منو
 صفحه های تصادفی
تعارض و بهداشت روانی
توت فرنگی
شیمی نفت
موضوعات ویژه زمین شناسی
جنگلهای ایران
توصیه های اعتقادی امام باقر علیه السلام
ثابت‌های بنیادی فیزیک
تیره پیچک صحرائی
asthma
تب روماتیسمی
 کاربر Online
594 کاربر online
 : ادبی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سلیمه_مقصودلو 3 ستاره ها ارسال ها: 90   در :  دوشنبه 17 اسفند 1383 [17:19 ]
  ناتانائیل ، با تو از لحظه ها سخن خواهم گفت....
 

"آندره ژید" نویسنده ی نامدار فرانسوی که که نوشته هایش تاثیر شگفت آوری بر نسل جوان در سال های پس از جنگ جهانی داشت، در سال 1869 در پاریس به دنیا آمد.خانواده ی او سخت پای بند به سنت های مذهب پروتستان بود و این موضوع تاثیر زیادی برشکل گیری شخصیت او در نوجوانی و جوانی گذاشت.بروز بیماری در کودکی مانع از تحصیلات منظم او شد ،اما علم دوستی و فضای فرهنگی خانواده توانست این خلاء را جبران کند.ژید ، در پانزده سالگی با شوری عارفانه به یکی از بستگانش دل بست و در سال 1895 با او ازدواج کرد.
بیست و دو سالگی آغاز فعالیت های ادبی اوست.دوستی با "استفان مالارمه" (1)باعث روی آوردن به مکتب "سمبولیسم" و پدید آوردن آثاری مثل"یادداشت های روزانه ی آندره والتر"،"شعر های آندره والتر"،"رساله ی نرگس"و "سفر اورین" شد.اما پس از مدتی از این مکتب روی گرداند و به تجزیه و تحلیل و تامل در پیچیدگی های زندگی درونی انسان پرداخت.سفر ژید به آفریقا باعث تغییرات بسیاری در روح و جسم او شد و پس از آن ژید از تجربیاتی نوشت که از او انسانی تازه ساخته بود.آثاری هم چون "مائده های زمینی"،"ضد اخلاق"،"در تنگ"و "دخمه های واتیکان" زاییده ی همین انقلاب روحی اند.
با آغاز جنگ جهانی اول ژید مدتی خاموشی گزید ؛اما بعد کتاب های "اگر دانه نمیرد"،"کوریدون" و "سکه سازان" را نوشت.او در "اگر دانه نمیرد" واقعیات زندگی اش را بی پرده بیان کرد وبا نوشتن رمان "سکه سازان" شیوه ی تازه ای در رمان فرانسوی بنیاد نهاد. ژید کتاب های "بازگشت از کنگو"و "بازگشت از چاد" را با هدف تاختن به استعمار نوشت؛عضو حزب کمونیست شد ، اما با برآورده نشدن انتظارات و تمایلات عدالت خواهانه اش با نوشتن کتاب " بازگشت از شوروی" از این حزب کناره گرفت.
ژید همواره از ریا و تظاهر پرهیز می کرد و گاهی بیان بی پرده ی مسائل اخلاقی باعث برانگیختن دشمنی هایی بر ضد او می شد.او در سال 1947 جایزه ی ادبی نوبل را دریافت کرد و در سال 1951چشم از جهان فرو بست.
"مائده های زمینی" کتابی است تماماً در ستایش شادی ،شوق به زندگی و غنیمت شمردن لحظات آن.ژید در این کتاب هم چون عرفای ایرانی خداوند را در همه موجودات هستی متجلی می بیند و آزدانه و برخلاف قید و بند های مذهب رسمی عشق به هستی را مترادف عشق به خداوند می داند. شاید همین همذات پنداری با عرفان ایرانی-اسلامی باعث شد تا کتابش را باقسمتی از آیه ی 22 سوره ی بقره(فاخرج به من الثمرات رزقاً لکم) و مصراعی از حافظ(بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر) آغاز کند.او ،خود ،کتابش را "ستایشی از وارستگی" می نامد.

پیوست:
1-استفان مالارمه (1842-1898) از شاعران سمبولیست و از جمله کسانی است که تاثیر زیادی بر ترویج نظریه ی "هنر برای هنر" گذاشت.

