فیض بن مختار میگوید:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: پسرم،
اسماعیل ، برای من به منزله من برای پدرم نیست، یعنی او امام پس از من نیست.»
گفتم:« فدایت گردم، من تا الان یقین داشتم که او امام پس از شماست. حال، شما این چنین می گویید؟! انشاءالله همیشه سلامت باشید، اما اگر حادثه ای برایتان پیش آید، امام پس از شما کیست؟»
امام فرمود:«این مطلب را رها کن.»
من زانوی امام را بوسیدم و گفتم:«مولای من، ترحّمی کنید! به خدا قسم اگر بدانم قبل از شما می میرم، هیچ باکی ندارم، ولی می ترسم پس از شما زنده باشم.»
امام فرمود:«پس بنشین.»
آنگاه پشت پرده ای رفت و پس از مدتی مرا طلبید. وقتی وارد شدم دیدم بر سجاده خود نشسته. پیش روی او نشستم. در این حال « موسی» که کودکی 5 ساله بود، با تازیانهای در دست، وارد شد. امام او را بر روی پای خود نشاند و فرمود:« پدرم و مادم فدای تو، این چیست که در دست داری؟»
موسی گفت:« دیدم برادرم، علی، با این تازیانه حیوانی را میزند؛ از دستش گرفتم.»
امام صادق رو به من کرد و پس از بیان نشانههایی از امامت موسی فرمود:« امام پس از من که پرسیدی، این است.»
منابع:
بحار الانوار، ج 48، ص 29 ح 45 از رجال کشی.
مراجعه شود به:
دوران کودکی امام موسی کاظم علیه السلام