منو
 کاربر Online
476 کاربر online
 : فرهنگ
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  دوشنبه 17 بهمن 1384 [02:55 ]
  دریای پارس
 

دارا

دکتر تورج پارسی


ازخوزستان همیشه خوزستان

تا

دریای همیشه پارس



دو موضوع سبب شد که این مقاله بازنویسی و در سایت آورده شود نخست مژده ی چاپ کتاب ارزشمند ِ خلیج فارس در نقشه های کهن ِ جغرافیایی به دو زبان فارسی و انگلیسی از سوی موسّسه ی ِ جغرافیایی و کارتوگرافی ی سحاب در تهران است. که توجه ی همگان را به سایت های

/www.iranshenakht.blogspot.com

www.PersianGulfONline.org

ونوشته های استادان گرامی دکتر جلیل دوستخواه و دکتر محمد علا وپیام پژوهنده ی جوان کوشا پژمان اکبر زاده جلب می کنم .

موضوع دوم انفجارهایی است در شهر اهواز و زمزمه ی کریهی که نخست در سال ۱۹۳۰ بر مبنای سیاست استعماری دولت انگلیس از حلقوم Sir charles Belgrave بیرون آمد . بر مبنای همین شوم اندیشی در شهر لندن ایستگاه تلویزیونی راه انداخته اند و با واژگانی کریه همچون عربستان ، الاهواز و الخلیج العربی به خیال خود در فکرتغییر نقشه ی جغرافیای ایران زمینند . شاید در میان اینان باشند ناراضیانی از عرب های ایران اما این دلیلی بر تجزیه طلبی همه ی آنان نیست ، از سویی تغییر مثلا واژه ی اهواز به احواز دلیل عربی بودن این شهر نمی شودچه را که هر شهری را شناسنامه ایست از سویی در ایران زمین شهر سازی را تاریخی است کهن نگاهی اجمالی به این مهم مطلب را روشن تر خواهد ساخت "امپراتوران ماد و هخامنشی نیازی به ساختن شهرهای تازه نداشتند چرا که اهمیت شهرها در اقتصاد جامعه کم بود . در زمان سلوکی و اشکانی شهر نشینی و شهر سازی سیاست روز می شود و یک باره رشد شتابان می یابد . دوره چهار سد و بیست و هشت ساله امپراتوری ساسانی ( ۲۲۴ ــ ۶۲۵ م ) به ویژه دوران پادشاهی اردشیر بابکان را باید زمان گسترش و نوسازی شهرهای کهن و ساختن شهرها و شاهراه های بازرگانی و آبادی های تازه و بستن سدها و پل ها دانست . آمار پایتخت های ایالتی دوره ساسانی بیانی است از موجودیت ۱۰۴ شهر که شست تای آنها پدیده سیاست شهر سازی ساسانیان است . ازجمله پدیده ی همین سیاست شهرسازی شهری است به نام هرمزد اردشیر ، در کتاب مجمل التواریخ و القصص آمده است : اردشیر بابکان شهر ها ساخت که یکی هم هرمزد اردشیر بود . هرمزد اردشیر دو شهر بود ، در یکی بازارایان و در دیگران مهتران ( اشراف ) به پهلوی یکی را هوجستان واجار یا خوجستان واجار خواندندی آنست که معرب ، سوق الاهواز گفتند و دیگری را هومشیر را به وقت آمدن عرب آنرا خراب کردند . سوق الاهواز بماند ( رویه ی ۶۲) . در کتیبه های هخامنشی خوزستان را اووج Uvaja و اوجا uja نوشته اند. در پهلوی هوز یا خوز، هوج و خوج نامیده می شد ه که هوجیستان یا خوجیستان همان خوزستان یا هوزستان است ( دیار شهریاران رویه ۱۱۵۰) . پس با خواندن و گفتن وطن العربیه نمی توان خوزستان را عربستان و اهواز را با احواز نوشتن و گفتن رخت یا دوشداشه ی عربی تنش کرد . آنچه که آشکارست عرب زبانان ایرانی ساکن خوزستان ،مانند هر ایرانی به تمامیت ارضی ایران پابندند ، دیدیم موقع ورود سربازان عراقی به سوسنگرد و غارت و تجاوزی که به عرب زبان های منطقه روا داشتند یک زن عرب زبان در نانی که از او خواستند که برایشان بپزد سم ریخت و تعدادی را کشت و نهایت خشم خود را به بیگانه همزبان نشان داد امروز دست آشکار استعمار پشت این خرابی هاست و فقرو فاقه و حکومت .........نیز زمینه ی این نابکاری ها را فراهم آورده است . اما آینده ی ایران روشن خواهد بود ، قوم های ایرانی ما با هر دین و زبان و آیین در کنار هم دموکراسی را برقرار کرده وایران را خواهند ساخت . ایران خواهد ماند و سیرک الوطن العربی نیز عمری همچون برف در تابستان اهواز خواهد داشت. باید هوشیار بود و هر کاری را با خردوری سامان بخشید تا دشمن را شاد نکنیم . .



