منو
 صفحه های تصادفی
معامله تجاری نوع سوم
واگذاری فدک به فاطمه علیها السلام پس ازجنگ خیبر
فهرست گلها
تونالیت
مدار کلید حساس به نور
آرایشگر زنانه
تعادل جسم صلب
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی
مسلم بن کثیر و شهادت در کربلا
اهواز
 کاربر Online
1033 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه خلاقيت ارسال ها: 224   در :  چهارشنبه 19 اسفند 1388 [12:01 ]
  روش های تربیتی نامناسب در بروز خلاقیت
 

یکی از مهمترین عوامل بازدارندهی خلاقیت ، ارزشیابی از کار و نتیجه ی عمل افراد خلاق است که توسط دیگران صورت می گیرد به این معنا که اظهار نظر سایرین حتی اگر به شکل مثبت هم باشد از این جهت که فرایند ارزشیابی در مورد آن عمل را در پی دارد، به عنوان مانعی در راه افراد خلاق خواهد بود زیرا شخص به نوعی تحت فشار نظر دیگران قرار می گیرد . از این رو در ذیل به پاره ای از عوامل محدود کننده ی خلاقیت از نظر ترزا آمابلی teresa amabile پرداخته می شود:

1-پاداش

اعتقاد به نیروی مثبت پاداش در قلب جامعه ی ما شک گرفته است .اکثر مردم بر این اعتقاد هستند که پاداش در مقابل یک رفتار، موجب بهبود آن رفتار می گردد اما دقیقا! چنین نیست زیرا هزینه های پنهان بسیاری در پاداش وجود دارد که یکی از آن ها له کردن انگیزه درونی است و دیگری ، کشتن خلاقیت است پاداش های بزرگ منجر به از بین رفتن انگیزه می شوند ولی پاداش های متوسط برای کارهایی که خیلی ساده هستند مانند دنبال کردن راه مستقیم و آسان در یک ماز، کمک می کند تا مردم ، سریعتر و بهتر کار را انجام دهند . برای کارهایی که نیازمند به بصیرت وحل مسایل پیچیده است ، پاداش مانع کار است .برای برخی از افراد نیز پاداش چنین حکمی دارد مانند برندگان جوایز بزرگ مثل جایزه نوبل که برخی از افراد نیز ، هنگامی که به آن دست یافته اند از چنین موضوعی ناراحت بوده اند مانند شاعر بزرگی چون تی .اس.الیوت که بعد از دریافت آن گفته است : باید بگویم که گرفتن این جایزه خیلی زود بود جایزه نوبل به منزله بلیطی برای تشییع جنازه انسان است و هیچ کس پس از دریافت این جایزه نتوانسته است کاری انجام دهد .

2-رقابت

رقابت ، خیلی پیچیده تر از ارزشیابی یا پاداش به تنهایی است زیرا شامل هر دوی آن ها می شود .غالباً رقابت، زمانی به وجود می آید که مردم احساس می کنند که کار آن ها در مقابل کار دیگران مورد ارزشیابی قرار خواهد گرفت و به بهترین آن ها پاداش داده خواهد شد . این یک واقعیت زندگی روزمره است و می تواند خلاقیت را از بین ببرد .

3-محدود کردن انتخاب

آلبرت اینشتین قویاً اعتقاد داشت که یادگیری و خلاقیت را نمی توان با فشار تشویق کرد و خود او در مدرسه ای که درس می خواند با چنین شرایط سختی مواجه بود تاکید بر حفظ کردن دروس، بدون فکر کردن و این که به شخص گفته می شود که چه چیزی را یاد بگیرد و چگونه آن را یاد بگیرد و دقیقاً چگونه در امتحانات ، آن را تکرار کند ، دردناک است و او احساسات خود را پس از یک دوره امتحانات نهایی چنین توصیف می کند . این اجبار ، چنان اثر بازدارنده ای بر من داشت که پس از قبولی در امتحانات ، برای مدت یک سال ، دیدن هر نوع مساله علمی برایم ناگوار بود .فشار می تواند اثرات ویرانگری بر روی کودکانی که سطح معمولی انگیزه درونی را دارند داشته باشد.

4-مشکل معاشرت

با توجه به اینکه ابزار بزرگسالان چیزهایی از قبیل ارزشیابی، پاداش ،رقابت و محدود کردن انتخاب هاست و از طرفی این عوامل، منجر به از بین رفتن خلاقیت می شوند ، بنابراین سوال این است که چه باید کرد؟ آیا باید آن ها را به طور کلی کنار گذاشت؟اگر چنین کنیم ، پس چگونه می توانیم به طور موفقیت آمیزی ، کودکان خود را برای معاشرت با مردم شایسته مسوول و پیرو قانون آماده کنیم ؟ پاسخ این است که باید تعالی به وجود آورد .به نظر آمابلی ، باید به اندازه لازم ، از محدودیت استفاده کرد تا به کودکان ، احساس ثبات و قابلیت پیش بینی کردن را بدهیم اما نه آن اندازه که کودکان احساس کنند تنها دلیل آن ها برای انجام کار ، آن است که باید آن کار ار انجام دهند ما می توانیم و باید محدودیت هایی بر رفتار کودکان اعمال کنیم و باید محدودیت ها را طوری اعمال کرد که انگیزه درونی آن ها حفظ گردد.

  امتیاز: 0.00