منو
 صفحه های تصادفی
قوم آشانتی
انفجار ستارگان
علویان در حکومت منصور
مثلث متساوی الاضلاع«المپیاد»
لویی پاستور
تاریخچه آزمونهای رفتاری
آصف بن برخیا
شبکه های کامپیوتری
نتیجه گیری آزمایش فاراده
نورسنج
 کاربر Online
485 کاربر online
 : کامپیوتر
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه کامپیوتر 3 ستاره ها ارسال ها: 1679   در :  شنبه 29 خرداد 1395 [18:35 ]
  آیا ممکن است روزی رشد فناوری متوقف شود؟
 

در مقاله‌ ی پیش نوشتم به نام «آیا ما در عصر طلایی رشد علم و فناوری هستیم؟». این ترجمه‌ای بود از مقاله‌ای به نام «ربع قرن طلایی» (The golden quarter) که در سایت AEON منتشر شده بود. لب کلام مقاله این بود که درست پس از اتمام جنگ جهانی دوم و از سال‌ ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۱، بیشترین نرخ رشد علم و فناوری تاریخ را تجربه کرده‌ایم و پس از آن به دلایلی این رشد کند شده است. دلایلی هم برای رشد برق آسا و سپس توقف سریع ذکر می‌شود. از جمله دلایلی که در این مقاله برای پیشرفت سریع آمده، می‌توان به رشد شدید اقتصادی بعد از جنگ و استفاده از فناوری‌های نبوغ آمیزی که در طول جنگ بوجود آمده بود اشاره کرد. از دلایل کند شدن رشد هم از مسائلی مثل بحران انرژی در دهه‌ی ۷۰، مسائل اجتماعی، ریسک‌گریزی سرمایه‌داران و البته رسیدن به مراحل سخت پیشرفت در بعضی حوزه‌ها مثل هوا-فضا نام برده بود. این مقاله بهانه‌ای شد که در تحریریه‌ی دیجی‌کالا مگ درباره‌ی این موضوع فکر کنیم. آیا واقعا ممکن است روزی رشد علم و فناوری متوقف یا خیلی کند شود؟ آیا ممکن است روزی فرا برسد که در مطبوعات هیچ خبری درباره‌ی دستاوردهای جدید فناورانه نشنویم؟ پاسخ آن به احتمال زیاد بله است. شاید ما در ادامه‌ی نهضتی به سر می‌بریم که باعث این رشد سریع شد. شاید اگر به هر دلیلی این نهضت متوقف شود، رشد سریع هم ادامه پیدا نکند.

با مرور تاریخ متوجه می‌شویم که انسان‌ هوشمند همواره برای دوری جستن از خطرات، زندگی راحت‌تر و در کل حفظ بقا، دست به نوآوری می‌زده است. نوآوری و انتقال تجربه‌ی نوآوری به نسل بعد از جمله ویژگی‌های اصلی انسان هوشمند با آن مغز بزرگ و پیچیده‌اش است. منتهی انسان برای حل مشکلات و زندگی راحت‌تر لزوما همیشه به سراغ مشاهده، تجربه، نظریه‌پردازی و آزمایش نرفته است. او همیشه راه بهبود کیفیت زندگی از طریق علم تجربی را پیش نگرفته یا دست کم از اولویت‌های او نبوده است. مثلا انسان در طول تاریخ لزوما برای درمان بیماری‌ها به سراغ شناخت فرایندهای طبیعی و استفاده از داروهایی که طبق تجربه جواب می‌داده‌اند نمی‌رفته و بیشتر اوقات سعی می‌کرده از ورد و جادو برای درمان بیماری‌ها استفاده کند.

اگر در نظر بگیریم که از پیدایش نخستین تمدن‌ها ۱۰ هزار سال می‌گذرد، می‌فهمیم که در کسر خیلی کوچکی از تاریخ زندگی متمدن بشر این همه پیشرفت رخ داده است. بنابراین ما در مقایسه با عمر تمدن بشری در نهضتی با عمر نسبتا کوتاه به سر می‌بریم. شاید جرقه‌های ابتدایی را بتوانیم در اندیشه‌های فلاسفه‌ی طبیعی ببینیم و اوج آن را در دوران پس از انقلاب صنعتی. نسبت دادن پدیده‌ها به فرایندهای طبیعی و حل کردن مسائل با استفاده از روش‌های تجربی، چیزی بود که برای اولین بار فلاسفه‌ی طبیعی یا همان فلاسفه‌ی پیش سقراطی به صورت گسترده به آن پرداختند. با این حال در اعصار مختلف هیچ‌گاه مثل چند صد سال اخیر این‌قدر به علم اتکا نشده است. شاید ما داریم در لحظه‌ای کوتاه از تاریخ با مدت زمانی به اندازه‌ي یک چشم بر هم زدن به سر می‌بریم و نمی‌دانیم روندی که اکنون در تلاش برای کسب علم و رشد فناوری وجود دارد ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر. شاید اصلا شتاب آن بیشتر هم بشود، این را هم نمی‌دانیم.

