منو
 صفحه های تصادفی
مفهوم اگزیستانسیالیسم و بنیانگزاران آن
دارمستادیوم
ابر نواخترها و سن عالم
رعایت زبان و ملیت در نامگذاری
کهن ترین نشانه های تمدن
حماد بن عیسی
اسید نوکلئیک
تفاوت مطالعات توصیفی و بررسی های علمی
استخدام مستشار مالی آمریکایی در دوره احمد شاه
هجوم سپاه عمر سعد به خیمه های امام حسین علیه السلام و غارت اموال
 کاربر Online
1008 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه خلاقيت ارسال ها: 224   در :  یکشنبه 31 مرداد 1389 [05:52 ]
  نقد تکنیک حل مساله ی خلاق
 

در این تکنیک مجدداً به این عبارت آشنای بارش فکری بر می خوریم اما تفاوت هایی با آن دارد . خوبی این تکنیک این است که تاکید بر روی حساس بودن شخص دارد . حساس بودن در برابر محیط یا در برابر شرایط و موقعیت ها و غیره که اصولاً مفید است و باعث می شود که فکر فرد غالباً به کار افتد و انرژی آن تلف نشود . نکته ی جالب دیگر آن این است که روی تحقیق و جستجو کردن و مطالعه تاکید دارد زیرا همان گونه که در نوشتارهای قبل اشاره کردیم ، تصور این که خلاقیت چیزی است که ناگهان از آسمان می آید و در ذهن فرد جای می گیرد به کل غلط است و باید به اشخاص آگاهی داد که خلاقیت محصول عوامل متعددی است که باید در راه آن تلاش کرد و جستجو کرد و مطالعه و پژوهش جزء اساسی آن است . گرچه برخی از محققان و صاحب نظران روی این موضوع اصرار دارند که خلاقیت الزاماً با دانش و مطالعه به دست نمی آید اما باید دانست که بدون دانش و آگاهی و مطالعه در یک زمینه نمی توان از افراد انتظار داشت که ایده بدهند. اگر این سخن به خوبی اداک نشود درآن صورت هر فردی با هر سطح معلومات و آگاهی ممکن است دچار خطای فکری جدی شود و خلاقیت را پدیده ای کاملاً تصادفی قلمداد نماید . البته تاکید این تکنیک بر درک تضادها و ناهماهنگی بین امور و پدیده ها و غیره و حساس بودن در برابر آن ها از جهتی درست است و از این جهت که اگر فرد انگیزه و به خصوص هدف نداشته باشد و صد البته سازماندهی نشود و طبعاً در جهان پیرامون خود تضادهای بسیاری را می یابد که ممکن است از ادراک ماهیت آنها عاجز مانده و افکار وی پریشان شده و بی جهت به دنبال رو بنای این تضادها و تناقضات در جاده ی انحرافی سرگردان شود . تاکید مناسبی نیست
تاکید این تکنیک بر امکانات محیطی که شخص با آن درگیر است ، تاکید بجایی است و روی این مساله بارها سخن گفته ایم که بروز خلاقیت با توجه به امکانات محیطی امکان پذیر است به خصوص عملی و اجرایی کردن ایده ها به طور مستقیم و جدی با این گونه محدودیت ها در هم تنیده شده است انتخاب راه حل ها نیز چنین ویژگی مهمی را داراست زیرا بدون در نظر گرفتن این امکانات ، اغلب راه حل ها در سطح زیبایی شناختی ذهن باقی می مانند و در گذر زمان به فراموشی عمیقی سپرده خواهند شد. تاکید دیگر این تکنیک بر روی توانایی های شخص است زیرا در مبحث روانشناسی که توضیحات آن بسیار طولانی خواهد شد ، تاکید و توجه بر ظرفیت ذهنی و شخصیتی و.. مشخص از عوامل مهم سلامت روانی به شمار می آید. اگر شخصی بیش از توان خود در مسیری گام بردارد ممکن است که سرخورده شده و عواقب نا مطلوب روانی بسیاری گریبانگیرش شود .وجود انگیزه فقط یکی ار امکانات ذهنی ات که طبعاً اگر بیشتر باشد بهتر است و اگر فقط به اتکاء بر انگیزه بخواهیم به خلاقیت برسیم بدیهی است که موفق نخواهیم شد .انگیزه بدون تلاش، بدون مطالعه و بدون د رنظر گرفتن شرایط نه تنها نتیجه ای به بار نمی آورد بلکه ممکن است باعث دلسردی شخص در زمان کوتاهی بشود.
