این تکنیک نیز مانند تکنیکهایی که بر عقلانیت و منطق و جز آن تاکید دارند، از مزایای بسیار زیادی برخوردار است. اولین مزیت چنین تکنیکهایی این است که آنها مانند برخی از تکنیکها یا افرادی که درعرصهی خلاقیت مشغول به فعالیت هستند، عوام فریبی نمیکنند و خلاقیت را در سطح نازل و کوچکی پایین نمیآورند چرا که بسیاری از این تکنیکها یا اشخاص برآنند که موضوع خلاقیت را خیلی ساده میکنند و خیلی ساده کردن یک موضوع موجب میشود که آ نها خواسته یا ناخواسته دست به عوام فریبی بزنند و با طرح موضوعاتی که بسیار تاسفبار هم هست، با یک جمله یا یک روش ساده، افراد را به امید دستیابی به خلاقیت، راهنمایی کرده و ارزش کار را در حد زیادی تنزل میدهند و تقریباً در صددرصد موارد، نتیجهای نگرفته و فقط موجب اتلاف وقت و انرژی و سرمایهی اشخاص می شوند که بارها در نقدهای پیشین به طور گذرا به این موارد اشاره کردهایم.
آدمی محصول تفکرات و اندیشهی خویش است و اگر قرار است که این شکل و فرم تفکرات وی را تغییر دهیم می باید با همان کیفیت بالا و ارزشمندی تفکراتش دست به این کار بزنیم و خلاقیت نیز از این امور مستثنی نیست . اگر خلاقیت ، فکرکردن به گونه ی دیگری باشد ، این بدان معنا نیست که فکرکردن رایج و معمولی آدمی بی ارزش است و با روش هایی باید آن را کنار گذاشت بلکه باید مکانیزم یا ساز و کار این فکرکردن به گونهی دیگر را کشف کرد و از این جهت که ماهیت تفکر آدمی موضوعی بسیار پیچیدهاست، کشف گونهی دیگری از آن نیز به مراتب دشوارتر خواهد بود نه این که این نگرش غلط و عامیانه بلافاصله به ذهن خطور کند که با راههای فرعی و کوتاه و ساده میتوان به موفقیتهای بزرگ دست یافت. به هر روی در چند بندی که در معرفی این تکنیک آمدهاست، نکات مثبت فراوانی مشاهده میکنیم.
نکتهی دوم این که تاکید این تکنیک بر این موضوع که چه چیزی اتفاق افتاده و چه چیزی می بایدرخ میداد، ذهن شخص را به طور جدی فعال میکند هر چند که اگر به محیط اطراف خود توجه کنید، با پدیدههای بیشماری مواجه میشوید که در صورتی که موضوع خود را مشخص نکنید طبعاً در سردرگمیهای فراوانی غوطهور خواهید شد اما اگر موضوع مشخص شود، این تاکید بر روی آن چه که رخ داده و آنچه که می باید رخ دهد، میتواند قطعاً نتایجی را برای ذهن شخص به بار آورد، این نتیجه ها وابسته به نوع موضوع و اطلاعات فرد پیرامون آن است. اگر شخصی به موضوعی اشراف داشتهباشد، این نوع مقایسه کردنها برای وی سودمند خواهد بود. اصرار اشخاصی که در زمینهی خلاقیت نظریهپردازی میکنند مانند ادوارد دوبونو بر این که اینگونه آگاهیها ضرورتی ندارد، از پایه اشتباه است.
ممکن است که خلاقیت های کوچک یا حتی فاقد ارزش واقعی بدون آگاهی و علم پدیدار شوند اما خلاقیتهایی با سطوح بالاتر الزاماً با آگاهی و اطلاعات پیوند ناگسستنی دارند و از همین روست که تمامی کشورها آموزشهای رسمی یا کلاسیک را تا سالیان سال پیگیری میکنند و دانشگاهها هر روز بیش از پیش گسترش مییابند. اگر این امکان وجود داشت که بدون آگاهی بتوان به رشد دست یافت طبعاً وجود این همه مراکز علمی و آموزشی مقدماتی تا پیشرفته امری بیهوده مینمود.
نکتهی سوم در این تکنیک که از مزایای آن به شمار میرود بند دوم آن است که تاکید بر روی اولویت یا اضطرار مساله دارد به این معنا که بارها ما نیز اشاره کردهایم که این اضطرارها و اولویتها را جامعه و اقتصاد یک ملت و شرایط فرهنگی و اجتماعی آنها مشخص میکند که در نقدهای پیشین به طور مفصل به آن اشاره کردهایم اگر این اولویتها مدنظر قرار نگیرند ممکن است اشخاص زیادی بر روی موضوعاتی کار کنند که فاقد ارزش عملی باشند. طرحهایی که در یک جامعه مفید هستند ممکن است درجامعهی دیگر بیارزش باشند. تصمیمگیری برای سودمندی یا غیره سودمندی طرحها بر عهدهی مسوولین و مردم یک جامعه است و البته امکانات اقتصادی آن جامعه دراین امر نقش تعیین کننده ای دارد.
نکتهی چهارم و مزیت دیگر این تکنیک، دید ترکیبی آن است که تمایل دارد زوایای مختلف یک طرح یا ایده را در نظر بگیرد و از سادهکردن فرایند خلاقیت اجتناب میکند.
موضوع پنجم و مهم دیگر این که در این تکنیک بر نقش عوامل پنهان در یک مساله تاکید میشود و این از مزایای تکنیکهایی است که شتابورزی در نتیجهگیری را منع میکنند. این دید یک دید علمی است و اگر به خوبی اجرا شود طبعاً نیاز به وقت و سرمایهگذاری و آزمایشهای مکرر و... دارد. روش آزمایشی در علوم امروزی در پی یافتن علل پنهانی و نا شناختهای است که قطعاً رویکرد منطقی و عاقلانهای است که آدمی را از سطحینگری و شتاب در تعیین علل موثر در یک پدیده بر حذر میدارد. یک موضوع دیگری که این تکنیک تاکید میکند، توجه به لوازم ضروری کار است و در واقع خاطر نشان میسازد که برای دستیابی به اهداف منجمله اهداف طرحها و ایدهها، بدون امکانات شخصی یا اجتماعی یا سایر امکانات ضروری، نمی توان به موفقیت دست یافت.
فرد باید ظرفیت خود را برای تهیه این امکانات بداند و اگر صرفاً بخواهد با قدرت تفکر و عقل و غیره به خلاقیت دست یابد، در مسیر دشواری گام خواهد گذاشت. بسیاری از طرحها برای این که عملی و اجرایی شوند نیاز به شرایط و امکانات ویژهای دارند. حتی ساده ترین طرحها با امکانات شخصی افراد ارتباط اجتناب ناپذیری دارند. این بدان معنا نیست که ما بخواهیم که فرد فکر کننده به دلیل محدودیت امکاناتش دست از کار بکشد بلکه باید بداند که بروز خلاقیت در بسیاری از موارد با این امکانات رابطهی اجباری دارد. به هر روی مزایای اینگونه تکنیکها به علت این که واقعگرایانهتر هستند بسیار زیاد میباشد.
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!