منو
 صفحه های تصادفی
رشد زبان
کلام خداوند بی واسطه
امام خمینی و هنر
حضور پیامبر اکرم و امام علی علیه السلام بر بالین دوستان اهل بیت
صمغ ها
تنه زدن در فوتبال
سفادروکسیل
امام حسین علیه السلام و تفسیر آیه 84 سوره بقره و آیه9,8 سوره تکویر
خطبه امام حسین علیه السلام و سخنان اصحاب
اختلال شخصیت پارانوئید
 کاربر Online
743 کاربر online
 : باشگاه دانش آموزی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  پنج شنبه 03 اسفند 1385 [19:44 ]
  حرمت و فحش
 

انسان حرمت دارد.
حرمت او ، قابل رشد ، یا پسرفت است. یکی از ویژگیها ی خاص ما انسان ها ، این است که می توانیم راه و روش خود را انتخاب کنیم . در همین زمینه نیز ، هر کس ، مختار است راه رشد و ساختن را در پیش بگیرد ، یا راه پسرفت و تخریب را. شخصاً معتقد هستم، به غیر از خواصی بسیار متعدد ، که در همه انسانها از ابتدا تا انتها بی تغییر می ماند ، ( مثلاً این که انسان ، فطرتاً به دنبال لذت است ! این مطب به نظر بدیهی است اما ، اگر بپرسیم چرا این گونه است ؟ از سادگیش کاسته می شود ! ) سایر ارزش ها و خواص ، همگی قابل تغییرند و همانند تمامی جهان ، دستخوش تحول می شود. یا به سوی رشد و سازندگی ، یا به سوی پسرفت و تخریب . ارزش و حرمت انسانی ، یکی از خاصیت های انسان است که به دست خود او دستخوش تحول می شود. این جا ممکن است سؤالی مطرح شود که با چه برهانی تحول ارزش و حرمت انسانی هر شخص را کاملاً وابسته به رفتار و تفکر خود او می دانم؟
پاسخ : از آنجا که رشد ، زمانی معنا پیدا می کند که توانایی رشد موجود باشد و در آفرینش ذات انسان هیچ تبعیضی وجود ندارد و عدالت برقرار است ، رشد هر کس باید ، صرفاً حاصل عمل و تفکر خود او باشد. چون در غیر این صورت ، پای تبعیض به میان می آید که از دیدگاه نظری ، در آفرینش انسان وجود ندارد. به همین علت است که رشد انسان یا پسرفت او در هر زمینه ای ، صرفاً به خود او مربوط می شود. ( بی عدالتی های موجود در واقعیت را سایر انسان ها به وجود آورده اند و آنها در اساس هستی جایی ندارند چون هستی ( یا خالق آن ) ، نیازی به بی عدالتی ندارد و بی عدالتی حاصل یک نقصان انسانی است . )
طبق این مقدمه ها ، تحول حرمت و ارزش هر کس ، کاملاً به رفتار خود او بر می گردد.
اما از آن جا که انسان ها تفاوت دارند و بعضی ها ادعا می کنند به ارزش هایی همانند عدالت و حرمت انسانی اعتقاد ندارند (!) ، بیان می کنم که این نوشته مربوط به آنهایی است که حرمت انسانی را به عنوان یک ارزش مثبت در نظر می گیرند و می خواهند بیش از پیش صاحب این ارزش باشند.