یک نکته جالب دیگر تاکید بر ضروری و فوری بودن مسایل است که بسیار به جا یاد شده است . بسیاری از مسایل وجود دارند که اگر به خوبی به آن ها نگریسته شوند دراولویت قرار ندارند و حتی ممکن است در بستر زمان به کلی فراموش شوند .این ضرورت ها را فقط شخص جوینده ی خلاقیت تعیین نمی کند بلکه همان نیازهایی است که بارها به آن اشاره کرده ایم که این نیازها هستند که به ما خط و جهت می دهند و نقش آن ها را نباید دست کم گرفت . طبعاً تعریف این نیازها وابسته به شرایط اجتماعی یک ملت متفاوت خواهند بود و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متغیر هستند که به این موضوع نیز در نقد سایر تکنیک ها اشاره کردیم .
در مرحله دوم نیز اشاره به ساده کردن ایده ها شده است تا آن جا که برای شخص قابل فهم باشد که این نکته موضوعی دولبه و دوسویه است چراکه از طرفی باعث می شود که فرد اطلاعات و ایده های خود را دایم مرور کند و بدین ترتیب اشراف خوبی به موضع می یابد ولی از سوی دیگر ساده کردن هر مساله ممکن است موجب تقلیل اهمیت آن و حذف نکات کلیدی موضوع شوند . ساده کردن یک مساله نیاز به آگاهی بسیار زیادی از موضوع دارد و به همین دلیل است که به طو رمکرر تاکید کرده ایم که مسیر خلاقیت توام با آگاهی و مطالعه و پژوهش است نه این که به اظهار برخی ، دانش و آگاهی و علم مانع از تفکر خلاق شده و ذهن را به طرف قواعد و قوانین
جاری هدایت می کند ، این اظهار نظر در بسیاری از موارد غلط است و مطالعه و تحقیق از ارکان اساسی خلاقیت به شمار می آید ، به شرط آن که تعریف ما از خلاقیت تعریف عمیق تری باشد تا تعاریف سطحی و تفکراتی که فقط به رفع نیازهای ساده ی انسان می پردازند . تغییر در شکل یک فنجان برای برای فروش بیشتر و حتی به شرط آن که کاملاًموفق هم باشد .،طبعاً با خلاقیت های رده ی بالا تفاوت بنیادینی دارد و در اینجا نیاز به مطالعه و پژوهش، جزء اصلی کار می باشد . در غالب تکنیک های خلاقیت اشاره می شود که منفی باف نباشید و در طی مراحل خلاقیت قضاوت نکنید و این از نکات مثبت این تکنیک ها ست به شرط آن که شخص این تصور را نداشته باشد که منطق را کنار گذاشته و در بیراهه ی تخیلات سر در گم بماند . باید پذیرفت که برخی از ایده ها و راه حل ها ممکن است به هیچ وجهی مناسب نباشند و کنار گذاشتن آنها دقیقاً عین منطق است و باعث اتلاف انرژی نمی شود . دیده شده است که بسیاری از افراد که خلاقیت را در تضاد با منطق می دانند بر این باورند که در طی مراحل کشف ایده ها و راه حل ها باید منطق را کنار بگذاریم و حتی به تعبیر دوبونو که به مباحث او اشاره کرده ایم ، گاهی و البته برای لحظاتی کاملاً باید دیوانه بود و مثل دیوانه ها فکرکرد که البته او چند ثانیه دیوانگی تاکید دارد و منظور وی کنار گذاشتن منطق روابط بین پدیده ها نیست . بین پدیده ها روابطی وجود دارند که منطق و تفکر عادی به آن ها پی نمی برد ولی منظور این نیست که در خلال دستیابی به خلاقیت ، منطق را به کنار نهیم . از این رو منفی نبودن به معنای کنا رگذاشتن منطق و کشف منطق روابط بین پدیده ها نبوده و فقط تاکید براین مطلب است که فرد به صورت امیدوارانه وارد عمل شود.

  امتیاز: 0.00