اگر فقط سه روز برای دیدن فرصت داشتید ، دلتان میخواست به چه چیز یا چیزهایی نگاه کنید؟
"هلن کلر" که از هیجده ماهگی نابینا و ناشنوا شد، جواب این سوال را اینگونه میدهد:
" اغلب مواقع بر این اندیشه بودهام که اگر هر انسانی در بزرگسالی خود ، برای چند روز از بینایی یا شنوایی محروم میگشت، این اتفاق برای او موهبتی محسوب میشد. تاریکی سبب ساز ستایش بیشتر او از بینایی میشد و سکوت به او لذات وجود صدا را آموزش میداد.
با خود فکر میکنم اگر امکان استفاده از چشمانم فقط برای سه روز به من داده شود ، تماشای چه چیز نهایت خواستن من است؟
این مدت را به چند قسمت تقسیم میکنم . در قسمتی از آن دلم میخواهد انسانهایی را ببینم که همراهی و همدلی آنها در طول دوران حیاتم زندگی مرا قابل زیستن ساخت . من نمیدانم دیدن قلب یک دوست از طریق پنجرههای روحش یعنی چشمانش چگونه است.بعد از آنکه ساعتها به چهره دوستان مهربانم خیره میشدم و خوب لذت میبردم ، به تماشای طبیعت زیبا میپرداختم، جنگل و درخت و رودخانه و همه چیزهایی را که تا به حال با دستانم دیدهام، با چشمانم نظاره میکردم. بعد به دیدن موزهها و آثار هنری و.. میرفتم و بعد در گوشهای از یک خیابان پرازدحام میایستادم و رفتوآمد و تکاپوی مردم عادی رامینگریستم. و در پایان ، غروب دلنشین آسمان را به تماشا مینشستم و تمام شب را بیدار میماندم تا ببینم چگونه شب به روز تبدیل میشود.
من که خود نابینا هستم ، یک کلید طلایی به شما هدیه میدهم:
"چشمان خود را به گونهای بهکار ببرید که انگار فردا دیگر این نعمت را نخواهید داشت. و در مورد سایر حواس خود نیز اگر همین احساس را داشته باشید ، زندگی برایتان به طرز عجیبی تغییر خواهد کرد....فقط یک روز امتحان کنید."
شما دوست عزیزی که هماکنون با چشمانت نظارهگر این مطلب هستی، یه لحظه فکر کن، اگه به شما میگفتند" فقط سه روز برای دیدن فرصت داری" ، برامون بگو، به چه چیز یا چیزهایی نگاه میکردی؟
امتیاز: 1.60
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
دیدن ،عملی غیر فعال و منفعلانه است و ما بدون آنکه متوجه باشیم خیلی از مناظر و صحنه ها را می بینیم.
اما این مشاهده کردن است که ارادی است و بصورت فعالانه رخ می دهد ومی توان آن را کنترل کرد.
در این صورت حتی در سه روز باقیمانده نیز عمل دیدن ،خودبخود و طبق روال معمولی خود ادامه خواهد یافت .
با تشکر. صوفیانی
امتیاز: 0.60
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
ناشناس
در : پنج شنبه 17 شهریور 1384 [05:06 ]
> اگر فقط 3 روز برای دیدن فرصت داشتید...
بنام خدا
از قدیم گفته اند : قدر عافیت آن کسی داند، که به مصیبتی گرفتار آید.
ما که این نعمت یعنی نعمت دیدن را داریم سرمان به زندگی روزانه گرم است و هر روز مثل روز قبل داریم زندگی می کنیم . می بینیم ، می شنویم و صحبت می کنیم و ...
پس برایمان سه ساعت یا سه روز یا سه سال فرق چندانی ندارد.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
ناشناس
در : جمعه 18 شهریور 1384 [11:01 ]
> اگر فقط 3 روز برای دیدن فرصت داشتید...
نسترن
بله درسته اکثر ما انسانها آنقدر غرق در زندگی و درس و کار شدهایم که حتی از نعمتهای بزرگی که خداوند به ما عطا فرموده غافل شدهایم. یکی از همین نعمتها ، نعمت دیدن است.
هر روز صبح بیدار میشویم ، چشمهایمان را باز میکنیم ، از همه حواس خود (طلبکارانه) استفاده میکنیم، و روز را به شب میرسانیم و فردا دوباره روز از نو ، روزی از نو .
من در این مورد فکر کردم، البته فکر نکردم که فقط سه روز فرصت برای دیدن داشته باشم ، فکر کردم که 30 دقیقه اجازه دیدن نداشته باشم. و سعی کردم بدون دیدن ( با چشم بسته ) به زندگی و کارهای روزمره ادامه بدهم ...
خیلی سختتر از اون چیزی بود که فکرش رو میکردم...تاریکی مطلق ، فقط صداهایی در تاریکی و ...
30 دقیقه که چه عرض کنم 20 دقیقه هم نگذشته بود که دلم برای همه اون چیزهایی که میتونستم ببینم تنگ شد. برای دیدن چهره مهربان انسانهایی که در اطرافم بودند، برای قلمم ، برای یک سطر نوشتن ، برای آلبوم عکس دوستانم ، برای یک صفحه کتاب خواندن و برای ...
در این گیرودار به یاد سخن استاد بزرگ سخن ، سعدی شیرازی افتادم که : " در هر نفسی دو نعمت موجود است و ..." چشمامو باز کردم و ( با خود) گفتم :" در هر لحظه زندگی هزار نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب "
ولی ، از دست و زبان که برآید ، کز عهده شکرش به درآید؟
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
ناشناس
در : شنبه 19 شهریور 1384 [03:17 ]
> اگر فقط 3 روز برای دیدن فرصت داشتید...
سلام
من اگر سه روز بیشتر وقت نداشتم اول از همه سعی میکردم نیمه خالی لیوان را ببینم چون جلوتر است و دوباره کاری(back tracking) ندارد , بعد نیمه پر را میدیدم ,همین طور زیر لیوان و حتی پشت در های بسته را نگاه میکردن ,تا نکند من از این دنیا بی اطلاع بروم و رسالتم را برای میهنم به انجام نرسانم !.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
ناشناس
در : شنبه 19 شهریور 1384 [05:22 ]
> اگر فقط 3 روز برای دیدن فرصت داشتید...
دارا
من اول دلم میخواست با خانواده ام باشم و بعد آرزو داشتم آزادی ایران را ببینم و ببینم ایرا ن غرق در سرود و شادی است .
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!