منو
 صفحه های تصادفی
نئودیمیم
گوریل
آتشفشان در اقیانوس
تنفس سلولی
قانون دوم نیوتن به زبان نیرو
اسپوندیلوز گردن
تاکتیک و استراتژی در فوتبال
شهاب‌الدین خجندی
حس ششم در هنر رزمی ذن
مریستم های حد واسط یا کامبیوم مقدماتی
 کاربر Online
661 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه خلاقيت ارسال ها: 224   در :  یکشنبه 03 مرداد 1389 [11:24 ]
  نقد تکنیک بارش فکری
 

یکی از مهمترین ویژگی این تکنیک تعداد یا کمیت ایده های ارائه شده است . در این تکنیک ، افراد ایده هایی را طبق قواعدی که در بحث روش شناسی این تکنیک آمده است ارائه می کنند و در انتها با 3 دسته از ایده ها مواجه می شویم .همانطوری که مولف این مقاله اشاره کرده است ، ایده هایی وجود دارند که نمی توان آن ها را طی جلسات و با سرعت یا در وقت کم آن ها را ارزیابی کرد که تا چه حدی قابلیت اجرایی دارند یا نه؟ بلکه این ارزشیابی ها به آینده موکول می شود و به نظر می رسد که یکی از ضعف های عمده ی این تکنیک ، همین امر باشد . البته باید خاطر نشان کرد که فکر کردن ، ایده دادن و اصولاً بی تفاوت نبودن به امور و پدیده ها بسیار ارزشمند است اما فرایند و ساز و کار آن از درجه ی اهمیت بیشتری برخوردار است . ایده هایی که در طی جلسه ی بارش فکری به ذهن افراد می رسند طبعاً از عمق کافی برخوردار نیستند . این درست است که برای خلاق بودن نباید محدودیتی برای افراد ایجاد کرد و هر کسی هر وقت که دوست داشته باشد باید آزادانه در این راه قدم بگذارد اما این نوع نگرش نباید به این نتیجه بینجامد که خلاقیت ، کاری ساده و ناگهانی و فی البداهه ای است که هر وقت به آن نیاز داشته باشیم می توانیم آن را از کیسه ی اسرار آمیز خود بیرون بیاوریم و دست به ابداعات و اختراعات و ایجاد تغییرات و غیره بزنیم .برخی از تکنیک های خلاقیت ممکن است در بعضی از موارد ساده تر پاسخ بدهند و جوابگو باشند اما ملاحظات فنی، تکنولوژیکی ، مالی و ده ها عامل دیگر را نیز نباید از یاد برد .

بسیاری از این تکنیک ها در شرایط ویژه و خاصی امکان بروز می یابند ولی در زمانی که ما با واقعیات فنی و محدودیت های دیگر بشری مواجه می شویم ، در آن زمان است که در می یابیم که بسیاری از ایده ها فقط در حد ایده باقی باقی می مانند و در بسیاری از موارد نیز ایده ی جالب توجهی یافت نمی شود . همانطور که اشاره کردیم فرضاً یک ایده ی ساده که در ذهن ساده می نماید ممکن است در عمل، سال ها به طول بینجامد و مبالغ بسیار گزافی هزینه شود تا به آن تحقق بخشیم . امروزه انسان در آرزوی فتح آسمان ها و سیارات و سایر اجرام آسمانی با چنین محدودیت هایی مواجه است که حتی در غرب نیز امکان حل آن ها بسیار دشوار و حتی غیر ممکن می نماید مثلاً ساخت و انتقال تلسکوپ هابل سالیان سال به طول انجامید اما طرح و ایده ی آن به ظاهر ساده می آید . طراحی و ساخت لباس هایی که بتوانند در کرات دیگر فضانوردان را محافظت کنند خیلی پیچیده به نظر نمی رسند اما واقعیت چیز دیگری است و هزینه های هر دستاورد تکنولوژیک بسیار گران تمام می شود به همین دلیل است که در تکنیک بارش فکری ، ایده هایی را که کمی پیچیده می شوند به آینده محول می کنند تا ساز و کار رسیدن به آن ها رابیابند و البته برخی از مسایل دیگر اینچنین نیستند و ممکن است خیلی راحت تر حل شوند .

