منو
 صفحه های تصادفی
زنی که می گفت : زینب دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است
اقدامات اولیه در برق گرفتگی
دب اکبر «صورت فلکی»
آثار پذیرش ولایت حضرت علی علیه السلام
دانشنامه:راهنمای مدیریت طبقه بندیها
خبر شهادت امام حسین علیه السلام به زنان خاندان
از پیری چه می‌دانید؟
تولید برق
نقش نیترات در آلودگی آبها
پیشنهاد خلافت به حضرت رضا علیه السلام
 کاربر Online
717 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه خلاقيت ارسال ها: 224   در :  یکشنبه 16 اسفند 1388 [10:19 ]
  والدین کودکان خیلی یاکمتر خلاق
 

به نظر ترزا آمابلی amabile و teresa این ویژگی‌ها به شرح ذیل می‌باشند که گروهی از روانشناسان در یک بررسی بلند مدت درباره‌ی خانواده‌های کودکان خلاق به عمل آوردند. این تحقیق در ایالت کالیفرنیای آمریکا انجام شده‌است.
روش‌هایی که پدران و مادران خلاق به کار می‌برند:

1- من برای عقاید فرزند خود احترام قایل هستم و او را تشویق به بیان آن‌ها می‌کنم.
2- من احساس می‌کنم یک کودک باید برای فکرکردن، رویا دیدن و حتی وقت خود را به بطالت گذراندن، فرصت داشته‌باشند.
3- من اجازه می‌دهم فرزندم بسیاری از تصمیم‌ها را خودش اتخاذ کند.
4- من و فرزندم اوقات صمیمانه و گرمی را با یکدیگر می‌گذارنیم.
5- من، فرزندم را تشویق می‌کنم که کنجکاو باشد و درباره‌ی چیزها، کاوش و سوال کند.
6- اطمینان دارم که فرزندم می‌داند آن‌چه او آزمایش نموده و یا انجام
می دهد موردتایید من می باشد.
آنچه این پدران و مادران برای آموختن کاری به فرندان خود انجام می دهند:

1- کودک را تشویق می‌کردند.
2- رفتاری گرم و حمایت‌کننده داشتند.
3- عکس العمل آن‌ها نسبت به کودک، رفتاری برای بالا بردن روحیه‌ی او بود.
4- به نظر می‌رسید از آن موقعیت لذت می‌برند.
5- از بودن با کودک خود مشعوف و خوشحال هستند.
6- حامی و مشوق کودک بودند.
7- کودک را تحسین می‌کردند.
8- قادر به برقراری روابط خوب کاری با کودک بودند.
9- کودک را تشویق به انجام کار به طور مستقل می‌کردند.
اما پدران ومادران کودکان کمتر خلاق به شرح ذیل عمل می‌کردند:

1- من به فرزندم می‌آموزم که وقتی رفتاری بد داشته‌باشند، به طریقی تنبیه خواهد شد.
2- من به فرزندم اجازه نمی‌دهم به من عصبانی شود.
3- سعی می‌کنم فرزندم را از کودکان یا افراد فامیل که دارای عقاید یا ارزش‌های متفاوتی از ما هستند دور نگه دارم.
4- من معتقدم که یک کودک باید فقط دیده شود ولی صدایی از او شنیده و درآورده نشود، به این معنا که سر به راه و آرام باشد.
5- احساس می‌کنم که فرزندم کمی موجب نا امیدی من است.
6- اجازه نمی دهم که کودکم تصمیمات من را مورد سوال قرار دهد .
آن چه که این پدران و مادران برای آموختن کاری به فرزندانشان انجام می دادند :

1- مایل بودند به کارها، بیش از حد نظم دهند.
2- مایل به کنترل کارها بودند.
3- مایل به ایجاد راه حل‌های خاصی برای آن کار بودند.
4- نسبت به آن موقعیت، رفتاری خصمانه و پرخاشگرایانه داشتند.
5- از کودک انتقاد کرده و عقاید و پیشنهادات او را رد کردند.
6- به نظر می رسید که از کارهای کودک خجالت می‌کشیدند و به او افتخار نمی کردند.
7- در یک مبارزه قدرت با کودک وارد می‌شدند و در واقع بین کودک و پدر و مادر ، رقابت وجود داشت .
8- در مقابل مشکلات تسلیم می‌شدند و از کنار آمدن با مشکلات، سر باز می‌زدند.
9- به کودکان خود فشار می‌آوردند تا برای انجام کارها اقدام نمایند.
10- با کودکان خود ناشکیبا، بی‌حوصله و سرسری بودند.

  امتیاز: 0.00