Persian golf

آقای رامز فیلد در زمانی که وزیر دفاع امریکا بود آبراه همیشه پارس را به نامی خواند که هیچگونه سابقه ی تاریخی نداشته و نخواهد داشت : الخلیج العربی !!! بی گمان آقای رامز فیلد می دانست که نام این آبراه پارس است و سازمان ملل متحد که امریکا از بنیان گذاران آن و مقر دایم آن در نیویورک است در جلسات رسمی خود به ویژه در دو مورد _ مارس ۱۹۷۱ و اگوست ۱۹۸۴_ با رای ۲۲ کشور عربی نام خلیج را تنها نام تاریخی - حقوقی آبراه واقع در جنون فلات ایران معرفی کرده است . البته بی گمان آقای رامز فیلد آگاهانه و بنا به مصلحت سرمایه و منافع چشم بر حقیقتی آشکار پوشیده و به نام جعلی متوسل شده بود که با نام تاریخی - حقوقی آن مغایرت دارد .

شور بختانه بنا به گزارش خبر گزاری ها به ویژه سایت ‌‌ بی بی سی شنبه ۲۰ نوامبر ۲۰۰۴ موسسه ی نشنال جیوگرافیک که از اعتباری جهانی در دانش جغرافیا برخوردارست در اتلس تازه ی جهان که منتشر کرده است نسبت به اتلس پیشین خود تغییراتی داده بود که از جمله ی این تغییرات گنجاندن نام خلیج عربی در داخل پرانتز در مقابل خلیج پارس !!!

آقای الن کرول مسئول گروه تدوین کنندگان نقشه های اتلس گفته بود که گذاشتن نام خلیج عربی در نسخه ی تازه نشنال جیوگرافیک به این دلیل است که برخی کشورها این نام را به صورت رسمی بر خلیج فارس نهاده و استفاده می کنند و ما نیز بر کاربرد این نام در این کشورها اذعان داریم !!!

دلیل و خواست این موسسه ی به اصطلاح علمی که از اعتبار جهانی هم برخوردارست در حد تفکر وپیشنهاد......است ، ایشان نیک آگاهند که یک نام حقوقی - تاریخی را نمی توان تغیر داد مگر به مصلحت منافع و سرمایه و دلار های دریافتی است اما باوجود حال عرض خود بردن است .

سابقه ی تاریخی دریای پارس

استرابو strabo ( ۲۴ ad - ۶۳ Bc ) تاریخ دانی که به پدر جغرافیا نامورست از چهار دریای دنیای قدیم نام می برد :

۱- دریای روم که امروز دریای مدیترانه نامیده می شود

۲ _ دریای پارس یا سینوس پرسیکوس Sinus persicus

۳ _ خلیج عربی که امروز دریای سرخ نامیده می شود

۴ - دریای مازندران

دریای پارس یا سینوس پرسیکوس میان ایران و شبه جزیره ی عربستان واقع شده و با دریای عمان از راه تنگه هرمز پیوند پیدا می کند . بر شمالی آن یعنی از دهانه ی اروند رود تا تنگه هرمز کرانه ی ایران زمین است و در اندک مساحتی از گوشه شمال غربی آن کشورهای ایراک - عراق - و کویت جا گرفته اند .


در روزگار شاهنشاهی هخامنشی این دریا را پارسا درایا Parsa draya می گفتند که با آنچه امروزه ایرانیان کرانه نشین این دریا از بوشهر تا بندر عباس در گویش خود به کار می برند نزدیک است دریه ی پارس

از آغاز سده ی بیستم میلادی در نوشتارهای جغرافیایی واژه خلیج به جای واژه ی دریا به کار گرفته شد و در عوض کمتر از نام درست آن که دریای پارس است و تاریخی چند هزار ساله پشت سر دارد سود جستند . چه خوبست ما نیز همچون کرانه نشینان آنرا دریای پارس بخوانیم و از واژه ی خلیج بپرهیز یم

