مقدمه با تسلیم اصفهان در روز یازدهم محرم سال 1135 عمر سلسله ای که بیش از دو قرن زمام جامعه ایرانی را در اختیار داشت به سر آمد محمود غلزایی بر اریکه قدرت نشست . از میان رفتن حکومت مقتدر مرکزی واقعه دردناکی بود که مردم ایران را دچار اضطراب کرد و بحرانی عمیق و گسترده در سطح مملکت پدید آورد . خصوصا اینکه ساز و کارهای عمده حکومت ایران عصر صفوی همواره مواجهه با دو عامل نیرومند درونی بیرونی بوده و با فروپاشی حکومت مرکزی مقتدر مطامع همسایگان زورمند و متجاوز در چهار سوی مرزها تحریک شد . عصیانگران افغانی از روش مملکتداری غافل بودند ، با اینکه به سبب اوضاع ناآرام و ضعف وسستی که در ایران به وجود آمده بود . عدم توان کافی و درک درست آنها از شیوه حکومتداری سبب شده که نتوانند حکومت نیرومندی را در ایران تشکیل دهند . |
|
به همین دلیل پس از سقوط صفویه ، ایران که توان یک حاکم بی تدبیر بیگانه را بر خود نداشت ، صحنه ناآرامیها و ناملایمات بسیاری گردید . شورشهای متعدد داخلی و قیامهای مردان گروهای مختلفی که به هواداری از دفاع کشور و تشکیل حکومت متمرکز ، در مناطق مختلف کشور روی داد پای دشمنان ایران را همیشه در انتظار تعرض به مرزهای ایران بودند فراهم کرد . به طور کلی بررسی حوادث سیزده ساله یعنی از سسقوط اصفهان 1135 تا سال تاجگذاری نادر شاه به سال 1148 را که سرشار از بحرانهای متعددی باشد را باید در دو بخش داخلی و خارجی تبیین کرد .
|
|