منو
 صفحه های تصادفی
شرکت مختلط
فرمانروایان سلاجقه کرمان
رسم ناقص
شان نزول
انگیزه قدرت
رابطه دین و اخلاق در نظردانشمندان غربی و پاسخ دانشمندان اسلامی
بانک تجاری
فلج عصب صورتی یا فلج بل
نامه ام السلمه به عایشه
آیات با عناوین خاص
 کاربر Online
996 کاربر online
 : ادبی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline حمیده کاشیان 3 ستاره ها ارسال ها: 195   در :  چهارشنبه 05 بهمن 1384 [19:20 ]
  روی ماه خداوند را ببوس
 

\" هر کس روزنه ایست به سوی خداوند، اگر اندوهناک شود. اگر بشدت اندوهناک شود\"

با سلام و آرزوی سلامتی

همانطور که قبلا قول داده بودیم از این به بعد در انجمن معرفی کتاب داریم.

میدواریم دوستان فعالانه در نقد و بررسی کتاب معرفی شده شرکت کنند.

ین ماه کتاب \"روی ماه خداوند را ببوس\" را انتخاب کرده ایم.

شناسنامه کتاب:
- نویسنده: مصطفی مستور
- چاپ اول: 1379
- چاپ دهم: 1384
- برگزیده جشنواره قلم زرین 1381

بقیه معرفی کتاب و نویسنده بماند برای بعد . . .

فعلا چند قسمت از کتاب را برایتان نقل می کنم:

........ چند شاخه گل ارکیده ی صورتی می خرم و آنها را روی صندلی عقب ماشین می اندازم. می روم فرودگاه. ته افق، خورشید روی آسفالت جاده ی کرج جان می کند. نه سال پیش که مهرداد رفت آمریکا من و او دو سالی بود که در رشته فلسفه ی دانشگاه تهران قبول شده بودیم. مهرداد آن قدر با pen Friendاش نامه نگاری کرد که پاک عاشقش شد. درس اش را نصفه و نیمه رها کرد و رفت آمریکا دنبالش.

........ \"بوی خون به دماغش رسیده. بوی خون گاوها رو وحشی می کنه.\"
-دکتر چی گفت؟
گفت، به شوخی گفت، فکر نمی کردم سینما بتونه از این غلط ها بکنه، گفتم چه غلطی؟ پارسا گفت حل معادلات پیچیده. یا یک همچو چیزی. دقیقاً خاطرم نمی آد که عین کلماتش چی بود اما خوب یادم هست که خانمم به خاطر این حرفش خیلی تعجب کرد. تمامش همین بود. نمی دانم کمکتون کردم یا . . .


........ \"منظورت از خرافات و منقولات چیه؟ یونس! حواست هست چی داری می گی؟
البته که حواسم هست. قبول دارم که زمانی به این چیزها اعتقاد داشتم اما حالا نمی تونم به چیزهایی که تو و علی و چه می دانم، خیلی های دیگه ایمان دارید، ذره ای باور داشته باشم. نمی تونم خودم هم از این وضعیتی که دچارش شده ام راضی نیستم اما احساس می کنم باید یک روزی این چیزها رو می فهمیدی.
صورتش مثل گچ سفید شده است. بعدها چیزهایی درباره ی خداوند می پرسد که هر چه سعی می کنم تردیدهام را کتمان کنم نمی توانم. می توانم درک کنم که حرفهام چقدر برایش تلخ و ناگوار است. فنجانهای چای یخ زده اند. از روی صندلی بلند می شود.
می گویم: کجا می ری!؟
چشمهایش پر از اشک شده اند. حتی نگاه ام نمی کند. در آپارتمان را که می بندد فریاد می زنم: \"سایه\"!

........ توی یک فرعی پیچیدم و گفتم تو حالا چیزی درباره خداوند شنیده ای؟ آینده ی کوچکی از توی کیفش بیرون آورد و خودش رو توش برانداز کرد و گفت: یه چیزایی شنیده ام اما چیز زیادی ندیده ام، اما اون نسناس گمونم هیچی نشنیده باشه. منظورم شوهرمه. خیلی ها رو می شناسم که هیچی از خداوند نشنیده اند. گمونم خداوند هم چیز زیادی از من نشنیده.

