منو
 کاربر Online
902 کاربر online
 : ریاضی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه ریاضی 3 ستاره ها ارسال ها: 953   در :  شنبه 19 اردیبهشت 1388 [17:52 ]
  انسان گرایی در ریاضیات
 

razz

بیش از دو هزار سال ریاضیات به عنوان دانشی کامل، قطعی، شک ناپذیر، دقیق و مطلق که حقایق جهان مادی را به دست می دهد، تصور می شد. اما بحران ها، پارادوکس ها و اندیشه های زیادی در طول تاریخِ ریاضیات این دیدگاه را مشکوک ساخته اند و منجر به پیدایش جریانی فکری موسوم به فلسفه انسانگرایی در ریاضیات شده اند.
ریاضیات دانشی ایستا، کامل، بدون تغییر، و به طور مطلق صحیح نیست بلکه پدیده ای اجتماعی- تاریخی- فرهنگی قلمداد می شود. چنان که پاتنام عقیده داشت، ریاضیات یک علم شبه تجربی است که بر اساس احتیاجات علوم و زندگی شکل می گیرد. به علاوه، چنان که لاکاتوش متذکر شده است، برهان های ریاضی روی مفروضاتی بنا می شوند که توسط انسان های خطاپذیر وضع شده اند و لذا قطعیت ریاضی، به مفهوم مطلقش، نفی می شود. در واقع، دانش ریاضی چه در برهان‌ها و چه در مفاهیم، قابل تجدید نظر است.


ریاضیات یک عملکرد انسانی، یک پدیده اجتماعی و بخشی از فرهنگ بشری است. اشیاء ریاضی شبیه پول، کارت دعوت و . . .، و احکام ریاضی شبیه قانون، مذهب و . . . ، به عنوان موجودی در آگاهی اجتماعی ما هستند و لذا بدون انسان ها، ریاضیاتی وجود ندارد.

هستی و وجود اشیاء ریاضی نه از ماهیت بیرونی همچون صخره یا روح برخوردار است و نه از ماهیت درونی مثل اندیشه‌های ذهنی. در واقع چنان که روبن هرش، فیلسوف ریاضی امریکایی، معتقد است با رد این دو ماهیت که بحث‌های متداول در هستی‌شناسی ریاضی را به خود اختصاص داده‌اند، نوع سومی را می توان بر‌گزید که بیشتر مورد بحث علومی چون انسان‌شناسی و جامعه شناسی‌اند. او می گوید ما بر اساس یک تربیت یا عادت، جهان را متشکل از ماده و ذهن می‌انگاریم. اما این رده‌ها ناکافی‌اند، دقیقاً چنان‌ که چهار عنصر یونان باستان یعنی خاک، آب، آتش و هوا برای فیزیک جدید ناکافی است. هرش معتقد است که اشیاء ریاضی، موجوداتی اجتماعی‌‌اند و هستی و وجود آن‌ها به عنوان یک پدیده اجتماعی از این نوع سوم است.

ریاضیات می‌تواند همچون علوم تجربی در نظر گرفته شود که با خطاها و اشتباه ها بوجود آمده و با تصحیح و بازسازی آنها پیشرفت می‌کند. ریاضیات یک علم صددرصد درست نیست ولی برخلاف بسیاری از حوزه‌های معرفت بشری، دانشی عاری از تناقض است. هیچ گاه در ریاضیات نظریه‌ای را نمی‌یابیم که نقض‌کننده نظریه‌ای دیگر باشد. هندسه اقلیدسی هنوز هم برقرار است (البته در سطح محدود زمینی) در حالی که فیزیک ارسطویی مدت‌ها پیش از بین رفته است. آیا این ناشی از قطعیت و واقعیت بی‌چون و چرای ریاضیات است و یا تنها در تلاش افرادی توجیه می‌شود که سعی کرده‌اند دانشی عاری از تناقض را شکل دهند؟