ساز ناکوک الخلیج العربی

در سال ۱۹۳۰ یعنی نه سال پیش از جنگ دوم جهانی بر مبنای سیاست استعماری دولت انگلیس Sir charles Belgrave نام بی مسما و بی سند خلیج عربی را به کار برد . او که نماینده ی سیاسی بریتانیا و از سال ۱۹۲۰ تا ده ۱۹۵۰ مشاور امیر بحرین بود طرح تغیر نام همیشه پارس را ریخت و به وزارت امور خارجه دولت متبوعه خویش پیشناد داد و پیس از آنکه پاسخی دریافت کند برخی ادارات دولتی را تشویق نمود تا از نام جعلی خلیج عربی استفاده کنند ، اما دولت بریتانیا به علت درگیرهایی که با رضا شاه و جنگ دوم جهانی پیدا کرد ، این پیشنهاد را بایگانی کرد اما البته از چشم دور نگه نداشت بلکه شیوه دیگری را در پیش گرفت به این عبارت که از ده ۱۹۵۰ کوشید عرب ها را از گوشه و کنار تشویق کند که به بحرین کوچ کنند تا بومیان ایرانی در اقلیت قرار دهد . این کار نیز توسط چارلز بلگریو انجام یافت بطوری که تا پایان ده ۱۹۶۰ بر جمعیت عرب مهاجر افزوده شد و گروه اکثریت جامعه رارا تشکیل دادند و در واقع گامی دیگر در در ره ایران زدایی از دریای پارس توفیق . نقشه شوم نماینده سیاسی انگلیس آتش زیر خاکستری بود که نیاز به فرصت تازه داشت ، این فرصت هم در سال ۱۹۵۸ در ایراک - عراق - به وجود آمد .

ایراک یا عراق همسایه ی غربی ما

چگونه کشوری به این نام شکل گرفت ؟

پس از شکست دولت عثمانی در جنگ دوم جهانی اول ، فاتحان جنگ یعنی انگلیس و فرانسه برای حفظ منافع خود در سرزمین های شکست خورده دست به تشکیل کشورهایی کوچک چون سوریه ، ایراک ، لبنان و اردن زدند و در کشورهای تازه تاسیس دولت های سرسپرده خود را بر سر کار آوردند .

در این زمان نقش موثر ادوارد لارنس Edward Thomas Lawrence نامور به لارنس عربستان ( ۱۹۳۵ - ۱۸۸۸ م ) باستانشناس ، افسر ، سیاستمدار و نویسنده ی انگلیسی یا به گفته ای جاسوس انگلیس که پس تر دارای عنوان Sir هم شد برجسته است . لارنس ، فیصل پسر حسین شریف مکه را که از سرسپرده گان دولت بریتانیا بود و در جنگ انگلیس بر علیه عثمانی شرکت بی چون و چرا داشته به کنفرانس صلح پاریس (۲۹ ژانویه ۱۹۱۹ ) فرستاد ، پس از این کنفرانس فیصل به عنوان پادشاه سوریه تعین شد ، اما چون سوریه تحت قیمومت فرانسه قرار گرفت ، فرانسویان فیصل را نپذیرفتند ، لارنس دوباره به برپایی کنفرانسی در قاهره دست می یازد که در آن سر چرچیل ، سرپرسی کاکس ، گرترودیل و جان فیلیپی شرکت داشتند . در این کنفرانس فیصل با پذیرش همه ی شرایط بریتانیا به عنوان دست نشانده انگلیس به پادشاهی کشور نو بنیاد ایراک تعین یا منصوب شد ( اگوست ۱۹۲۱) در مدت ۳۷ سال سرسپردگی - پادشاهی فیصل یعنی از اگوست ۱۹۲۱ تا کودتای جمهوری خواهان جولای ۱۹۵۸ به رهبری سرهنگ قاسم که فیصل دستگیر و کشته شد ۵۸ هیات دولت در کشور ایراک تشکیل شد که از آن میان نوری سعید ( ۱۸۸۸-۱۹۵۸ م )۱۴ بار به نخست وزیری رسید ، فیصل و هیات دولت او سرسپرده سیاست استعماری انگلیس در منطقه بودند .