........ چند قدم که دور می شوم صدای فریاد شادی پسرک توی پارک بلند می شود. به پشت سرم نگاه نمی کنم اما وقتی پسرک جیغ می کشد: «هورا! هورا! بچه ها! بادبادک می رسید به آسمون، رسید به خدا!..
به آسمان نگاه می کنم. به جایی که بادبادک رسیده است به خداوند.ERROR!

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline زهره قربانی 1 ستاره ها ارسال ها: 8   در :  شنبه 08 بهمن 1384 [05:07 ]
  > روی ماه خداوند را ببوس
 

" در تجربه ی خداوند ، بر خلاف تجربه ی طبیعت که قانون هاش بعد از آزمایش به دست می آد ، اول باید به قانونی ایمان بیاری و بعد اون رو آزمایش کنی. .."

دوستان عزیز،

من و چند تا از دوستانم در مدارس مختلف تصمیم داریم این کتاب رو ترجمه کنیم و اگر اجازه داده شد اون رو منتشر کنیم. دوستانی که مایل به همکاری هستند می تونن با این آدرس تماس بگیرن:
Zohre.ghorbani@gmail.com


  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline لیلا مهرمحمدی 3 ستاره ها ارسال ها: 411   در :  شنبه 08 بهمن 1384 [07:11 ]
  > روی ماه خداوند را ببوس
 

و گفتم تو تا حالا چیزی درباره خداوند شنیده ای؟
گفت: یه چیزایی شنیدم اما چیز زیادی ندیده ام ، گمونم خداوند هم چیز زیادی از من نشنیده. اگه شنیده بود که واسه یه لقمه نون مجبور نبودم هر شب یه جا باشم.
ماشینو نگه داشتم هر چی تا اون موقع کار کرده بودم (حتی پول خردهامو) رو هم گذاشتم توی دستش.
گفتم: خیال کن خداوندِ من از توی آسمونش این هارو انداخته پایین.
مثل کسی که جن دیده باشه چند لحظه به من نگاه کرد و بعد پولهارو قاپید. از ماشین پیاده شد و زل زد تو چشمام. اشک تو چشماش جمع شده بود. قبل از اینکه درو ببنده گفت: " از طرف من روی ماه خداوند را ببوس "



ای پسر عمران ! هرگاه بنده ای مرا بخواند ، آن چنان به سخن او گوش می سپرم که گویی بنده ای جز او ندارم . امّا شگفتا که بنده ام ، همه را چنان می خواند که گویی همه خدای اویند جز من ."



زندگی، گذرگاهی است سخت و صحنه‏ی امتحانی است که ما انسان‏ها، قادر به جواب دادن به همه‏ی سؤال‏های این امتحان نیستیم. مسئله‏هایی که نمی‏توانیم حلشان کنیم.
گاهی با مشکلات و موانعی رو به رو می‏شویم که نمی‏توانیم آن‏ها را پشت سر بگذاریم. این سؤال‏ها، این موانع و مشکلات، سؤال‏هایی نیستند که زودگذر باشند یا امروز پیش بیایند و فردا فراموش شوند. پرسش‏هایی همیشگی‏اند. از وقتی بشر بوده، این پرسش‏ها هم برایش مطرح بوده و هر چه زمان گذشته، پیچیده‏تر و بغرنج‏تر شده است.
داستان «روی ماه خداوند را ببوس» به این پرسش اساسی پرداخته و روی آن انگشت گذاشته است. آن هم با طرحی منسجم و با فضایی تازه و با شخصیت‏هایی ملموس.


