منو
 کاربر Online
824 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه خلاقيت ارسال ها: 224   در :  شنبه 21 فروردین 1389 [11:21 ]
  شیوه زندگی و خلاقیت
 

این موضوع که چرا برخی از آدمیان در برابر مشکلات مقاوم تر و با ثبات ترند د رکل ، عملکرد بهتری دارند همواره مطرح بوده است . تفاوتی نمی کند که فرد مورد نظری که در برابر مشکلات پیروز یا شکست خورده است در چه سن و سالی یا چه جایگاه ومقامی است، موضوع این است که دلایلی باعث می شوند که این افراد از یکدیگر متمایز باشند و عده ای در کارها ، علی رغم تحمل شکست و ناکامی وسختی ها ، باز هم تسلیم نمی شوند و به تلاش خود ادامه می دهند . گویی آن ها به واسطه ی انگیزه های درونی و بیرونی یا نگرش های خود به دنیای پیرامونشان ، از نظر شناختی ،ذهنی و باورهایشان ، متفاوت از دیگران می باشند. یکی از دلایلی که باعث این تفاوت ها می شود، اتخاذ سبک یا شیوه ی زندگی است . شیوه ی زندگی ، به روش هایی برای کنار آمدن با مسایل فرد در قبال خود یا جامعه اش بر می گردد .اولین شخصی که از شیوه ی زندگی سخن گفت آلفرد آدلر adler بود .اشخاص در قبال احساس حقارت خود که ممکن است جسمانی باشد یا روانی باشد یا این که حتی ذهنی باشد و ریشه در واقعیت نداشته باشد، سبکی از زندگی را انتخاب می کنند که ممکن است این سبک ، سازنده و خلاق و بارور و فعال باشد یا بالعکس نوعی از شیوه زندگی باشد که توام با احساس شکست و پرخاشگری و نومیدی و جز آن باشد که احتمال دارد سراسر زندگی وی را تحت تاثیر خود قرار دهد که به قول آدلر ، شکل سازنده ی آن ، سازکارانه و اجتماعی است و فرد برای جبران ضعف هایی که در خود حس می کند به روش های سازنده روی می آورد و تمایل به برتری و جبران ضعف خود و غیره را به شکل همکاری های اجتماعی نشان می دهد مانند کسی که ضعفی در بیان و گفتار دارد و تبدیل به یک سخنران خوب و پر طرفدار اجتماعی می شود . این نوع برخورد با مساله و زندگی البته تحت تاثیر مسایل اجتماعی و خانوادگی و... قرار دارد .سبک زندگی با نگرش های مثبت و سازنده و یا منفی و مخرب همراه است . اگر افراد نتوانند در مقابل فشارهای روانی که تجربه یا احساس می کنند غلبه نمایند، رفته رفته یک نوع سبک زندگی یا نگرش ها و باورهایی را بر م یگزینند که جزیی از شخصیت آنها می شود و در وجودشان رخنه می نماید .برخی از محققان این نوع تحمل فشارها و ناتوانی از حل آن ها را در آزمایش نشان داده اند که چگونه آدمی ممکن است تسلیم شرایط شود و در آن صورت ، دست از تلاش برداشته و عقایدی پیدا کند که به تعبیری به آن ها سبک های اسنادی می گوییم و به عبارتی ، به واسطه ی آن عقاید و باورها ، اراده ی ذاتی خود را برای تغییر امور وشرایط نادیده گرفته و در یک کلام ، تسلیم و سر سپرده ی شرایط شده و اراده ی خود را ناتوان تر از آن دریابد که تغییری در زندگی خود یا در شرایط ایجاد کند . سلیگمن Seligman با قرار دادن سگس در قفس و شوک های الکتریکی ، رفته رفته مشاهده کرد که جانور ، واکنش های ناتوانی در برابر شوک را نشان می دهد و مانند آدم های افسرده که در برابر حوادث گوناگون ، بی تفاوت و سرخورده و نا امید و... هستند ، رفتار کرده و دیگر در برابر شوک ، از خود حرکتی نشان نمی داد. سلیگمن این نوع رفتار را درماندگی خود آموخته نامید به این معنا که حیوان یا انسان در طی زمان و به علت تحمل فشارهای مختلف، در صورتی که نتواند واکنشی مناسب نشان دهد ، به مرور زمان ، خود را قادر نمی بیند که در برابر مساله یا مشکل ، راه حلی یافته و در نتیجه ، شکست را می پذیرد . محققان دیگری نیز به تاثیر این تفاوت ها در واکنش به فشارهای روانی و اجتماعی و... در سطح شخصیت پرداختند . مفهوم منبع کنترل به عنوان بخشی از نظریه ی یادگیری اجتماعی راتر rotter بیانگر انتظار تعیم یافته ای است در مورد عوامل موثر بر پاداش و تنبیه در زندگی انسان. در یک طرف، کسانی قرار دارند که به توانایی خود در مهار کردن رویدادها و حوادث زندگی یعنی منبع داخلی نظارت و کنترل ، باور دارند و در یک سوی دیگر، افرادی هستند که معتقدند رویدادهای زندگی مانند پاداش و تنبیه ، در نتیجه ی عوامل خارجی مانند تصادف و شانس یا تقدیر و سرنوشت ،یعنی عوامل خارجی منبع کنترل ، به وجود می آیند .باورها و عقاید کسانی که معتقد به کنترل خارجی هستند ،به مقدار زیادی شبیه باور افرادی است که درماندگی آموخته شده دارند . اگر به عبارت ذیل توجه کنید، درخواهید یافت که اشخاص چگونه ممکن است در توجیه شکست های خود ، علل بیرونی یا درونی را مهم تلقی کنند و البته در کتب و نوشته های گوناگون تایید می شود که افرادی که سبک های اسنادی درونی دارند ، موفق تر و خلاق تر و در کل ، ازنظر روانی سالم تر خواهند بود .