زیبایی ، سرشار از تناسب است. پس چیزهایی که با هم متناسب باشند ، ایجاد زیبایی می کند و انسانهایی که به دنبال زیبایی هستند ،باید بکوشند تا تناسبات بیشتری بین چیزهای مختلف ایجاد کنند . از آنجا که رشد همراه زیبایی است و این زیبایی را هر کس لمس می کند ، می توان گفت اگر عاملی موجب از بین رفتن تناسبات شود ، مانع رشد نیز هست ؛ چون تناسب و زیبایی را از بین می برد و زیبایی پیوندی بسیار محکم با رشد دارد. فحش در لغت نامه دکتر معین ،`ناسزا ، ناشایست` معنا شده است. از این تعریف در می یابیم ، سخنی که ، شایسته نیست ، فحش تلقی می شود. اما شایستگی ، به صورت نسبی معنا دارد . یعنی یک مطلب ، باید شایسته شخص یا چیزی باشد. در این جا می بینیم که در رابطه انسانی ، می توان سه مورد یافت که می شود شایستگی و ناشایستگی برای در رابطه با آن معنادار می شود : سخنی که شایسته شخص یا اشخاص گوینده نیست – سخنی که شایسته شخص یا اشخاص شنونده نیست – سخنی که شایسته رابطه انسانی موجود بین گوینده و شنونده نیست
حالا رابطه فحش و این سه را بررسی می کنم :
شخصی که فحش می دهد و از آن دوری نمی کند ، یعنی پذیرفته که فحش اگر مفید نیست ، مضر هم نیست و در هر صورت در جایی ، کاربرد آن را بهتر از به کار نبردنش می داند. در این صورت ، در همان لحظه پذیرفته که ارزش خودش ، هم سطح و سازگار با آن فحش است . اما فحش طبق تعریف ناشایست است و این شخص فحش را به عنوان سخنی ناشایست برای خود نپذیرفته است . می توان نتیجه گرفت با فحش دادن حرمت خود را در سطحی می آورد که فحش نیز در همان سطح است . یعنی می پذیرد خود نیز شایسته داشتن حرمت انسانی نیست !
در مورد شنوندگان ، می توان گفت چون آنها نیستند که فحش داده اند و با توجه به توضیح مقدماتی ، ذره ای به حرمت آنها ضربه نمی خورد . اما این به معنای غیرفعال شدن در مقابله با فحش نیست . چون اثر فحش بر شنونده آن در حالت سوم ، مشهود می شود :
از آنجا که رابطه انسانی ، حداقل بین دو نفر شکل می گیرد ، هر دو در ارزش و نوع آن دخیل اند . پس اگر موردی موجب پسرفت آن شود و آن را از زیبایی که به همراه رشد است دور کند ، حتی اگر کاملاً از طرف یکی از دو طرف باشد ، شخص دوم نیز در نوع برخورد با آن مسئول است . چون اگر رابطه بی ارزش شود ، نیمی از آن ، به طرف اول بر می گردد . چون رابطه بین دو نفر جریان دارد ، و هیچ کدام نمی توانند در اثرگذاری در آن منزوی باشند . بنابراین اگر شخصی با فحش دادن خود را برای ارزشهای انسانی ناشایسته کرد ، رابطه این انسان ناشایسته ، مسلماً ازرابطه او در حالی که شایسته حرمت انسانی است ، از لحاظ معنوی کم ارزش تر خواهد بود ، پس رابطه ضربه می خورد و این جاست که شخص شنونده ، مسئولیت دارد با آن مبارزه کند .البته اگر این رابطه این قدر کم ارزش شد ، که دیگر برای شخص شنونده ، شایسته نبود ( شایستگی رابطه برای شخص شنونده ) او می تواند برای دفاع از حرمت خود ، این ناشایستگی را در مرحله آخر ، پاک کند ! البته این حد از ناشایستگی و با توجه با آن که هر کس خود برای خود سطحی از شایستگی را تعیین می کند که با سایرین متفاوت است ، برای بعضی از اشخاص ، فحش این سطح را از بین نمی برد و برای بعضی ها از بین می برد. همچنین باید توجه شود که رابطه ، چندین و چند بُعد دارد و فحش دادن یا ندادن ضامن ماندن یا از بین رفتن آن نیست . چون رابطه انسانی ، مثل خود او بزرگ و صاحب ظرفیتی بسیار زیاد است !


  امتیاز: 0.00