زنها فراهم کرد. سربازان خبردار شدند و او را آن قدر زدند تا از هوش رفت.


img/daneshnameh_up/5/5b/paint21.jpg




3-در شهری به نام حراّن یک مرد یهودی به نام یحیی با مشاهده تلاوت آیات قرآن توسط سر مبارک سید الشهداء علیه السلام متعجب و متنبه شد و جامه‌ای از خز را به حضرت سجاد علیه السلام هدیه داد.

4-امام زین العابدین علیه السلام در شهرهای سیبور، بعلبک و حلب با دیدن بی‌احترامی مردم به اسرا و شادمانی آنان اشعاری با این مضمون خواند:
آل رسول برشتران بی‌جهاز سوار شوند و آل مروان بر مرکب‌های آراسته. این همان زمان است که شگفتی‌هایش از نظر بزرگان پایان‌پذیر نیست و مصائبش نامشخص است.
ای کاش می‌دانستم مشغله‌های زمان تا به کجا ما را به دنبال خود می‌کشاند. ما را بر شتران عریان و بی‌جهاز در هر شهر و دیاری می‌گردانند و کسانی از آنان که مهار شتران را در دست گرفته‌اند حمایت می‌کنند.
گویا ما در میان آنها چون اسیران رومیانیم و آنچه پیامبر فرموده نادرست بوده! وای بر شما که به رسول خدا کفر ورزیدید.
شما به گم‌کرده‌ای می‌مانید که راه‌ها را نمی‌شناسد. من فرزند امام هستم. چه شده است که حق من بین این گروه کفّار ضایع شده است.



مراجعه شود به:


منابع:

  • بحارالانوار،ج 45،ص 127
  • وقایع الایام خیابانی، تتمه مرحوم، صفحه 291، و والرمعه المساکیه
  • معالی السبطین، جلد 2، صفحه 128
  • منتهی الامال، جلد اول، صفحه 305
  • الدمعه المساکیه جلد 5، صفحه 67
  • بحارالانوار، جلد 45، صفحه 127



اطلاع مستند و دقیقی از کم و کیف وقایعی که در طول مسیر طولانی کوفه تا شام برای حضرت سجاد علیه السلام اتفاق افتاده است به صورت مبسوط در دست نیست. این وقایع علی الاصول متعدد می باشد و در تواریخ به تعدای از آنها پرداخته شده است. گرچه ممکن است مستندات بعضی از این وقایع چندان قوی نباشد ولی به بعضی از آنها که مربوط به حضرت سجاد علیه السلام است اشاره ای می شود.

در یکی از منازل که آب قافله تمام شد، و راه گم شده بود اهل بیت عصمت و طهارت و من جمله حضرت سجاد علیه السلام دچار کم آبی شدید و تشنگی جانکاه می شوند؛ نوشته اند: «حضرت زینب در حالیکه امام سجاد علیه السلام را پرستاری می کردند با هم به کنار سایه شتری آمدند و نزدیک بود امام سجاد علیه السلام از شدت تشنگی جان بدهند. حضرت زینب سلام الله علیها ایشان را باد می زدند و می فرمودند: ای برادر زاده، بر من دشوار است که تو را در این حال ببینم. (وقایع الایام خیابانی، تتمه مرحوم، صفحه 291، و والرمعه المساکیه ).

همچنین در منزلی به نام «عقلان »، شخصی به نام «زریر خزاعی » که جوان بازرگان و غریبی است در حالی که شهر را مزیّن می بیند و مردم را در حال شادی، شرح حال می پرسد و پس از اطلاع به سراغ هود بها می رود با مشاهده حضرت سجاد علیه السلام شروع به گریستن می کند سپس حضرت سجاد علیه السلام پس از سئوالاتی که از او می کنند از او می خواهند تا به حامل سر مقدس حضرت ابی عبدالله علیه السلام بگوید جلوتر برود تا مردم به آن بنگرند و بانوان در معرض تماشا قرار نگیرند.

«زریر» چنین می کند و با دادن 50 دینار خواسته حضرت را برآورده می سازد و در برگشت از حضرت می پرسد اگر حاجت دیگری دارید بفرمایید تا انجام دهم. و حضرت می فرمایند: اگر جامه ای داری برای زنها بیاور و او بلافاصله جامه های فراوانی حاضر می کند و زنها از آن استفاده می کنند.