پیدا شدن سرهنگ قاسم در تصویر سیاسی ایراک

سرهنگی به نام عبدالکریم ابن قاسم مقصود ( ۱۹۶۳-۱۹۱۴ م ) که درس خوانده ی مدرسه های نظامی بغداد و انگلستان بود و در ۱۹۴۸ در جنگ بر علیه اسراییل و در سال ۱۹۵۶ در دوران بحران کانال سوئز شرکت کرده بود در جولای ۱۹۵۸ کودتا کرد و رژیم سلطنتی ایراک را بر انداخت و با سمت نخست وزیر و فرمانده ی کل قوا و ریاست جمهور کار خود را آغاز کرد . این سرهنگ چهل و چهار ساله از همان آغازبه دست آوردن قدرت سیاسی - نظامی ادعای رهبری جهان به اصطلاح عرب را داشت ، اما رقیب او در این میان سرهنگ چهل و دو ساله ی مصری جمال عبدالناصر (۱۹۷۰ - ۱۹۱۶۹ م ) بود که دشمنی با اسراییل نامش را بر سر زبان انداخته بود و چشمان به اصطلاح جهان عرب به او دوخته شده بود . قاسم برای اینکه میدان را از دست رقیب مصری بیرون بیاورد به پیشنهاد بایگانی شده ی Sir Chales Belgrave خون تازه ای بخشید و آنرا دوباره به جریان انداخت ، به این عبارت که نام دریای پارس را الخلیج العربی و و خوزستان را نیز عربستان اعلام کرد . اما شگرد آقای قاسم نزد عرب ها نگرفت به طوریکه حتا کویت قرارداد استقلال خود را با انگلیس نیز در سال ۱۹۶۱ همراه با نام الخلیج الفارس امضا کرد . اما سرانجام تلاش و تبلیغات ناصر یسیم و بعث عراق و سوریه بی ثمر نماند و در دهه ی ۶۰ تا ۷۰ در جهت پیشبرد پان عربیسم که در واقع یک رودرویی با ایران بود نهادهایی در شیخ نشین ها ی دریای پارس شکل گرفتند . این نهاد ها که اغلب در دانشگاها و مراکز علمی و پژوهشی فعالیت می کردند زیر پوشش سیمنارها و کنفرانس های پژوهشی ! با بودجه های کلان به شیوه های گوناگون پژوهشگران را وادار می کردند که تا نام غیر تاریخی - حقوقی الخلیج العربی را به کار گیرند . در این ره پول نفت کشورهای عربی بی دریغ پخش شد درنتیجه بسیاری از مراکز دانشگاهی و پژوهشی به ویژه شرکت هایی که در حوزه ی چاپ تاریخ و جغرافیا کار می کردند نام جعلی خلیج عربی را پراکندند و از خوان دلارهای نفتی بهره ها بردند که در معرکه گیری پان عربیسم B B C و تایمز لندن نقش عمده ای را بازی کردند آنچنان که دهه ی شست و هفتاد روزنامه های انگلیس تحت تاثیر رادیو ی فراگیر بی بی سی از نام من درآوردی و مصلحتی خلیج سود جستند شگفت آورست که تمام خلیج های دنیا نام دارند مگر دریای پارس که در تاریخ ، نام و هویت تاریخی دارد . نا گفته نماند که صدای سازموسسه ی نشنال جیوگرافیک National Geographic نیز قابل تامل است !

نگهبانان دریای پارس persian golf task force.

شوربختانه در برابر پان عربیسم کاری انجام نشد در نتیجه اینان نه تنها نام دریای پارس را را به خیال خود با پول نفت تغیر دادند بلکه پدیده های فرهنگ پربار ایران زمین را نخست به نام تمدن اسلامی !!!! و سپس به نام تمدن عرب در دنیا پراکندند . شوربختانه این کوتاهی سبب شده است که در انسیکلوپدیا ها ، رادیوها تلویزیون ها ، کتاب های درسی مدرسه و دانشگاه های غرب آنچه ایرانی و فرایند فرهنگ ایرانی است به نام عرب گفته و نوشته شود و با عبارت "غرب مدیون تمدن عرب است " مهر تایید و تکریم پای آن گذاشته شود .

خوشبختانه در سال ۱۹۸۸ ایرانیانی آگاه و مسئول که بیشتر آنها از دانشگاهیان هستند احساس مسئولیت کرده دور از بی حالی و بی تفاوتی و حتا محافظه کاری سازمانی برای نگهبانی و دفاع حقوقی - تاریخی هویت دریای پارس تشکیل دادند . این سازمان برای نهادها و شرکت های متخلف نامه هایی را که از پشتوانه ی تاریخی حقوقی برخوردارست می فرستد این روشنگری و آگاهی اثر مثبت داشته مگر نزد شرکت هایی که منافع بی شماری در کشورهای عربی دارند .



بر گرفته از سایت http://www.mani-poesie.de

  امتیاز: 0.00