1-بسیاری از ناکامی های زندگی مردم تا حد زیادی به دلیل بخت بد آن هاست .
2-بدبختی مردم از اشتباهات خود آن ها ناشی می شود .
3-گاهی نمی توانم بفهمم که معلمان چگونه نمره می دهند .
4-بین مقدار مطالعه و نمره ای که می گیرم رابطه مستقیمی وجود دارد .

در عبارت 2 و 4 ، این اشخاص از سبک اسنادی درونی برخوردارند و طبعآً باید پر تلاش گر تر باشند زیرا علل را به خود و تلاش آدمی و غیره نبت می دهند و سبک یا شیوه زندگی آنان نیز سالم تر خواهد بود.اما همواره این طور نیست و طبق الگوی تجدید نظر شده در این نظریات ، اسنادی که فرد برای درماندگی به کار
می برد ، نتایج مهم و گوناگونی در بر خواهد داشت برای مثال ،اسناد عدم کنترل بر عوامل درونی و شخصی ،عزت نفس را بیشتر تهدید می کند تا اسناد متکی بر عوامل بیرونی و عام زیرا 3 الگوی جدید مطرح شد که نتایج قبلی را عوض می کرد شامل

1-الگوی درونی – بیرونی
2-الگوی ویژه – عام
3-الگوی پایدار – ناپایدار

بدین ترتیب ، دانشجویی که شکست های مکرر خود را به کند ذهنی یا بی کفایتی خود نسبت دهد .الزاماًتلاش بیشتری ممکن است نکند و بالعکس ،عزت نفس به مراتب بیشتری را ازدست می دهد تا دانشجویی که شکست های پیاپی خود را به تدریس ضعیف استادش یا بد بودن کتاب ها و غیره منتسب می کند . اگر انسان، فقدان کنترل خود را به عوامل عمومی و جهانی نسبت دهد ، امکان تعیم درماندگی خود آموخته شده به سایر موقعیت ها بیشتر است تا این که از اسناد ویژه ی یک موقعیت استفاده کند. اگر فرد، عدم کنترل خود را به عوامل پایداری مانند ناتوانی خود یا دشواری برنامه ی درسی نسبت دهد، تاثیر آن مداوم تر از زمانی خواهد بود که این درماندگی را به عوامل ناپایداری چون احساسی که در آن روز داشته یا یاری نکردن بخت و اقبال ، ربط دهد .بنابراین،اسنادی که در پاسخ به درماندگی به کار می رود ، بر تصور ما از درماندگی آینده و این که طولانی مدت است یا کوتاه مدت ، وسیع است یا محدود،عزت نفس را کاهش می دهد یا نه ، تاثیر بسیاری خواهد گذاشت.اسنادهای درونی ، عام و پایدار ، طبعاً در برخی از شرایط روحی ما موثر هستند مثلاً نقش مهمی در پیشرفت افسردگی دارند، البته علت افسردگی نیستند بلکه به طور مثال افراد افسرده ، قبل از افسردگی ، شکست را به عوامل درونی نسبت نمی دادند و یا خود را به عنوان کسی که بر رویدادهای زندگی خود کنترل ندارند، تلقی نمی کردند تحقیق سلیگمن به موارد موفقیت شغلی هم کشیده شد . او بر روی فروشندگان بیمه ی عمر تحقیق کرد . از آنجایی که این فروشندگان به طور مکرر با شکست ، طرد و بی تفاوتی مشتریان برای فروش بیمه عمر مواجه می شوند و سلیگمن دریافت که بیمه کنندگان خوش بین بهتر از بدبین ها می توانند این بی تفاوتی ها و تحقیرها و... را تحمل کنند .خوش بین ها، دارای تبیین های عام ، پایدار ، درونی در مورد امور مثبت هستند و در مورد امور منفی ، تبیین های خاص دارند و ناپایدار و بیرونی . به این معنا مواقعی که موفق به فروش بیمه می شوند ، اوضاع را مناسب می بینند و وضعیت را با ثبات
می دانند و نقش خود را بسیار مهم می پندارند و بالعکس .

  امتیاز: 0.00