  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  شنبه 08 بهمن 1384 [09:23 ]
  >> روی ماه خداوند را ببوس
 

امروز با

مصطفي مستور

گروه فرهنگي ـ سايرمحمدي: «روي ماه خداوند را ببوس» عنوان رماني از مصطفي مستور بود كه درسال ۷۹ ازسوي نشرمركز منتشر و برنده جايزه بهترين رمان سال شد. مصطفي مستور متولد ۱۳۴۳ اهواز مهندسي عمران دارد و فعلاً هم دانشجوي كارشناسي ارشد در رشته ادبيات فارسي دانشگاه اهواز است. مجموعه داستان «عشق در پياده رو» و «مباني داستان كوتاه» و ترجمه دومجموعه داستان از ريموند كارور باعنوان «فاصله و داستان هاي ديگر» و «پاكت ها» را منتشركرده و «چندروايت معتبر» و «استخوان خوك و دستهاي جذامي» و «من داناي كل هستم» سه كتاب ديگر او نيز دردست انتشار است.

  • آقاي مستور، رمان «روي ماه خداوند را ببوس» كه با اين استقبال روبرو شد چه تفاوت هايي با آثاري دارد كه دراين سال ها نوشته مي شود؟
حاصل گرايش من در قصه نويسي و علاقه من در اين زمينه، آثاري است كه با آنها زندگي مي كنم. از داستان هايي كه مخاطب را مرعوب مي كند پرهيز مي كنم.
كوشش من هم در نوشتن رمان «روي ماه خداوند را ببوس» همين بود كه با مخاطب ارتباطي انساني برقراركنم. گرچه پرسش هاي اين رمان، سنگين و بنيادي است ولي بستري كه براي آن طراحي كردم اين بود كه با مخاطب دوست باشد و با شاخك هاي احساسي اش ارتباط برقراركند قبل از اين كه با دانسته هاي تئوريك اش ارتباط برقراركند.

  • چرا اين رمان در زمينه آثار ديني نيز يك اثر موفق بود. درحالي كه در اين حوزه آثار بسياركمي قرين موفقيت مي شوند؟ حالا يا به دليل مضمون اثر، يا به دليل ساخت و يا به دلايل ديگر...
البته ادبيات ديني تعريفش خيلي گسترده تر است. لزوماً هم آنهايي نيستند كه بطورمستقيم يك مفهوم ديني را دستمايه كارقرارمي دهند. آنهايي كه به ايمان و معنويت و اخلاق مي پردازند در مجموعه ادبيات ديني قرارمي گيرند. شايد دليل استقبال از اين رمان همان پرسش هايي بود كه در اذهان بسياري ازما هست و دست كم بخشي از زندگي خود را با اين پرسش ها گذرانديم. بعضي ها به راه حل هايي رسيدند و بعضي ها هم سعي كردند فراموشش كنند. اين رمان پرسش ها را درمخاطب تازه مي كند.

  • شما دو مجموعه داستان از ريموندكارور هم ترجمه كرده ايد، ابتدا نوشتن را تجربه كرديد يا ترجمه داستان را؟
ابتدا شروع به نوشتن كرده بودم و درحين نوشتن هم داستان مي خواندم داستان كوتاه هم زياد مي خواندم. به اميد پيداكردن نويسنده اي كه با روحيات و تجربيات من و انديشه هاي من نزديك باشد كه بطور تصادفي داستاني از كارور با ترجمه مريم خوزان خواندم و احساس كردم به گمشده ام رسيده ام. بنابراين سفارش دادم آثارش را برايم آوردند وشروع به ترجمه كردم. اگر بخواهيم كارور را دريك جمله خلاصه كنيم بايد بگوييم شخصيت هاي آثارش به شدت درمانده و شكست خورده هستند. يعني كارور هميشه از يك شكست شروع مي كند و به شكست هاي عميق تر مي رسد. درواقع درونمايه آثار كارور به دنيايي كه ما در آن زندگي مي كنيم خيلي نزديك است

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline محمد جواد قدوسی 3 ستاره ها ارسال ها: 98   در :  دوشنبه 10 بهمن 1384 [13:26 ]
  > روی ماه خداوند را ببوس
 