ناتانائیل،کاش هیچ انتظاری در وجودت حتی رنگ هوس به خود نگیرد،بلکه تنها آمادگی برای پذیرش باشد.منتظر هر آن چه به سویت می آید باش و جز آن چه به سویت می آید ، آرزو مکن.جز آن چه داری آرزو مکن.بدان که در لحظه لحظه ی روز می توانی خدا رابه تمامی در تملک خویش داشته باشی.تملک خدا یعنی دیدن او،اما کسی به او نمی نگرد.
ناتانائیل تنها خداست که نمی توان در انتظارش بود.در انتظار خدا بودن ،ناتانائیل، یعنی در نیافتن این که او را هم اکنون در وجود خود داری.تمایزی میان خدا و خوشبختی قائل مشو و همه ی خوشبختی خود را در همین دم قرار بده.
به شامگاه چنان بنگر که گویی روز بایستی در در آن فرو میرد؛و به بامداد پگاه چنان که گویی همه چیز در آن زاده می شود.
نگرش تو باید هر لحظه نو شود.
خردمند کسی است که از هر چیزی به شگفت در آید.
ناتانائیل ، سرچشمه ی همه ی درد سرهای تو ،گوناگونی چیز هایی است که داری.حتی نمی دانی که از آن میان کدام را دوست تر داری و این را در نمی یابی که یگانه دارایی آدمی زندگی است.حتی کوتاه ترین لحظه ی زندگی نیز از مرگ زورآور تر است و آن را انکار می کند.مرگ چیزی نیست جز رخصتی برای زندگی های دیگر،برای این که همه چیز پیوسته نو شود،برای این که هیچ یک از صورت های زندگی "آن" را بیش از زمانی که برای شناختنش ضروری است،در اختیار نگیرد.خوشا لحظه ای که سخن تو طنین افکند.

ناتانائیل ، باید همه ی کتاب ها را در خود بسوزانی.


ناتانائیل، در پی آن مباش که در آینده گذشته را بازیابی.تازگی بی مانند هر لحظه را دریاب و شادمانی هایت را تدارک مبین.چگونه پی نبرده ای که هر سعادتی زاییده ی تصادف است و در هر لحظه هم چون گدایی بر سر راهت ظاهر می شود.بدا به حالت اگر بگویی که خوشبختی ات مرده است، چون تو آن را "بدین سان" در رؤیاهایت ندیده بودی.رؤیای فردا مایه ی شادی است ،اما شادی فردا چیز دیگری است ؛و خوشبختانه هیچ چیز به رؤیایی که از آن در سر می پروردیم مانند نیست،چون هر چیزی ارزشی "دیگر"دارد.
دوست ندارم که به من بگویی: بیا ،این شادی را برایت تدارک دیده ام؛من تنها شادی های تصادفی را دوست می دارم، و آن هایی را که با بانگ من ازد ل سنگ بیرون می جهند.
ناتانائیل، هیچ یک از شادی هایت را از پیش آماده مکن.

ناتانائیل ، به تو خواهم آموخت که زیبا ترین هیجان های شاعرانه ، هیجان هایی است که از هزار و یک دلیل وجود خداوند به آدمی دست می دهد.برخی احساس عشق به خدا را دلیل وجود "او" می دانند.از همین روست که من هر چه را دوست داشته ام خدا نامیده ام ، و از همین روست که خواسته ام همه چیز را دوست بدارم.



هر جا که نمی توانی بگویی : چه بهتر؛ بگو: عیبی ندارد. در این گفته نویدی بزرگ برای خوشبختی نهفته است.

برخی لحظه های سعادت را هدیه ی خداوند می دانند ، و برخی دیگر آن را هدیه ی چه کس دیگری؟...
ناتانائیل ، خدا را از خوشبختی ات جدا مدان...



  • :قطعات انتخاب شده از کتاب "مائده های زمینی و مائده های تازه " آندره ژید ،ترجمه ی "مهستی بحرینی" ،انتشارات "نیلوفر" است.




  امتیاز: 3.40     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline مریم آزادی 1 ستاره ها ارسال ها: 1   در :  سه شنبه 13 اردیبهشت 1384 [09:09 ]
  > ناتانائیل ، با تو از لحظه ها سخن خواهم گفت....
 

قشنگ بود.

  امتیاز: 1.60