ساسانیان تیره دوم پارسیهای آریائی بودند. تیره اول هخامنشیان بودند که به دست اسکندر از میان رفتند و تیره دوم ساسانیان از نوادگان ساسان بودند که بعد از زوال اشکانیان در سرزمین پارس به حکومت رسیدند و سپس بر همه فلات ایران مسلط شدند.
ساسان موبدی از دودمان نجبای منطقه پارس (فارس) بود و بر آتشکده «آناهیتا» در شهر استخر ریاست داشت. پسرش در شهر «خیر» در کنار دریاچه بختگان حکومت می کرد . بابک پس از ساسان جانشین پدر شد و در سال 280 میلادی خود را شاه خواند . در این زمان در شهر استخر شخصی به نام «گوچی هر» از خاندان «بازرنگی» حکومت میکرد. بازرنگیان در شهر «نیسایه» حاکمیت داشتند و به جهت آن که این شهر دیوار سفیدی داشت، در دوره اسلامی «بیضا» نام گرفت.
چون «گوچیهر» پادشاه بازرنگی در فارس امیر بزرگی محسوب میشد. بابک برای اردشیر از وی منصب «ارگبدی» (نگهبان برج و باروی شهر در آن زمان پادشاه شهر محسوب میشد) شهر «دارابگرد» را بگرفت. در سال 212 میلادی اردشیر بر گوچیهر قیام کرد و شهر نسا (بیضا) را که تختگاه او بود به تصرف درآورد و او را کشت و به جای او پادشاه ولایت پارس شد. چون بابک درگذشت، شاهپور جانشین او شد. سپس میان دو برادر یعنی اردشیر و شاهپور نزاع درگرفت. اردشیر بر برادر مهتر خود حسد میبرد. اما شاهپور بر حسب اتفاق مرد و اردشیر در 212 میلادی به آسانی به جای او نشست. سپس اردشیر بر کرمان دست یافت و تا سواحل خلیج فارس پیش رفت. پس از آن «شادشاهپور» شهریار اصفهان را بکشت و روانه اهواز شد و در جنگ سختی که بین او و اردوان پنجم در هرمزدگان درگرفت اردوان را شکست داد و با مرگ او سلسله اشکانی برافتاد ( 28 آوریل 224) پس از این نبرد پیروزمندانه به تیسفون آمد و بر تخت ساسانی تکیه داد.
منبع ساسانیان (فصل هشتم) از کتاب تاریخ ایران زمین نوشته استاد مشکور انتشارات اشراقی تهران 1381
روایت استاد محمد جواد مشکور از قول شرق شناسان درباره ساسانیان
استاد مشکور در تاریخ دو جلدی و مفصل به نام تاریخ ساسانیان از انتشارات دنیای کتاب چنین می نویسد: ساسانیان، سلسله ای بوده اند که از پارس برخاسته مجد و عظمت ایران دوره هخامنشی را تجدید کردند. ایشان خود را وارث پادشاهان هخامنشی میپنداشتهاند، حکومتی را که ساسانیان تاسیس کردند بر دو پایه دین و مرکزیت استوار بود. ساسانیان بر خلاف اشکانیان که حکومت ملوکالطوایفی داشتند، وحدت ایران را تامین کرده دولتی تشکیل دادند که قدرت کشور را در خود تمرکز داده و با اقتدار بسیار بر همه ولایات کشور نظارت داشت. این دولت در دوره عظمت خود چنان شان سیاسی خود را بالا برد که در آن عهد به نظر میرسید که دنیای متمدن بین دو کشور ایران و روم تقسیم شدهاست. از نظر مسائل خارجی، ساسانیان با کمال ثبات و متانت در سه جبهه محاربات خود را با دشمنان ایران ادامه می دادند با رومیان در مغرب، با کوشانیان یفتالیان (هیاطله) در مشرق و با وحشیهای مهاجم در شمال. مسئله دشوار ارمنستان نیز بخش مهمی از کوششهای آنان را مصروف خود میداشت. در داخل مملکت برخی از حکام، ملوک الطوایفی همواره درصدد بود که مجدداًحقوق قدیم خود را باز یابند. استبداد و رقابتهای شدید در اطراف تاج و تخت که قدرت آن به مرو رسم وضعیف میگردید و پس از منازعه حقیقی طبقات به شکل کمونیزم مزدکی که مبانی جامعه ایرانی را لرزانید، در شهر و قصبات خون جاری میکرد. همه این عوامل برای سقوط شاهنشاهی ایران در همان زمان که به اوج قدرت خود رسیده بود دست به دست هم دادند ولی ضربت قاطع از طرف دشمن بزرگ ایران یعنی دولت روم وارد نیامد بلکه از طرف قوم تازه نفسی به نام عرب که رسالت تازهای آورده بودند، وارد شد و یک باره طومار حیات ملی او را که با دین زرتشت همراه بود در هم نوردید و از اختلاط فکر ایرانی و عرب، ایران تازهای به وجود آمد که به نام ایران بعد از اسلام معروف است.
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!