منو
 کاربر Online
403 کاربر online
Lines: 1-30Lines: 1-40
-اطلاع دقیقی از وقایعی که در طول مسیر طولانی کوفه تا شام برای ضت سجاد علیه السلام اتفاق افتاده است، در دست نیست ولی به بعضی از آنها اشاره می‌شود: +اطلاع دقیقی از وقایعی که در طول مسیر طولانی کوفه تا شام برای(( مم سجاد)) علیه السلام اتفاق افتاده است، در دست نیست ولی به بعضی از آنها اشاره می‌شود:
-1-در یکی از توقفگاه‌ها که آب قافله تمام شد و راه را هم گم کرده بودند، امام سجاد علیه السلام از شدت بیماری و تشنگی نزدیک بود جان بدهد. ((حضرت زینب کبری علیهاسلام|حضرت زینب سلام الله علیها)) او را زیر سایه شتری نشاند و همچنان که بادش می‌زد، می‌گفت:« ای برادرزاده، برای من دشوار است که تو را در این حال ببینم.» +1-در یکی از توقفگاه‌ها که آب قافله تمام شد و راه را هم گم کرده بودند، امام سجاد علیه السلام از شدت بیماری و تشنگی نزدیک بود جان بدهد.
((حضرت زینب کبری علیهاسلام|حضرت زینب سلام الله علیها)) او را زیر سایه شتری نشاند و همچنان که بادش می‌زد، می‌گفت:
''===
ای برادرزاده، برای من دشوار است که تو را در این حال ببینم. ===''
-2-در شهر عقلان، جوانی بازرگان به نام زریر خزاعی وقتی شهر را مزیّن دید و مردم را شادمان، شرح حال اسرا را پرسید و پس از اطلاع از هویت آنان، به سراغ کاروان رفت. با مشاهده امام سجاد علیه السلام به گریه افتاد. حضرت سجاد علیه السلام از او خواست به سربازانی که سر مقدس حضرت امام حسین علیه السلام را بر نیزه حمل می‌کردند، بگوید جلوتر بروند تا مردم به آن نگاه کنند و چشم از زنان اهل بیت بردارند.
زریر 50 دینار به سربازان داد و خواسته امام را برآورده کرد، سپس برگشت و پرسید:« اگر حاجت دیگری دارید بفرمایید تا انجام دهم.»
امام فرمود:« زنان لباس و پوشش می‌خواهند.» زریر بلافاصله جامه‌های فراوانی برای زنها فراهم کرد. سربازان خبردار شدند و او را آن قدر زدند تا از هوش رفت.
+2-در شهر ''__عقلان__'' جوانی بازرگان به نام زریر خزاعی وقتی شهر را مزیّن دید و مردم را شادمان، شرح حال اسرا را پرسید و پس از اطلاع از هویت آنان، به سراغ کاروان رفت. با مشاهده امام سجاد علیه السلام به گریه افتاد.
حضرت سجاد علیه السلام از او خواست به سربازانی که سر مقدس حضرت(( امام حسین)) علیه السلام را بر نیزه حمل می‌کردند، بگوید جلوتر بروند تا مردم به آن نگاه کنند و چشم از زنان اهل بیت بردارند.
زریر 50 دینار به سربازان داد و خواسته امام را برآورده کرد، سپس برگشت و پرسید:
« اگر حاجت دیگری دارید بفرمایید تا انجام دهم.»
امام فرمود:
''===
زنان لباس و پوشش می‌خواهند. زریر بلافاصله جامه‌های فراوانی برای زنها فراهم کرد. سربازان خبردار شدند و او را آن قدر زدند تا از هوش رفت.===''
-3-در شهری به نام حراّن، یک مرد یهودی به نام یحیی با مشاهده تلاوت آیات قرآن توسط سر مبارک سید الشهداء علیه السلام متعجب و متنبه شد و جامه‌ای از خز را به حضرت سجاد علیه السلام هدیه داد. 
-4-امام زین العابدین علیه السلام در شهرهای سیبور، بعلیک و ((حلب)) با دیدن بی‌احترامی مردم به اسرا و شادمانی آنان اشعاری با این مضمون خواند:
«آل رسول برشتران بی‌جهاز سوار شوند و آل مروان بر مرکب‌های آراسته.
این همان زمان است که شگفتی‌هایش از نظر بزرگان پایان‌پذیر نیست و مصائبش نامشخص است.
+{picture=paint21.jpg height=300 width=250 align=left}