من از این رمان خیلی خوشم اومد مخصوصا سه قسمتش یکی اون زنه وقتی می‌گه "از طرف من .." بعد هم اون سوسکه و آخر آخرش که به جایی که بادبادک رسیده به خداوند
فقط چند تا ایراد : بهتر نبود زنه به جای اینکه بگه روی ماه خداوند بگه روی ماه خدا .. تو این موقعیت به نظرم خدا طبیعی تره
دیگه اینکه ..... فعلا ولش کنید ... من ازش خیلی خوشم اومد ..... قشنگی هاش انقدر بود که آدم یک بار توی اون غرق بشه

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline لیلا مهرمحمدی 3 ستاره ها ارسال ها: 411   در :  سه شنبه 11 بهمن 1384 [08:20 ]
  > روی ماه خداوند را ببوس
 

"در فلسفه گاهی شعرهای لطیفی هست. مثل این حرف که می گه خداوند از شدت

ظهورش مخفی است. در واقع مفهوم این حرف اینه که خداوند اون قدر هست که گویی

نیست. اون قدر حضور داره که انگار غایبه. اصلا غیبتش به دلیل شدت ظهورشه می گن خدا

مثل یک صدا ست که از اول آفرینش تا آخر اون با یه حالت پیوسته در هستی نواخته می

شه. چنین صدایی رو تا قطع نشه کسی نمی تونه بشنوه. در واقع دائمی بودن صدا مانع

شنیدنش می شه شاید به همین دلیله که ما نمی تونیم خداوند رو درک کنیم به نظر من

این خیال انگیزترین شعری یه که انسان در طول تاریخ سروده."

سبک نویسنده من را به یاد کتابهای" اسماعیل فصیح" انداخت. به خصوص داستان" ثریا در اغما"



  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline محمد جواد قدوسی 3 ستاره ها ارسال ها: 98   در :  چهارشنبه 12 بهمن 1384 [05:32 ]
  > روی ماه خداوند را ببوس
 

خب این موضوع فلسفی برای ما ایرانی ها تا حد زیادی ملموس است
ولی این موضوع تو ادبیات امروز ایران چقدر خودش را نشان داده است ؟

به نظرم داستانهایی مثل "روی ماه خداوند راببوس" یا فیلمهایی مثل " تولد یک پروانه" توانسته اند به این مفاهیم نزیک بشوند
ولی هنوز جای کا دارند
مثلا داستان روی ماه خداوند را ببوس ،‌ خیلی داستان قشنگی بود ولی به نظرم بخشی از مفاهیم آن از بیرون داستان برآن وارد شده بود ... یعنی فکر می‌کنم یک نفر خارجی آنقدر که ما با داستان رابطه برقرار می‌کنیم نمی‌تواند رابطه برقرار کند

چون خیلی از مفاهیم داستان از داخل داستان نمی‌جوشد و از بیرون بهش تزریق کرده اند .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سمیه یاری 3 ستاره ها ارسال ها: 237   در :  یکشنبه 23 بهمن 1384 [13:34 ]
  روی ماه خداوند را ببوس
 

سلام . چاپ یازدهم کتاب رو خوندم . کتاب جالبی بود ولی چند سوال به ذهنم رسید .
اول اینکه چطور میشه این کتاب در طول 5 سال به چاپ یازدهم برسه ؟
سوال بعدی اینکه یعنی چی که دکتر پارسا نتونسته عشق رو هضم کنه ؟

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline حمیده کاشیان 3 ستاره ها ارسال ها: 195   در :  جمعه 28 بهمن 1384 [19:30 ]
  دو کتاب دیکر
 

با سلام و تشکر از دوستانی که در نقد کتاب شرکت کردند.

آقای مستور دو کتاب معروف و پرفروش دیگر هم دارند:

" چند روایت معتبر "

" عشق روی پیاده رو "

کسی این کتابها را خوانده؟

با معرفی این دو کتاب ؛ پرونده ی " روی ماه خداوند . . " را می بندیم و برای اسفند ماه یک کتاب جدید معرفی

می کنیم .

  امتیاز: 0.00