و بعد که ماموران حفاظت غافله مطلع می شوند او را به شدت مضروب و مجروح می کنند تا بیهوش شود. (معالی السبطین، جلد 2، صفحه 128) هدیه جامه ای از خز به حضرت سجاد علیه السلام از طرف شخصی به نام یحیی که یهودی بوده است و با مشاهده تلاوت آیات قرآن توسط سر مبارک سید الشهداء علیه السلام متعجب و متنبه شده است، در منزلی به نام «حراّن » نیز گزارش شده است. (منتهی الامال، جلد اول، صفحه 305)

از اینها گذشته چند شعر نیز از حضرت زین العابدین _ علیه السلام _ در منزل «سیبور »، «بعلیک » و «حلب » نیز روایت شده است که به این شرح است: در «سیبور » نقل شده است که حضرت اشعاری خواندند که از آن جمله این بیت است.

آلُ الرسول علی الاَقتابِ عارِیه و آل مروان سیری تَحتهم نُحب (3) (3- الدمعه المساکیه جلد 5، صفحه 67) آل رسول برشتران بی جهاز سوار شوند و آل مروان بر مرکبهای نجیب سوار شوند.

در «بعلیک » نقل شده است که چون حضرت سجاد علیه السلام بی حرمتی و انس و مردمان آن شهر را مشاهده کرد گریست و فرمود: و هو الزمان فلا تَفنی عجائبه من الکرام و ما تهدی مصائبه یا لیت شعری الی کم ذا تجاذبنا ضَونه و ترانا لم نجاذبه یری بنا فوق اقتاب بلاوظاء و سائق العیس یحمی عنه غاربه کاننا من اساری الروم بینهم کان ما قاله المختار کاذبه کفرتُم بر رسول الله و یحکم فکنتم مثل ما ضلت مذاهبه

(بحارالانوار، جلد 45، صفحه 127) این همان زمان است که شگفتیهایش از نظر بزرگان پایان پذیر نیست و مصائب آن نا مشخص است.

ای کاش می دانستم که مشغله های زمان تا به کجا ما را به دنبال خود می کشاند و می بینی که ما او را به خود نمی کشانیم؛ ما را بر شتران عریان و بی جهاز در هر شهر و دیاری می گردانند و کسانی از دنبال دارندگان مهار شتران را حمایت می کنند.

گویا ما در میان آنها چون اسیران رومیان و گویا آنچه را پیامبر فرموده نادرست بود! وای بر شما!! نسبت به رسول خدا کفر پیشه کردید و شمایان به گم کرده، راهی می مانید که راه ها را نمی شناسد.

و در شهر «حلب » نیز روایت شده است که حضرت سجاد _ علیه السلام _ گریستند و گفتند: لیت عقری هل عاقلُ فی الدیاجی بات من فجقه الزمان یناجی انا بخل الامام مابالُ حقی صانع بین عصبه الاعاج (1)

(1- الدمعه المساکیه، جلد 5 صفحه 65) ای کاش می دانستم که شخص خردمندی هست که در ظلمتها بیتوته کند و از سختیهای زمان زمزمه نماید.

من فرزند امام هستم، چه شده است که حق من بین این گروه کفّار ضایع شده است. چنانچه وقایعی که نقل شده است استناد صحیحی داشته باشد، نکته بسیار جالب و قابل توجه اهتمام بلیغ حضرت سجاد به حفاظت از حجاب و حرمت نوامیس اهل بیت _ علیهم اسلام _ است که چگونه از این درخواست خود را دور شدن عامل نگریستن چشمهای نامحرم به زنان و اطفال همراه خود قرار می دهند. و برای آنها روپوش و چادر طلب می کند.

آری اهتمام به حجاب و عفت از درسهای قطعی مکتب عاشورا است.

مراجعه شود به:

از کوفه به سوی شام

منابع:

بحارالانوار،ج 45،ص 127


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 29 تیر 1385 [11:15 ]   8   رضا معرب      جاری 
 پنج شنبه 29 تیر 1385 [11:08 ]   7   رضا معرب      v  c  d  s 
 یکشنبه 01 آبان 1384 [06:52 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 01 آبان 1384 [06:51 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 11 آذر 1383 [05:06 ]   4   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 11 آذر 1383 [03:09 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 سه شنبه 10 آذر 1383 [13:36 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 11 مهر 1383 [07:26 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..