ریاضیات واقعیتی مطلق و بی‌تردید نیست که بر ما تحمیل شده باشد. بر عکس، این ما هستیم که ساختارهای ریاضی خود را بر جهان منطبق می‌کنیم و در واقع تلاش می نماییم جنبه‌های مختلف فیزیکی و اجتماعی دنیای خود را در قالب این الگوها توجیه کنیم. اما چگونه است که ریاضیات تا این اندازه، کاربردپذیر است و قضایای محض ریاضی که مدت‌ها پیش ایجاد شده‌اند، امروزه در توجیه پدیده‌های اطراف ما به کار می‌آیند؟ هرش می‌گوید:

«ریاضیات بخشی از فرهنگ و تاریخ بشری است که از ماهیت فیزیولوژیک ما و محیط‌های بیولوژیکی و فیزیکی ما سرچشمه گرفته‌ است. طرح‌های ریاضی در کل به همان دلیلی با جهان ما تطبیق می‌یابد که ریه‌های ما با اتمسفر جو زمین تطبیق می‌کند.»

ریاضیات در تعاملات درونی یک جامعه شکل می‌گیرد و ریشه در فرهنگ و تاریخ آن جامعه دارد. این جامعه می‌تواند جمع دو نفری من و شما و یا جامعه بزرگ بشری باشد. براساس تحقیقات باستان‌شناسی، زبان‌شناسی، ژنتیک و نژادشناسی، دو عمل شمردن و حرف‌زدن به عنوان آغازینه‌های بشری انگاشته شده‌اند. ریاضیات نیز همچون زبان، یک محصول فرهنگی است. وقتی بشر به زندگی اجتماعی روی آورد، نیاز او به ارتباط با همنوعانش، قراردادهای زبانی را به وجود آورد و ریاضیات نیز در درون همین اجتماع‌های نوپای انسانی و در ارتباط با نیاز او به غلبه بر محیط پیرامونش شکل گرفت. قوانین ریاضی صرفاً قراردادهای اجتماعی‌اند که در درون آن جامعه، معنی می‌یابند و به قول ویتگنشتاین، مسأله صدق و کذب یک قضیه ریاضی در جایی که آن مسأله مطرح می‌شود، قابل بررسی است. معمولاً قوانین معمولی حساب اعداد در جامعه فروشندگان صدق نمی‌کند. ریاضیات انسان‌گرایانه، تلاش می‌کند تا قوانین ساختاری خود را منطبق بر شرایط فیزیکی، زیستی و فرهنگی موجود قرار دهد. در ریاضیات انسان‌گرایانه، در الگوی ساختاری جمع اعداد، همیشه ۲+۲ برابر با ۴ نیست. گاهی اوقات، این الگوی ساختاری ممکن است وقتی که یک فنجان شیر را به یک فنجان ذرت بوداده اضافه می‌کنیم، به کار رود که در این صورت دیگر ۱+۱ برابر با ۲ نیست، چرا که ذرت‌ها، شیر را در خود جذب می‌کنند و حاصل نه دو لیوان بلکه کمتر از دو لیوان است. این الگو ممکن است در زیست‌شناسی (تولیدمثل حیوانات) به کار برده شود، در آن‌جا شاید ۲+۲ بیشتر شبیه ۶ باشد تا ۴. همچنین با محاسبات معمولی نمی‌توان قیمت یک تریلیون بشکه نفت را با دانستن قیمت یک بیلیون بشکه نفت حساب کرد چرا که الگوی جمع در اینجا در مورد ذخیره‌ای بکار می‌رود که در حال کاهش است و قیمت‌ها متناسب با تقاضا بالا می‌رود و ثابت نمی‌ماند.


انسان‌گرایی در فلسفه ریاضیات تلاش می‌کند تا با قراردادن ریاضیات به عنوان یک محصول فرهنگی که حاصل تعاملات زندگی بشر از گذشته تا حال بوده است ریاضیات جهانی را همچون یک زبان جهانی مثل زبان انگلیسی، جلوه دهد که در یک توافق سطح بالای اجتماعی در میان انسان‌ها صورت گرفته و توانسته است نقش خود را در پیشرفت جامعه بشری به خوبی ایفا کند ولی این نقش در جامعه ما زمانی آشکارتر می‌شود که بتوانیم ریاضیاتی متناسب با نیازهای جامعه خود داشته باشیم، ریاضیاتی که می‌توان آن را همچون گویش‌های محلی در برابر زبان جهانی توصیف کرد.
منبع

  امتیاز: 0.00