3-در شهری به نام ''__حراّن__'' یک مرد یهودی به نام یحیی با مشاهده تلاوت آیات قرآن توسط سر مبارک سید الشهداء علیه السلام متعجب و متنبه شد و جامه‌ای از خز را به حضرت سجاد علیه السلام هدیه داد.

4-امام زین العابدین علیه السلام در شهرهای سیبور، بعلبک و ((حلب)) با دیدن بی‌احترامی مردم به اسرا و شادمانی آنان اشعاری با این مضمون خواند:
~~brown:آل رسول برشتران بی‌جهاز سوار شوند و آل مروان بر مرکب‌های آراسته. این همان زمان است که شگفتی‌هایش از نظر بزرگان پایان‌پذیر نیست و مصائبش نامشخص است.
 ای کاش می‌دانستم مشغله‌های زمان تا به کجا ما را به دنبال خود می‌کشاند. ما را بر شتران عریان و بی‌جهاز در هر شهر و دیاری می‌گردانند و کسانی از آنان که مهار شتران را در دست گرفته‌اند حمایت می‌کنند.  ای کاش می‌دانستم مشغله‌های زمان تا به کجا ما را به دنبال خود می‌کشاند. ما را بر شتران عریان و بی‌جهاز در هر شهر و دیاری می‌گردانند و کسانی از آنان که مهار شتران را در دست گرفته‌اند حمایت می‌کنند.
-گویا ما در میان آنها چون اسیران رومیانیم و آنچه پیامبر فرموده نادرست بوده! وای بر شما که به رسول خدا کفر ورزیدید. شما به گم‌کرده‌ای می‌مانید که راه‌ها را نمی‌شناسد.
من فرزند امام هستم. چه شده است که حق من بین این گروه کفّار ضایع شده است.»
+گویا ما در میان آنها چون اسیران رومیانیم و آنچه پیامبر فرموده نادرست بوده! وای بر شما که به رسول خدا کفر ورزیدید.
شما به گم‌کرده‌ای می‌مانید که راه‌ها را نمی‌شناسد. من فرزند امام هستم. چه شده است که حق من بین این گروه کفّار ضایع شده است.~~
 !مراجعه شود به: !مراجعه شود به:
 *((حرکت اسرای کربلا از کوفه به سوی شام)) *((حرکت اسرای کربلا از کوفه به سوی شام))
 !منابع: !منابع:
 *بحارالانوار،ج 45،ص 127 *بحارالانوار،ج 45،ص 127
 *وقایع الایام خیابانی، تتمه مرحوم، صفحه 291، و والرمعه المساکیه *وقایع الایام خیابانی، تتمه مرحوم، صفحه 291، و والرمعه المساکیه
 *معالی السبطین، جلد 2، صفحه 128 *معالی السبطین، جلد 2، صفحه 128
 *منتهی الامال، جلد اول، صفحه 305 *منتهی الامال، جلد اول، صفحه 305
 *الدمعه المساکیه جلد 5، صفحه 67  *الدمعه المساکیه جلد 5، صفحه 67
 *بحارالانوار، جلد 45، صفحه 127 *بحارالانوار، جلد 45، صفحه 127

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 29 تیر 1385 [11:15 ]   8   رضا معرب      جاری 
 پنج شنبه 29 تیر 1385 [11:08 ]   7   رضا معرب      v  c  d  s 
 یکشنبه 01 آبان 1384 [06:52 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 01 آبان 1384 [06:51 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 11 آذر 1383 [05:06 ]   4   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 11 آذر 1383 [03:09 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 سه شنبه 10 آذر 1383 [13:36 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 11 مهر 1383 [07:26 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..