صد سالی هست که منتظر تاکسی‌های پرنده هستیم. هنوز وقتی خبری درباره‌ی امکان ساخته شدن آن‌ها می‌شنویم هیجان زده می‌شویم.
صد سالی هست که منتظر تاکسی‌های پرنده هستیم. هنوز وقتی خبری درباره‌ی امکان ساخته شدن آن‌ها می‌شنویم هیجان زده می‌شویم.
در این باره به صورت جزء نگرانه می‌توان یک مثال زد. طبق مقاله‌ی مذکور، بعد از دهه‌ی ۱۹۷۰ تغییر چشمگیری در بسیاری از جنبه‌های علم و فناوری رخ نداده است. هواپیماهایی که سوار می‌شویم همان هواپیماها و خودروهایمان هم تقریبا همان خودروهای قدیمی هستند. اصطلاحا تغییر پارادایم در آن‌ها بوجود نیامده است. بیشتر پیشرفت‌هایی که در فناوری امروزی می‌بینیم به حوزه‌ی فناوری ارتباطات و اطلاعات محدود می‌شود. قطعا دلایل مختلفی می‌توان برای این پدیده ذکر کرد و در بعضی از این دلایل به اهمیت نهضت‌ها پی می‌بریم. مثلا در جنگ سرد، مسابقه‌ی فضایی بین آمریکا و شوروی شکل گرفت. خوب به همین دلیل سرمایه‌گذاری زیادی در این حوزه انجام شد و دستاوردهای بزرگی بدست آمد. برنامه‌های فضایی الان ما با ۴۰ سال پیش تقریبا تفاوتی ندارند. تازه آن زمان دولت آمریکا بنا به انگیزه‌هایی که داشت کاری کرد که فضانوردانش بتوانند به ماه بروند. اکنون دیگر چنین انگیزه‌ی قدرتمندی تقریبا برای هیچ دولتی وجود ندارد. بنابراین از نقش حاکمان جوامع در حمایت کردن از نهضت‌ها نباید گذشت. تا زمانی که آن‌ها استمرار قدرت خود را در پیشرفت علم و فناوری جامعه‌ی خودشان و علم را در خدمت خویش می‌بینند، رودخانه‌ی سرمایه را به سوی دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی سرازیر می‌کنند تا در آن‌جا علم و فناوری تولید شود.

در همین مقاله به نکته‌ی جالب دیگری هم اشاره می‌شود. اینکه در اواخر قرن نوزدهم دانشمندان فکر می‌کردند علم فیزیک به انتهای خود رسیده و آن‌ها به مدد قوانین نیوتون همه چیز را می‌دانند. در ظاهر پیشرفت در فیزیک متوقف شده بود. ولی به محض ورود به قرن بیستم، اینشتین با ارائه‌ی نظریه‌های نسبیت، کل پارادایم قبلی را فروریخت و باعث شد دنیایی که فکر می‌کردیم خیلی خوب آن را می‌شناسیم برایمان کاملا نا آشنا به نظر برسد. بعدها نظریه‌ی کوانتم باعث شد به کلی از فکر اینکه داریم به انتهای فیزیک می‌رسیم بیرون بیاییم.

بنابراین در کل می‌توان نتیجه گرفت که آینده تا حد خیلی زیادی غیر قابل پیش‌بینی است. ممکن است در حوزه‌هایی پیشرفت کند و در حوزه‌هایی پیشرفت سریع شود. ممکن است در تاریخ به برهه‌هایی برسیم که پیشرفت در همه‌ی حوزه‌ها کندتر یا تندتر شود. مثلا در فیلم «میان‌ستاره‌ای»، به دلیل اینکه همه‌ی سرمایه‌ها باید به سمت فناوری‌های کشاورزی می‌رفت، صنایع مختلف از جمله صنایع فضایی دست کم آن‌طور که عموم مردم فکر می‌کردند، تعطیل شده بودند. این موضوع می‌تواند ما را کمی نسبت به پیش‌بینی‌های آینده نا مطمئن کند. مثلا شاید ۵۰ سال پیش فکر می‌کردیم که در سال ۲۰۱۶ قطعا ماشین‌های ما خودران و برقی هستند. یا اصلا سوار خودروهای پرنده می‌شویم ولی این‌طور نشد. حالا هم شاید پیش‌بینی کنیم که با سرعت پیشرفت کنونی و کوچک شدن کامپیوترها، تا ۳۰ سال دیگر کامپیوترها به صورت یک چیپ کوچک در مغز ما قرار می‌گیرند، ولی ممکن است این اتفاق نیفتد. شرایط زمانه و نیازها هستند که تعیین می‌کنند چه جنبه‌هایی از علم و فناوری می‌توانند سریع‌تر و کندتر رشد کنند و کدامیک متوقف می‌شود.

  امتیاز: 0.00