از این رو هر تکنیکی برای خودش محدودیت هایی دارد اما طبعاً میل بشر برای حل مسایل و کنجکاوی ها و امیدهای او، مانع از این می شود که تماماً با واقعیت ها مواجه شود . از سوی دیگر باید بدانیم که این تکنیک ها اعجاز نمی کنند و متاسفانه افراد بسیاری که صاحب نظر نیز ممکن است باشند، به گونه ای به بحث خلاقیت می پردازند و آن را ترویج می کنند که گویی با جادو یا اعجاز سرو کار دارند . ما نمی توانیم ضعف های متعدد در یک سازمان یا اداره یا مراکز تولیدی و... را با یک تفکر خلق الساعه از ورشکستگی و... نجات دهیم . اگر ضعف هایی به وجود آمده است ، این ضعف ها محصول عوامل متعدد مانند مدیریت نامناسب ، هزینه نکردن ها و سهل انگاری و... هستند و القای این مطلب که می توان با خلاقیت ،این ضعف ها را جبران کرد اشتباهی بزرگ است .
تکنیک بارش فکری نیز از این قاعده مستثنی نیست . ما نمی توانیم با یک چند جلسه به نتایج خارق العاده ای برسیم و به تعبیری همه ی شرایط را یکصدو هشتاد درجه تغییر دهیم . اگر در جوامع غربی بر این تکنیک ها تاکید می شود به واسطه ی سازمان داشتن نهادها و موسسات و مراکز آموزش و.. آن هاست که امکان تشکیل چنین جلساتی را با اهداف معین و در زمان خاص دارند و در حد بخشنامه و سخن گفتن نمی مانند داشتن امکانات گوناگون را باید مد نظر داشت و اراده ی جمعی برای حصول نتیجه را نیز نباید فراموش کرد چرا که در غیر این صورت ممکن است که فرد یا اشخاصی که به این تکنیک ها می پردازند به شدت سرخورده و مایوس شوند و باور کنند که آن ها خلاق نیستند و حتی ممکن است احساس کهتری و حقارت کنند که چرا نتیجه ای عایدشان نشده است .

ما قبلا نیز اشاره کردیم که حتی در کشورهای غربی ، این تکنیک ها کاربرد های محدود و معینی دارند و به طور مثال عنوان کردیم که اگر غیر از این بود ، در آن صورت آنان هیچ مشکلی نداشتند و تمام مسایل اجتماعی و فرهنگی و فنی و اقتصادی و... آنها به سرعت حل می شد . درست است که آن ها به واسطه ی سازماندهی و نظم و... در امور موفق تر هستند و جامعه ی تکنولوژیک بالاتری دارند ولی مشکلات مختلف ایشان نیز مانند اعتیاد ، قتل ، بحران ها یاقتصادی و.. هم چنان از معضلات مهم آنان به شمار می آید و همین امر به صورت های دیگر در یک جامعه ی دیگر حل نشده باقی مانده اند مثلاً برای حل افت تحصیلی دانش آموزان ، به این سادگی نمی توان ایده ای بدهیم که فرضاض پول یا موارد مشابه آن باشد تا آنان را به مدرسه بکشانیم چرا که ماهیت و ریشه ی درس نخواندن یک دانش آموز یا بیزاری او از مدرسه با همان دانش آموز در غرب تفاوت های بسیار اساسی دارد و البته راه های دیگری که عمیق تر و عملی ترند را باید جستجو کرد .

از این رو منظور این نیست که ما دست روی دست بگذاریم و به هر ایده ای با تردید بنگریم بلکه منظور این است که ملاحظات گوناگونی را باید در نظر گرفت و صرفاً به خاطر این که در کتب غربی از خلاقیت و تکنیک های آن گفته اند و ما نتیجه بگیریم که آن روش ها یا الگوها الزاماً چاره ساز مسایل اجتماعی ما نیز هستند یا می توانند پاسخگوی ضعف های صنعت و آموزش و... ما باشند ، دیدی خطا و اشتباه است . حتی در غرب نیز سایر امور ساده ای که به نظر ساده می آیند حل نشده باقی مانده است زیرا فراهم آوردن شرایط تکنولوژیکی قضیه، کار دشواری است مثلاً چه کنیم تا وقتی که ماشین ها با هم تصادف می کنند، خراب نشوند و یا افراد آن کشته نشوند؟ حتی صنایع بزرگ اتومبیل سازی غرب مانند آلمان در این معضل مانده اند و البته راه هایی برای کاهش آن مانند کیسه های هوا یابدنه های پلاستیکی اتومبیل و.. یافته اند که کافی نیستند یا مبحث انرژی که اکنون در جهان بر سر آن جنگ های مختلفی رخ داده است و خواهد داد پدیده ای نیست که از طریق تکنیک ها بتوان در زمان کوتاه و معینی به آن دست یافت . دستیابی به چنین طرح هایی محصول دهه ها فعالیت فن آوری و آموزش و تحقیقات و هزینه کردن های سرسام آوری است که نمی توان با طرح یک سوال ساده به آن پاسخ داد چرا که اگر این امکان وجود داشت که پاسخی پیدا کنیم ،تا به حال آنان که توسعه یافته تر هستند یافته بودند مانند: چه طوری می شود با یک لامپ کل خانه را روشن کرد ؟ چگونه می توان تمام خانه را با حد مطلوب در سرمای زمستان گرم کرد؟ و غیره. اما ممکن است طرح حای ساده تر راحت تر قابل حل شدن و دسترسی باشند مثلاً چگونه می شود بچه ی پرخاشگری را در سرویس مدرسه تا خانه آرام نگه داشت ؟ این مساله نیاز چندانی به فن آوری ، هزینه و سایر امور ندارد بلکه با ملاحظات تربیتی و روانشناختی حساب شده می توان به این هدف بارش فکری دست یابیم . بنابراین نباید انتظار داشت که این تکنیک ها مانند سحر و جادو عمل کنند و نتایج فوری و خیلی عجیبی به دست دهند .

  امتیاز: 0.00